۳/۲۶/۱۳۹۸

۵ پرسش در ماجرای تحریم اسنپ



نخست: آیا تحریم کمپانی‌ها یک مساله جهانی است؟

بسیاری باور دارند در جهان جدید، اساسا این دولت‌ها نیستند که بر مردم حکومت می‌کنند. ابرکمپانی‌های غول‌آسا، به مراتب نفوذ و اثرگذاری بیشتری بر زیست روزمره شهروندان دارند. تصمیماتی که گوگل، اپل، مایکروسافت و کمپانی‌های نظیر می‌گیرند به صورت مستقیم بر میلیاردها انسان در سراسر جهان تاثیر می‌گذارد. به همین دلیل، اعتراضات مدنی نسبت به رفتارها و تصمیمات کمپانی‌های بزرگ، به یکی از ارکان اصلی کنش‌های اجتماعی در سطح جهان بدل شده است. اتفاقا، در یک اتفاق کاملا مشابه، شرکت «اوبر»، به عنوان بزرگترین کمپانی تاکسی‌های اینترنتی جهان، دقیقا متهم به آزار جنسیتی شد. بلافاصله کمپین تحریم اوبر به راه افتاد و در نهایت این شرکت نه تنها مدیر خود را برکنار کرد و ناچار به عذرخواهی شد، بلکه اعلام کرد بودجه‌های ویژه‌ای برای آموزش شیوه رفتار به کارکنان خودش اختصاص خواهد داد.

دوم: آیا کمپانی‌ها، صرفا در برابر حکومت‌ها پاسخ‌گو هستند؟

برخی عملکرد اسنپ را با توجیه «قانون» و یا «فشارهای حکومتی» توجیه می‌کنند. این در حالی است که نهادهای اقتصادی، به عنوان بخشی از نهادهای جامعه، دقیقا تداوم خود عرصه عمومی هستند. یعنی درست به همان میزان که وضع یک «قانون غلط» نمی‌تواند وظیفه اخلاقی شهروندان را بلاموضوع کند، کمپانی‌ها نیز نمی‌توانند از تعهدات اجتماعی خودشان با این بهانه شانه خالی کنند. شهروند متعهد نسبت به قوانین نادرست و تبعیض‌آمیز واکنش نشان می‌دهد و نهادهای اجتماعی و اقتصادی نیز باید دقیقا به همین شکل رفتار کنند. جالب است بدانید که وقتی ترامپ، قوانین تبعیض‌آمیزی علیه مهاجران اعلام کرد، کمپانی‌های بزرگی چون اپل، گوگل، لیفت و چند کمپانی دیگر در کنار معترضان ایستادند تا در برابر سیاست تبعیض‌آمیز دولت ترامپ علیه مهاجران و پناهجویان مقاومت کنند. در این مورد هم کمپانی‌هایی که از قوانین مهاجرستیز ترامپ تبعیت کردند مورد تحریم قرار گرفتند.

سوم: آیا تحریم اسنپ، باعث فشار اقتصادی به رانندگان بی‌گناه می‌شود؟

بسیاری نگران هستند که در شرایط بد اقتصاد کشور، تحریم اسنپ به زیان رانندگان و خانواده آن‌ها تمام شود. این نگرانی کاملا بی‌مورد است. اولا که اسنپ عامل ایجاد اشتغال نیست. این رانندگان پیش از اسنپ هم می‌توانستند مسافرکشی کنند و پس از آن هم این امکان را دارند. اسنپ صرفا یک واسطه است که از واسطه‌گری خودش سود عمده‌ای به جیب می‌زند. در درجه دوم، این کمپانی تنها نسخه تاکسی‌های اینترنتی نیست. حتی همین الآن هم اکثر قریب به اتفاق رانندگان اسنپ، همزمان عضو دیگر شرکت‌ها هم هستند و از چند اپلیکیشن به صورت همزمان استفاده می‌کنند. در نهایت اینکه، نباید فراموش کرد، حتی فقر یا فشار اقتصادی نمی‌تواند توجیه‌گر رفتارهای زشت افراد باشد. اگر یک فروشنده به شما یا خانواده‌تان توهین کند، هرگز دیگر به مغازه او پا نمی‌گذارید. پس تمام کارکنان و کارگران هم باید این را بدانند که در هر شرایط موظف‌اند احترام شهروندان و مشتریان را رعایت کنند.

چهارم: آیا این صرفا یک اتفاق گذرا بوده که با جنجال‌سازی بزرگ شده؟

متاسفانه باید گفت خیر. هرچند اتفاق اخیر با واکنش‌های گسترده‌تری مواجه شد، اما متاسفانه پیش از این فاجعه بزرگ‌تری رقم خورده بود و در جریان آن، یک راننده اسنپ، مسافر خانم خود را به بیابان‌های اطراف تهران کشانده و به او تجاوز کرده بود. متاسفانه در آن ماجرا نیز اسنپ با بی‌تعهدی تمام، به جای عذرخواهی مدعی شد که هیچ تعهدی در مقابل رفتار رانندگان‌اش ندارد و صرفا واسطه مشتری با راننده است. (جالب اینکه این ادعاهای بی‌طرفی و بی‌مسوولیتی در فقره اخیر فراموش شد و اسنپ شروع به تشویق راننده هتاک کرد)

پنجم: آیا این تحریم‌ها موثر خواهند بود؟

ناامیدی و یاس فراگیر از به سرانجام رسیدن کنش‌های اعتراضی جامعه مدنی، بسیاری از ما را به رخوت و بی‌انگیزگی کشانده است. با این حال تردیدی نیست که وقتی کمپانی‌ها میلیاردها تومان هزینه تبلیغات می‌کنند، پیوستن به چنین کمپینی چه مجازات سنگینی برایشان به حساب می‌آید. بدون تردید، گسترش این کمپین با مشارکت هرچه فعال‌تر شهروندان معترض می‌تواند روند سقوط ارزش اسنپ را گسترش دهد. کافی است که ما خبر این مساله را هرچه بیشتر به گوش اطرافیان خود برسانیم و با آن‌ها در این مورد صحبت کنیم. بسیاری هنوز از آنچه اتفاق اتفاده بی‌خبر هستند. در نهایت هم، مهم این موج اعتماد و هم‌دلی است که ما با تعهد خود به ضرورت دفاع از حقوق شهروندی به نمایش می‌گذاریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر