۲/۲۱/۱۳۹۵

تنزه‌طلبی پوپولیستی!


به صورت معمول، گفت‌وگو پیرامون روی‌کردهای «تنزه‌طلبانه»، در آستانه هر انتخابات بالا می‌گیرد. احتمالا همان فضای خاص هم سبب می‌شود تا تفاوت در انواع گوناگون و ریشه‌های متفاوت شکل‌گیری روی‌کرد «تنزه‌طلبانه» نادیده گرفته شود. برای مشخص شدن منظور، من به سه ریشه کاملا متفاوت برای شکل‌گیری روی‌کردهای تنزه‌طلبانه اشاره می‌کنم و در ادامه یکی از این سه روی‌کرد را بیشتر مورد توجه قرار می‌دهم.

تنزه‌طلبی آرمان‌گرایانه: احتمالا، این روی‌کرد، بیش از هر یک از همتایان خود مورد نقد و اعتراض منتقدان «تنزه‌طلبی» قرار می‌گیرد. «تنزه‌طلب آرمان‌گرا»، ایده‌آل‌های خود را مطرح می‌سازد، اما حاضر نیست میان این ایده‌آل‌ها با «مقدورات سیاسی» و ضرورت حرکت گام به گام تمایزی قایل شود. بدین ترتیب، «هدف» را به جای «ابزار» مورد تاکید قرارداده و طبیعتا از آنجا که هیچ‌گاه گزینه «ایده‌آل» در دست‌رس نخواهد بود، عملا همواره «بی‌عمل» باقی می‌ماند. تنزه‌طلب آرمان‌گرا، هرگونه عمل‌گرایی را خیانت به ایده‌آل‌ها قلمداد می‌کند.

تنزه‌طلبی صوفیانه، یا زاهدانه: ریشه تاریخی این نمونه در کشور ما را احتمالا باید در سنت عرفان خانقاهی جست‌وجو کرد. سنتی که از دیرباز پرداختن به «امور دنیوی» را امری پست و حقیر قلمداد می‌کرده است. تداوم آن سنت دیرین، در عصر جدید در شاه‌بیت «سیاست پدر و مادر ندارد» و کلیدواژه عامیانه «من سیاسی نیستم» نمود می‌یابد. «من سیاسی نیستم»، با لحن خاص و تحقیرآمیزش، معمولا مترادف است با «دامن بنده آلوده نیست». به نظر می‌رسد پریکلس یونانی هم دقیقا در برخورد با همین جماعت بود که ۲۵۰۰ سال پیش نوشت «آدمی که به کار سیاست نپردازد، شایسته عنوان شهروند بی‌آزار نیست، بلکه باید او را شهروندی بی‌خاصیت بدانیم».

تنزه‌طلبی پوپولیستی: اما سومین گرایش تنزه‌طلب، به باورم ناشناخته‌ترین آن‌ها است. یعنی نمونه‌ای که اساسا به چشم نمی‌آید، در شمار گرایش‌های تنزه‌طلبانه بر شمرده نمی‌شود و طبیعتا مورد نقد نیز قرار نمی‌گیرد. در واقع، در اکثر موارد، مواضع «تنزه‌طلب پوپولیست» یکسره در تضاد آشکار با دو همتای قبلی خود قرار می‌گیرد. بدین ترتیب، بعید نیست که شما تنزه‌طلب پوپولیست را در صف مقدم «عمل‌گرایی» مشاهده کنید. همین مساله تشخیص آن را بسیار دشوار می‌کند. تمرکز اصلی من نیز همین گرایش سوم است.

تنزه‌طلب پوپولیست پیرو «نظر غالب» است. این «نظر غالب»، لزوما با «نظر اکثریت» یکی نیست. اکثریت ممکن است خاموش باشند. نظر غالب، «هژمونی اندیشه» یا دست‌کم «هژمونی رسانه» در ظرف زمان و مکان مشخص است. شعار آشنای تنزه‌طلب پوپولیست همان است که «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو». بدین ترتیب، اگر «نظر غالب» بر مشارکت و عملگرایی باشد، تنزه‌طلب پوپولیست هم پرچمدار عملگرایی می‌شود و از این منظر، ظاهری متفاوت از دو همتای قبلی به خود می‌گیرد.

اما چرا این نمونه اخیر نیز همچنان «تنزه‌طلب» است؟ مساله، در محوریت اصول تصمیم‌گیری است. برای یک روشنفکر مستقل، دغدغه اصلی «خیرعمومی» است. برای یک تنزه‌طلب، دغدغه اصلی «حفظ تنزه شخصی» است. تفاوت سه گروه مختلف «تنزه‌طلب» را صرفا تصور آن‌ها از راه‌های کسب این «تنزه شخصی» تعیین می‌کند. تنزه‌طلب پوپولیست همواره به دنبال اخذ «تایید جمعی» است. بر خلاف «تنزه‌طلب آرمان‌گرا» که ممکن است در برابر حرکت جمعی دست به انتقاد بزند.

شاید تصور شود که تنزه‌طلبی پوپولیستی، بر خلاف دو نمونه دیگر، کارکرد مخرب اجتماعی نخواهد داشت چرا که این فرد همواره تابع رای اکثریت (یا دست‌کم «نظر غالب») است و عملا از عرصه محاسبات تاثیرگذار حذف می‌شود. در این مورد باید گفت که تنزه‌طلب پوپولیست مثل یک چاقوی دو لبه است. هرچند او علیه «نظر غالب» رایی صادر نکرده و از این منظر رفتارش «دموکراتیک» به نظر می‌رسد، اما عملکردش در راستای طرد هرگونه «نقد اجتماعی» قرار می‌گیرد. تنزه‌طلب پوپولیست، با صدای هرچه بلندتر «نظر غالب» را تایید می‌کند و مدام بر حقانیت آن پای می‌فشارد و از حمایت «هژمونی غالب» در هجمه به نظرات مخالف بهره می‌برد. این در حالی است که می‌دانیم هرگاه باب نقد بسته شود، دیر یا زود شاهد حرکت به سمت زوال و فساد هستیم.


خطر تنزه‌طلب پوپولیست، تایید و تئوریزه کردن «اشتباهات جمعی» است. او، بزرگ‌ترین دشمن منتقدان خلقیات اجتماعی به شمار می‌رود و در برابر هر انتقادی که به «نظر غالب» وارد شود، به پرچم‌داری از «وضع موجود» سینه سپر می‌کند. او که خود مرعوب «هژمونی نظر غالب» است به برنده‌ترین ماشین ارعاب «نظر غالب» بدل می‌شود. تنزه‌طلب پوپولیست، با بهره‌گیری از همان تایید «اکثریت فعال»، راه کسب شهرت را به صورتی میان‌بر طی می‌کند و از این منظر به خودی خود متنفذ و تاثیرگذار می‌شود. این نفوذ جدید نیز به صورتی دیالکتیک، به بازتولید و بازتایید همان نظر غالب می‌انجامد و در نهایت آنچه قربانی می‌شود، امید اصلاح و تغییر است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر