۱/۰۵/۱۳۹۹

گروگان‌گیری ۸۰ میلیون نفری – ۲



احتمالا صحنه آشنایی باشد. در خیابان قدم می‌زنید. گدایی می‌آید و می‌گوید: «گرسنه هستم. یک پولی بده غذا بخورم». شما جواب می‌دهید «پول نمی‌دهم. غذا اگر خواستی خودم برایت می‌خرم». طرف عصبانی می‌شود و اصرار می‌کند که نه! غذا نخر، فقط پول‌ش را بده. شما چه خواهید کرد؟


* * *

طی هفته‌های گذشته، دولت ایالات متحده آمریکا و به صورت مشخص، وزیر خارجه «مایک پومپئو» بارها اعلام کرد که تحریم‌های آمریکا علیه ایران شامل کمک‌های بهداشتی، درمانی و دارویی نیست و آمریکا بارها اعلام کرده است که آمادگی کامل دارد تا کمک‌های بشردوستانه خود در این زمینه‌ها را به ایران ارسال کند. در تمام این مدت، ماشین تبلیغاتی وزارت خارجه با تمام توان فعال بود تا مدعی شود «آمریکا دروغ می‌گوید و تحریم‌ها جلوی ورود دارو و لوازم بهداشتی و درمانی به ایران را گرفته است».

طبیعتا ما نیز می‌توانستیم با خوش‌باوری تمام، روایت وزارت خارجه خودمان را بیشتر از وزارت خارجه آمریکا باور کنیم، اما رهبری نظام درست در بزنگاه شک و تردید ما وارد شد و آب پاکی را روی دست همگان ریخت: «آمریکایی‌ها چند بار تا حالا سران آمریکا گفتن که ما حاضریم از لحاظ درمان و دارو به شما کمک کنیم. چند بار تکرار کردن: فقط شما از ما بخواهید تا ما به شما از لحاظ دارو و درمان کمک کنیم ... خودتون اگر چیزی دارید و دست‌تون بازه صرف خودتون بکنید. ثانیا، شما آمریکایی‌ها متهم‌اید به اینکه این ویروس رو شما تولید کردید. من نمی‌دونم چقدر این اتهام حقیقی است. اما وقتی این اتهام وجود داره کدوم عاقلی به شما اعتماد می‌کنه که شما بیایید، برامون دارو بیارید. ممکنه داروی شما یک وسیله‌ای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد». (متن پیاده شده از فایل پیوست)

اینکه چرا صراحت کلام رهبری این همه ادعا و تبلیغات وزارت خارجه را بی‌اعتبار می‌کند اتفاق عجیبی نیست. این تناقض‌ها را سال‌های سال است که دیده‌ایم اما همواره به خود امیدواری داده‌ایم که «انشاءالله گربه است»! یعنی خوش‌باورانه امیدوار مانده‌ایم که این تناقض‌ها ناشی از یک اختلاف عمیق و واقعی باشد که ما می‌توانیم در آن نقش‌آفرینی کرده و از این شکاف درون حکومت فضای تنفسی برای جامعه ایجاد کنیم. افسوس، یا شاید هم، چه خوب، که این روزها، در سخت‌ترین شرایط کشور، بیش از هر زمان دیگر این امید کاذب‌مان ناامید می‌شود و این دوگانه‌های کذایی رسواتر از هر زمان دیگر رنگ می‌بازند.

رهبری به صراحت تایید می‌کند که آمریکایی‌ها به ما گفتند: «فقط شما از ما بخواهید تا ما به شما از لحاظ دارو و درمان کمک کنیم» و همزمان اصلاح‌طلبان هشتگ «تروریسم اقتصادی» تولید می‌کنند تا گناه تمامی فجایعی که بر سر ملت آوار شده است را به جایی فراسوی مرزها پرتاب کنند. رهبری به آمریکایی‌ها می‌گوید: «اگر چیزی دارید صرف خودتون بکنید» و همزمان ماشین پروپاگاندای وزارت خارجه کلیدواژه‌های جنگ رسانه‌ای‌اش را یکی یکی به امضای احزاب اصلاح‌طلب می‌رساند. یک جناح جلوی فعالیت پزشکان بدون مرز را گرفته و خیابان‌های شهر را برای مانور تبلیغاتی شبه‌نظامیان داخلی و خارجی قُرُق می‌کند، جناح دیگر سناریوهای توطئه جنگ بیولوژیک را حتی جلوتر از ماشین پروپاگاندای چینی به پیش می‌راند. این صحنه‌آرایی مبتذل، شاید در آشفته بازار ترس و فشار و اضطراب ایرانیان به سردرگمی درماندگی جامعه ایرانی بینجامد، اما برای اکثر کشورهای جهان رسواتر از آن است که مقهور این خیمه شب‌بازی مضحک شوند و خون تازه‌ای به ماشین جنگی «محور مقاومت» تزریق کنند.

* * *

صحنه پیاده‌روی در خیابان‌های شهر و گدای مزاحمی که ادعای گرسنگی می‌کند، می‌توانست به یک لبخند پیروزی بخش بر لبان شما ختم شود که دست دروغ‌گوی کلاش را خوانده‌اید و در دام‌اش نیفتاده‌اید. اما این کلاش‌ها همیشه تنها نیستند. گاهی کودکی خردسال را نیز در آغوش کشیده‌اند تا با درد و زجر او وجدان شما را بیشتر بیازارند. آن وقت است که این بازی دیگر برنده ندارد. نمی‌دانید باید پول بدهید به امید آنکه یک سهم ناچیز از آن پول گیر کودک بی‌نوا بیفتد؛ یا باید خودداری کنید که این کلاش‌ها دست از این شیوه کثیف‌شان بردارند. شما نمی‌دانید و وجدان‌تان زجر خواهد کشید، تنها چیزی که می‌دانید این است که این دیگر گدایی نیست! گروگان‌گیری است! گروگان‌گیری یک ملت هشتاد میلیون نفری که حالا به اندازه یک نوزاد ناتوان شده!

پانویس:
نسخه نخست یادداشت «گروگان‌گیری هشتاد میلیونی» پس از وقایع آبان منتشر شد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر