۱۱/۲۷/۱۳۸۹

یادداشت وارده: به این پرسش‌‌ها پاسخ دهید

یک شهروند سبز- 26 بهمن ماه هم چند ساعت دیگر به پایان می‌رسد و کم کم مستی دیروز دارد از سرم می‌پرد. 25 بهمن را دوست داشتم و دارم، ما زنده‌ایم و سبز، ما بی‌شماریم و گفتن این «ما» چقدر شیرین است! اما خب مستی از سرم پریده و قسمت عملگرای ذهنم بیدار شده. حالا چکار کنیم؟

- ما بی‌شماریم اما نه آن‌قدر بی‌شمار که بتوانیم حکومت را سرنگون کنیم. ما نمی‌ترسیم اما نه آ‌ن‌قدر که در همه شهرها و حتی در خود تهران بتوانیم یک اعتصاب یک روزه و حتی چند ساعته را سازماندهی کنیم. همین مایی که دیروز در خیابان‌ها بودیم و شجاعتی چنان داشتیم که از کتک خوردن، دستگیر شدن و حتی مرگ نترسیم شب را توی خیابان ها نماندیم (که از نظر من تصمیم کاملا درستی بود در مقابل میزان خشونتی که اعمال شد). همین ما وقتی 1500 نفر از یاران مان را گرفتند (از بی‌بی‌سی بخوانید) نشد و نتوانستیم کاری انجام دهیم. اصلا ما بی‌شماریم اما تعداد روزنامه‌های سبز پخش شده بین مردم هم بی‌شمار است؟ خانواده‌های اسرا و شهدایمان را که هیچ وقت بی‌پول و بی‌یاور رها نکرده‌ایم؟ به پا گرفتن رسانه‌های سبز کمک کرده ایم؟

- عده‌ای معتقدند 25 بهمن نشانه قدرت موسوی و کروبی است چرا که مردم این چنین به دعوت‌شان پاسخ گفته‌اند. عده‌ای دیگر آن را نشانه عبور از رهبران می‌دانند و دلیل مدعای خود را شعارهای مردم می‌دانند. گروهی می‌گویند خب حالا که دیدیم و دیدید و دیدند جنبش زنده است کار تمام شده، دوباره برگردیم به وضعیت قبلی آگاهی بخشی. بعضی‌ها هم می‌گویند نه، تازه روی دور افتاده ایم، امروز نه فردا حکومت ساقط می شود باید به راهپیمایی ها ادامه بدهیم.

- من نگرانم. می‌خواهم از طرفداران براندازی و انقلاب بپرسم چطور می‌خواهند این کار را انجام دهند؟ می‌خواهم بنشینند و برایم توضیح دهند که با کدام روش، به همراهی کدام گروه‌ها، براساس کدام مرام‌نامه و منشور و به رهبری چه کسانی می خواهند این کار را انجام دهند؟ برای من توضیح دهند که چطور می‌توانند با کمک همین مردمی که دلشان نمی‌خواهد بمیرند (و حق هم دارند) این کار را انجام دهند؟ و مهم تر از همه اینکه فردای سقوط نظام می‌خواهند چکار کنند؟ باز اعدام و اخراج و گزینش؟

- از طرفداران اصلاحات هم می‌خواهم بپرسم چطور می‌خواهند این حکومت (حکومتی که حتی حاضر به پذیرش وجود مخالفت نیست) را وادار به مذاکره کنند؟ می‌خواهم بدانم اصول شان برای مذاکره کدام است، خط قرمزشان چیست؟ می‌خواهم برایم توضیح بدهند با کدام روش، و براساس چه منشوری (البته گویا منشور جدید قرار است به زودی منتشر شود) می‌خواهند این کار را انجام دهند؟

- امروز تحلیل‌های زیادی خواندم و دیدم، از هر طیفی. البته که من تحلیل گر نیستم اما جمع بندی دل‌خواهم را که می توانم داشته باشم! دلم می‌خواهد خیلی خیلی زود همه بیایند و شفاف جواب سوالاتی مثل سوالات من را بدهند. نتیجه این کار شفاف شدن فضایی است که در آن قرار داریم و به دنبال این اتفاق است که می‌توانیم تصمیم بگیریم که کجا بایستیم و چکار کنیم. در این صورت در مقابل تصمیم‌مان مسوولانه‌تر برخورد می‌کنیم چون حالا می‌دانیم برای رسیدن به چیزی که می‌خواهیم چه کارهایی باید انجام بدهیم. گروه‌ها و شخصیت ها هم می‌توانند در این حالت به معنای واقعی کلمه با هم مذاکره و ائتلاف کنند یا از هم فاصله بگیرند. آن وقت مثلا براندازی که تصمیم گرفته وارد ائتلاف با اصلاح طلبان شود دیگر نمی‌تواند شعار براندازانه سر بدهد و آن اصلاح طلب هم نمی‌تواند از شرایط توافقی حداقلی شان عدول کند. یا کسانی نمی‌توانند با امید فردای پیروزی و تقسیم غنائم پشت یک اسم پناه بگیرند و حرف‌های دیگری بزنند و یا...

- کاش رسانه سبز قدرتمندی داشتیم (رسا قوی‌تر بود یا ایران ندا به راه افتاده بود یا هر رسانه سبزی). آن وقت همین فردا پس فردا میزگردی می گذاشت با حضور امیرارجمند و ایکس و ایگرگ که هرکدام نماینده طیفی باشند، بعد همه بنشینند و شفاف همین ها را بگویند.

- فرصت ها یگانه اند و زودگذر، از دست شان ندهیم.

- به امید پیروزی.

پی‌نوشت:
مچمع دیوانگان مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های ارسالی شما استقبال می‌کند

۲ نظر:

  1. سلام. به نظر من اوضاع کمی اضطراری است و برای همین من تحلیل کوتاه مدت ام را اینجا می نویسم:

    http://persian.nim.ir/?p=4133

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۸/۱۱/۸۹

    من با وضعیت قورباغه این دوستمان موافقم. افراطی های ترمز بریده می خواهند کار را یکسره کنند، اگر شد با حذف مرحله ای، اگر نشد با حذف فیزیکی و یک شبه. اگر نمی خواستند این کار را بکنند، پس این همه مقاومت در برابر خواست مردم برای چه؟

    حتی اگر خامنه ای هم برگردد خطر کودتا هست. این یک مافیای ریشه دار است و سر این مار هفت سر تنها با یک راه زده می شود:‌ ریزش درونی نیروهای خودی (نیروهایی که هنوز مخلصانه برای اینها کار می کنند و حرفهای آنها را باور می کنند)، ریزش بیرونی مردم عادی به جنبش. تحلیل باید داشت و باید این تحلیل رو گسترش داد. به مردم عادی باید گفت قیمت نون و آب و سطح زندگیشون رو چه خطر هایی تهدید می کنه، مثال های تاریخی آورد، به نیروهای خودی باید فهموند که ماهیت حکومتی که به هر حال سنگشو به سینه می زنن به این ترتیب عوض شده. ازشون پرسید آیا چنین کودتایی دوست دارند؟‌ سرکوب خونین مردم و رده های بالای جنبش رو می خوان و به نفع کشور می دونن؟

    پس این رسانه کجاست؟‌

    اصلاح طلب ها(منظورم ارکانشونه، مثل اونهایی که در جرس می نویسند) باید از شعر گفتن برای همدیگه بدست بردارند و به تحلیل عاقلانه بپردازند. تلفن رو دست بگیرن و به هر کسی توی ایران از رده های بالا می‌شناسن زنگ بزنن. تلفنش هم کنترل می شه که بشه، به همه زنگ بزنن اصلا. اگر نیروهای سپاه ریزش کنن، دیگه پشت اینها رو نگیرن، کار کودتا تموم میشه.

    پاسخحذف