حذف یارانهها سیاستی ناکارا در کاهش مصرف انرژی است
مسئله مصرف بالای انرژی با قیمت پایین و ضررهایی که از قبل آن به اقتصاد کشور وارد میشود غیرقابل انکار است و گمان میکنم در این حقیقت هیچ کس تردیدی ندارد. اما پرسش داغ این روزهای کشور را میتوان یافتن راهکار مناسب برای رفع این مشکل دانست. در واقع پرسش این است که آیا حذف یارانهها به شیوهای که در حال اجراست راه حل مناسبی است؟ «برنامه دولت امید» چیز دیگری میگوید.
نکته محوری این بحث این است که بزرگترین بخش صنعت و اقتصاد ایران در دستان دولت است. به همین نسبت نیز بزرگترین مصرف کننده انرژی کشور هم خود دولت است و باز هم میتوان نتیجه گرفت که بزرگترین اتلاف کننده انرژی هم دولت است. در چنین شرایطی آیا صرف آزادسازی قیمتها و امید بستن به محاسبات هزینه و فایده مصرف کنندگان میتواند تغییر چشمگیری در مصرف سوخت کشور ایجاد کند؟ و اصلا برای اصلاح مصرف سوخت لزوما ما به چنین راهکاری نیاز داریم؟
کارشناسان موافق حذف یارانهها به درستی استدلال میکنند که برای یک تولید کننده، تا زمانی که قیمت سوخت پایین باشد، هزینه کردن برای بهینه سازی مصرف سوخت صرفه اقتصادی نخواهد داشت. در مقابل اگر قیمت این سوخت مصرفی افزایش یابد تولید کننده به فکر میافتد تا مصرف سوخت خود را به حالت بهینه درآورد. اما نکتهای که متاسفانه گاه مورد توجه قرار نمیگیرد این است که این حقیقت تنها در مورد تولید کننده خصوصی صادق است و در مورد صنایع دولتی که اتفاقا بزرگترین بخش صنعت ما را تشکیل میدهند نه کارایی دارد و نه ضرورت. در واقع کارخانه دولتی که سود و زیانش چندان توفیری به حال کارمندان حقوق بگیرش ندارد دلیلی هم ندارد که از معادلات حاکم بر بازار آزاد پیروی کند. این مسئله نخست است. مسئله دیگر که حتی ضرورت این سیاست را زیر سوال میبرد این است که اساسا وقتی دولت را یک سرمایهدار کلان در نظر بگیریم، برای این سرمایهدار کلان سوخت ارزان و یارانهای معنا ندارد، چرا که خود این سرمایهدار است که هزینه یارانه آن را پرداخت میکند. در واقع دولت به عنوان یک سرمایهدار کلان، حتی پیش از حذف یارانهها هم باید به فکر بهینه سازی مصرف سوخت صنایع تحت نظارت خود باشد تا هم یارانه کمتری پرداخت کند و هم با کاهش مصرف سوخت، امکان افزایش صادرات را فراهم آورد. به این آمارها دقت کنید:
«در بخش نفت، حجم عظیمی از گازهای مشترك توسط کشورهای همسایه استخراج می شود. برآوردها نشان می دهد زیان حاصل از عدم اجرای طرح های عسلویه حداقل 13 میلیارد یورو در سال است. علاوه بر این، روزانه 44 میلیون متر مکعب در کشور، گازهای همراه و میعانات گازی سوزانده می شود که به معنای از دست رفتن 5 میلیون دلار ثروت در روز و تخریب شدید محیط زیست است. در پالایشگاه های کشور روزانه حدود 20 درصد نفت کوره بیش از حد نصاب جهانی تولید می شود. با توجه به مصرف روزانه یک میلیون و هفت صد هزار بشکه نفت خام در پالایشگاه های کشور، این میزان از تولید نفت کوره به معنای از دست رفتن ثروتی معادل 300 هزار بشکه نفت خام در روز است. در بخش نیرو نیز اتلاف منابع گسترده ای وجود دارد. بررسیها نشان میدهد اتلاف برق در شبکه انتقال و توزیع 16 درصد بیشتر و راندمان نیروگاههای برق حداقل 15 درصد کمتر از استانداردهای جهانی است. در شبکه آب شهری نیز 30 تا 40 درصد آب به هدر می رود».
حال پرسش اینجا است که برای مثال مصرف کننده خصوصی پس از حذف یارانهها تا چند درصد میتواند مصرف برق را کاهش دهد؟ آیا دولت نمیتواند به جای اعمال چنین سیاست تورمزایی آن 16درصد مازاد اتلاف انرژی در خطوط توزیع را ساماندهی کند و یا راندمان نیروگاهها را به معیارهای جهانی نزدیک کند و 15درصد از مصرف خود بکاهد؟ اگر به واقع هدف دولت اصلاح مصرف بود، آیا نمیباید خودش پیشگام میشد و کار اصلاح را از صنایع تحت نظارت خود شروع میکرد؟ باز هم میتوان به این مثال دقت کرد:
«بعنوان نمونه در خود صنعت نفت بسیاری از ایستگاههای تقویت فشار که در مسیر خطوط لوله گاز قراردارند و خودشان از گازی که عبور میدهند مصرف میکنند، از نظر مصرف سوخت مطابق استانداردهای جهانی نیستند. بررسی مقدماتی نشان میدهد که سرمایهگذاری در جهت تعویض توربینهای این ایستگاهها و استفاده از توربینهای کاراتر از نظر مصرف انرژی، تنها از محل مقدار گاز قابل صرفهجویی و صادرات این گاز، در مدت قابل قبول و با نرخ بازگشت مطلوبی بازگشت سرمایه میشود».
باز هم نباید فراموش کرد که اساسا حذف یارانهها با هدف اصلاح الگوی مصرف انرژی بر بزرگترین بخش از صنعت ما کاملا بیتاثیر است: «در صنعت نفت از آنجا که بخشهای این صنعت خود را صاحب سوختهای میان تقطیر یا گاز میدانند و طبیعتا مصارف خود را در اولویت اول و بصورت رایگان برداشت می کنند عملا انگیزهای برای ورود به این موضوع ندارند، درحالی که بسیاری به اشتباه انجام این بهینهسازی را از وظایف صنعت نفت میدانند که انگیزهای در این رابطه ندارد. در صنایع تبدیل انرژی در بخش برق نیز همین مشکل وجود دارد». در واقع اصلاح این الگوی مصرف نه با اصلاح الگوی یارانه، که تنها با اصلاح الگوی مدیریت حاکم محقق خواهد شد.
در نهایت اینکه «دولت امید» همانگونه که در جریان مبارزات انتخاباتی هم بارها بدان اشاره شد با حذف ناگهانی یارانهها و یا واگذاری یارانه به صورت نقدی به مردم کاملا مخالف است: «نگرانی مردم و خصوصا اقشار ضعیف از بالابردن ناگهانی قیمت انواع سوخت یا حاملهای انرژی قابل درك است و همه طرحهایی که چنین چیزی را خصوصا در شرایط فعلی ساختار تولید و مصرف انرژی کشور مطرح میکنند، خواب مردم را آشفته میسازند. باید افزایش تدریجی قیمتهای انرژی همراه با اجرای پروژهها و طرح های مورد اشاره صورت گیرد و بدون آن کاری حساب شده نیست».
پینوشت:
پیش از این به بخشی از برنامه پیشنهادی دولت امید به عنوان جایگزین سیاست حذف یارانهها اشاره کرده بودم. (از اینجا بخوانید)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر