۹/۱۹/۱۳۸۹

من چنین حسینی را دوست دارم

... حسین (ع) می‌دانست که ملات سنگ‌های کاخ قدرت، دروغ است و فریاد حقیقت‌خواهی است که به زوال آن می‌انجامد. حسین (ع) می‌دانست که در این راه چه رنج‌های بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصره‌ی تنگناها و بی‌حرمتی‌های پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلت‌بار یا ایستادگی برای حق‌خواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. حسین (ع) سکوت را شکست تا دین نیای خویش را از هلاکت نجات دهد و رهبری قیامی را برعهده گرفت که نه در هوای قدرت و شهرت، که در کوشش برای راست کردن کجی‌ها و پاک کردن پلیدی‌ها هویت می‌یافت. و چنین شد که آزادزنان و آزادمردانی که پس از او آمدند، از هر مذهب و دینی که بودند، حسین (ع) را سرمشق جاودانه‌ی آزادی‌خواهی دانستند ...

۱ نظر:

  1. ناشناس۲۴/۹/۸۹

    این تنها حسینی ست که وجود دارد! اگر تو حسین دیگری را در دیدت ترسیم کرده ای یا تنها با شدنیدن نام او از زبان یک مشت ادم خوک صفت که فقط نام او را سر پوش کثافت کاری های خود کرده اند نسبت به او, پدرش و دینش نتیجه گیری کرده ای تنها خودت را گول زده ای وگرنه هیچ چیز مثل تحریف شخصیتی نمی تواند برای یک انسان اگاه دردناک باشد.

    پاسخحذف