۱۱/۲۴/۱۳۹۲

در باره جنایتی به نام «ترجمه بد»!


اگر بگویم بی‌تاب انتشار این کتاب بودم اغراق نکرده‌ام. گمان می‌کنم خیلی‌های دیگر نیز احساس مشابهی را داشته‌اند. در مورد کودتای ۲۸ مرداد اطلاعات خوبی در دست‌رس است و شاید بشود گفت به اندازه کافی کتاب تاریخی و تحلیلی هم داریم. اما کتاب حاضر یک ویژگی ممتاز دارد و آن پاسخی است به یک بهانه جدید که چند سالی است ورد زبان منتقدان مصدق شده و حتی می‌توان گفت از این بهانه آبی برای شست و شوی سیمای کودتاگران ساخته‌اند. متاسفانه، در اوج اختناق رسانه‌ای، در میان مطبوعات به ظاهر اصلاح‌طلب، فقط و فقط یک جریان مشخص است که با رهبری «محمد قوچانی» اجازه یافته تا ترک‌تازی کند و به مدد انتشار یک مجموعه نشریات موازی نوعی هژمونی رسانه‌ای برای یک خط فکری ایجاد کند. خطی که من چند مشخصه کلی آن را به صورت فهرست‌وار اینگونه خلاصه می‌کنم:

- حمله به پیشینه فعالیت گروه‌های چپ در ایران ولو با تحریف تاریخ و یا روایت‌های یک‌سویه و ترسیم سیمایی تماما خائن و یا فریب‌خورده و نادان از تاریخ مبارزات جریان چپ در کشور. پس از آن تخطئه هرگونه گرایش جامعه‌گرا (حتی در سطح سوسیال دموکراسی) با چماق «کمونیسم» و یا لولوی «توده‌ای».

- تمجید و ستایش اغراق شده از هرگونه گرایش به آزادسازی بی‌مهابا و افسارگسیخته اقتصادی، تا بدان حد که حتی «ملی شدن صنعت نفت» به دلیل آنچه «دولتی شدن بخش خصوصی» خوانده می‌شود مورد شماتت قرار می‌گیرد! (نظریه درخشانی که دکتر غنی‌نژاد ارایه کرده‌اند!)

- در نهایت انداختن گناه کودتای ۲۸ مرداد به گردن مصدق و ترسیم سیمای یک «پیرمرد خیرخواه اما لجوج و ساده‌لوح» از او که در برابر پیشنهادات «منطقی» انگلیسی‌ها لجوجانه مقاومت کرد و کار را به کودتا کشانید!

پروفسور آبراهامیان، دقیقا در کوششی برای به چالش کشیدن این تصویر خیرخواهانه و منطقی از پیشنهادات انگلستان بود که یک کتاب ویژه را به ماجرای «کودتا» اختصاص داد. هرچند برای ناظر بی‌طرف تا پیش از انتشار این کتاب هم به اندازه کافی سند و مدرک وجود داشت که نشان دهد انگلیسی‌ها به هیچ وجه قصد نداشتند حتی به آن پیشنهاد کنسرسیوم خود نیز وفادار بمانند. (به ویژه می‌توان مراجعه کرد به اسناد وزارت خارجه انگلستان که در دیگر کتب تاریخی دیگر نیز به آن‌ها اشاره شده) با این حال بد نبود که دست‌کم یک بار برای همیشه تحلیل‌گری چون «آبراهامیان» تمامی این اسناد را کنار هم جمع کند، نتیجه کار، دست‌کم تا آنجا که برخی ناظران خبر می‌دهند بسیار خوب از آب درآمده، اما افسوس و صد افسوس از جنایتی به نام «ترجمه» !

خیلی ساده می‌توانید به این یادداشت + در «روزنامه شرق» مراجعه کنید و از ماجرا مطلع شوید، توضیح اینکه ترجمه فارسی کتاب «کودتا»، دچار آن‌چنان اشتباهات فاحشی است که گاه به تحریف تاریخ منجر شده و یا منظور نویسنده را کاملا وارونه می‌کند. در متن یادداشت روزنامه شرق به مثال‌های فراوانی اشاره شده که پیشنهاد می‌کنم حتما آن‌ها را مرور کنید، من اینجا فقط به یک مورد کوچک اشاره می‌کنم:

«...در متن اصلی آمده است: «کیانوری مجددا به مصدق تلفن کرده و اطلاع داده بود که افراد گارد شاهنشاهی را با کامیون‌های نفربر به شهر می‌آورند. به او گفته شد نگران نباشد، زیرا اوضاع تحت کنترل است» اما مترجم که متوجه معنای متن انگلیسی نشده، عبارت بالا را به این ترتیب ترجمه کرده است «کیانوری مجددا تلفنی اطلاع داد که گارد سلطنتی با کامیون‌های ارتشی در حال ورود به شهر است. به مصدق اعلام شد که هول نکند، زیرا اوضاع تحت کنترل است.» (ص 272)

دقت بفرمایید که این تغییر ساده، حزب توده را از جایگاه گروهی که نسبت به وقوع حتمی کودتا به مصدق هشدار داده بود، به جایگاه گروهی که یا دانسته و یا ندانسته مصدق را فریب داده بود تغییر موقعیت می‌دهد.

مشکل من فعلا دو نسخه‌ای نیست که از کتاب خریده‌ام و با مشاهده این گزارش از ترجمه میلی به خواندن‌ش ندارم، فاجعه تاثیراتی است که با این اشتباهات در ته ذهن خوانندگان ایجاد می‌شود ای بسا برای همیشه رسوب کند. آن هم نه در ذهن یک فرد بی‌اطلاع، بلکه در ذهن قشری از جامعه که اتفاقا اهل مطالعه و تحقیق است. خود من اگر این متن را از جناب آبراهامیان می‌خواندم و تلنگری دریافت نمی‌کردم که اشتباه از ترجمه بوده، قطعا حقانیت آن را می‌پذیرفتم و در قضاوت‌های خودم تجدید نظر می‌کردم. حال فقط دارم به خودم این نهیب را می‌زنم که تا به حال چند کتاب دیگر با چنین اشتباهات آشکاری خوانده ام و متوجه نشده‌ام؟

۹ نظر:

  1. ناشناس۲۵/۱۱/۹۲

    دوست گرامی واقعا از این هشدار شما ممنونم و امیدوارم جناب مترجم نیز اگر ریگی به کفش نداشته باشند سریعا اشتباهات خود را تصحیح کنند

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۵/۱۱/۹۲

    شما که اینرا می‌دانید و به نظرم یک بار و برای همیشه نقش حزب توده در زمان کودتا و پیش و پس آن چه بود، باید برای مردم ایران مشخص شود چرا اقدام به ترجمه این کتاب نمی‌کنید؟ چرا فقط حرف می‌زنید؟

    پاسخحذف
  3. آرمان جان استفاده از کلمه ترک تازی از تو بعیده.

    پاسخحذف
  4. مازیار وطن پرست۲۵/۱۱/۹۲

    1- آقای دهقان عزیز، گمان نمی کنید حساسیت شما به اصطلاح "ترکتازی" از جنس حساسیت آنهایی باشد که پس از انقلاب نام "کرمانشاه" را به "قهرمانشهر" تغییر دادند چون در آن کلمه "شاه" بکار رفته‌بود؟ من هم نسبم ترک است. اما این حساسیت‌ها برایم قابل درک نیست. جبهه گرفتن برخی در کاربرد کلمه "پارس" برای صدای سگ و "تازی" برای نامیدن نژاد خاصی از سگ هم از همین نوع حساسیت‌ها است.
    باور بفرمایید همانها که ترکیب "ترکتازی" را به دلیل سالها حملات قبایل ترک زبان آسیای میانه ابداع کردند، نه تنها تعصب نژادی را نمی‌شناختند و به رقصیدن ترکان سمرقندی با شعرشان افتخار می کرده‌اند، بلکه قرنها به سلطه خاندانهای ترک غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی، ایلخانی، تیموری، آق قویونلو، قراقویونلو، صفویه، افشار و قاجار گردن نهاده و هنوز هم به بسیاری از آنها افتخار می‌کنند. حساسیت‌هایی اینچنین نه تنها به فقر زبان و ادبیات می‌انجامد بلکه همچون پرداختن به فروع ما را از دیدن مشکلات و مصادیق اصلی نفرت‌های نژادی باز می دارد.

    2- موارد سه گانه ای که نویسنده تیزبین مقالهٔ فوق در بازشناسی خط فکری خاص روزنامه‌های اصلاح طلب تحت نظر مستقیم یا فکری آقای قوچانی برشمرده‌اند عین حقیقت است که من هم می‌توانم موارد دیگری را به آن بیفزایم. یادداشتی را که چند وقت پیش در همین وبلاگ تحت عنوان «بازار آزاد، راه مطمئن توسعه یا یک شیفتگی بدون بررسی مشکلات بومی؟» به لطف آقای امیری منتشر کردم، دقیقا به بند دوم ایرادات آقای امیری به رسانه‌های نامبرده اشاره دارد.
    با اینهمه در مجموع رسانه‌های مذکور به مصداق "عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی" واجد ویژگی‌های مثبتی نیز هستند که هنوز هم مطالعهٔ منظم بعضی از آنها را از ضروریات می‌دانم. برای اختصار صرفا به یکی از مهمترین این محسنات اشاره می‌کنم و آن دادن فرصت به مخالفان فکری خود است. من باب مثال می توانم به درج رساله بلند آقای "یوسف اباذری" در شماره 31 با عنوان "بنیادگرایی بازار" و مقاله آقای "ابراهیم توفیق" با نام "سیاست اجتماعی، علوم اجتماعی و الهیات گذار" در شماره 33 نشریه مهرنامه است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مازیار وطن پرست۲۵/۱۱/۹۲

      تصحیح جملهٔ آخر:
      «من باب مثال می توانم به رساله بلند آقای "یوسف اباذری" در شماره 31 با عنوان "بنیادگرایی بازار" و مقاله آقای "ابراهیم توفیق" با نام "سیاست اجتماعی، علوم اجتماعی و الهیات گذار" در شماره 33 نشریه مهرنامه اشاره کنم»

      حذف
  5. ناشناس۲۶/۱۱/۹۲

    من به هیچ نحله و دسته ای تعلق ندارم ولی لطف اول غلطهای املایی خودت رو تصحیح کن یکیشو میگم مابقیشو خودت بیاب
    بی محابا درسته نه بی مهابا

    پاسخحذف
  6. ببخشید آقای امیری دو موضوع در مرود این نوشته‌ی شما:
    1-لینکی که قرار داده‌اید بهمطلب مدنظرتان منتهی نمی‌شود.
    2-این پاره‌ای که برای مقایسه آورده‌اید، هیچ تفاوتی ندارند مگر در دو ترکیب «کامیون‌های نفربر» و «کامیون‌های ارتشی» که به نظرم تفاوتی در معنای نهایی ندارند و دیگر تفاوت‌ها در حد مرجع ضمیر و زمان فعل است که آنها هم موثر به نظر نمی‌رسند!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. رفیق جان

      در مورد لینک حق با شماست. متاسفانه روزنامه شرق آدرس‌های‌اش را تغییر داده و در حال حاضر این آدرس دیگر به آن مطلب باز نمی‌گردد.

      اما در مورد اختلاف ترجمه ارایه شده آنچه موضوع را به کل دگرگون می‌کند مرجع ضمیر «او» است. در نسخه اصلی اینگونه آمده:

      (کیانوری زنگ زد و هشدار داد) «به او گفته شد نگران نباش اوضاع تحت کنترل است». یعنی علی رغم هشدار و اظهار نگرانی حزب توده، مصدق گفته بود که جای نگرانی نیست و اوضاع را تحت کنترل دارد.

      اما در ترجمه فعلی اینگونه نقل شده: (کیانوری زنگ زد و هشدار داد) اما «به مصدق اعلام شد که هول نکند». انگار که حزب توده علی رغم اعلام این خبر که حرکت نیروهای نظامی شروع شده به مصدق اطمینان داده که خطر جدی نیست و ما می‌توانیم اوضاع را کنترل کنیم.

      تفاوت‌اش این است که در اولی حزب اعتقاد داشته کودتا قریب‌الوقوع است و مصدق با تصور اینکه می‌تواند جلوگیری کند گفته آرام باشید. در دومی حزب به اشتباه به مصدق گفته که اوضاع تحت کنترل است و نیازی نیست او کاری بکند.

      حذف
  7. ببخشید آقای امیری دو موضوع در مرود این نوشته‌ی شما:
    1-لینکی که قرار داده‌اید بهمطلب مدنظرتان منتهی نمی‌شود.
    2-این پاره‌ای که برای مقایسه آورده‌اید، هیچ تفاوتی ندارند مگر در دو ترکیب «کامیون‌های نفربر» و «کامیون‌های ارتشی» که به نظرم تفاوتی در معنای نهایی ندارند و دیگر تفاوت‌ها در حد مرجع ضمیر و زمان فعل است که آنها هم موثر به نظر نمی‌رسند!

    پاسخحذف