چندی پیش, محسن میردامادی در پاسخ به اظهارات «عباس نبوی»، از شرکت کنندگان برنامه «دیروز، امروز، فردا» نامهای نوشت و در واکنش به ادعای ایشان مبنی بر گریز اصلاحطلبان از مناظره، آمادگی خود را برای مناظره در هر زمینهای و با هر کسی اظهار داشت. امروز خواندم که جناب نبوی هم به صورت متقابل از انجام این مناظره استقبال کرده است، (هر دو نامه را از اینجا بخوانید) هرچند با توجه به حضور جناب میردامادی در بند و اسارت احتمالا چنین مناظرهای برگزار نخواهد شد. با این حال از خلال نامه جناب نبوی چند نکته به ذهنم رسید که عرض میکنم:
نخست اینکه ایشان در سراسر نامهشان مدعی شدهاند که اصلاحطلبان همواره از مناظره گریزان بودهاند و به همراه دستنشاندگانشان در انجمنهای اسلامی دانشجویان در این راه از «حیلهگری» و «دروغپردازی» هم خودداری نمیکردهاند. من از مواردی که جناب نبوی نام بردهاند اطلاعی ندارم اما به اندازه خودم در طول سالهای حضور در انجمن به خاطر میآورم که پیدا کردن اصولگرایی که حاضر به مناظره با اصلاحطلبان شود چقدر دشوار بود. بارزترین موارد هم معمولا در مورد جناب مصطفی تاجزاده صدق پیدا میکرد که بدون هیچ پیششرطی برای مناظره با هرکسی و در هر موردی همیشه آماده بود، اما دوستان اصولگرا به هیچ وجه حاضر به مناظره با ایشان نبودند×.
نخست اینکه ایشان در سراسر نامهشان مدعی شدهاند که اصلاحطلبان همواره از مناظره گریزان بودهاند و به همراه دستنشاندگانشان در انجمنهای اسلامی دانشجویان در این راه از «حیلهگری» و «دروغپردازی» هم خودداری نمیکردهاند. من از مواردی که جناب نبوی نام بردهاند اطلاعی ندارم اما به اندازه خودم در طول سالهای حضور در انجمن به خاطر میآورم که پیدا کردن اصولگرایی که حاضر به مناظره با اصلاحطلبان شود چقدر دشوار بود. بارزترین موارد هم معمولا در مورد جناب مصطفی تاجزاده صدق پیدا میکرد که بدون هیچ پیششرطی برای مناظره با هرکسی و در هر موردی همیشه آماده بود، اما دوستان اصولگرا به هیچ وجه حاضر به مناظره با ایشان نبودند×.
دوم جناب نبوی در نامه خود آوردهاند: «خاتمی و موسوی و کروبی چنان برج عاجی برای خود تصویر کردهاند که هرگز تن به مناظره درباره مدعیات گسترده خود نمیدهند». در پاسخ به این ادعا من ابتدا ایشان را ارجاع میدهم به آخرین اظهارات مهدی کروبی که طی یک پیام ویدیویی به مناسبت محرم امسال منتشر شد و در آن جناب کروبی بار دیگر بر لزوم برگزاری جلسات مناظره و گفت و گو و همچنین آمادگی خود در این زمینه اصرار ورزیدند، اما به نظر میرسد جناب نبوی هم به مانند دیگر دوستانشان ترجیح میدهند این سخنان را نشنیده قلمداد کنند. از این گذشته، پرسش من از آقای نبوی این است که اگر اصل بر این است که همه فعالان سیاسی حاضر به مناظره باشند، آیا مقام معظم رهبری هم شامل چنین حکمی میشود؟ آیا جناب خامنهای حاضر است در برابر میرحسین موسوی قرار بگیرد و به ادعاهای نادرست موسوی در جریان یک مناظره زنده تلویزیونی پاسخ بگوید؟ ایشان که احتمالا آنچنان بصیرت و درک و آگاهی و شناخت و معلوماتی دارند که از عهده هر منحرف و گمراهی برمیآیند، پس دلیلی برای گریز از این مناظره نباید داشته باشند؟
در نهایت اینکه به باور من مناظره هم شرایط خاص خودش را دارد. آقای نبوی ادعا کردهاند که محسن کدیور در سالهای 75 و 76 از مناظره گریزان بوده است. من در مورد این مطلب هیچ اطلاعای ندارم اما میخواهم بپرسم اگر کدیور حاضر به مناظره میشد و در جریان مناظره تلاش میکرد تا اصل ولایت فقیه را از دیدگاه فقهی انکار کند چه بلایی بر سرش میآمد؟ آیا امنیت جانی داشت؟ آیا صرفا به دلیل ابراز عقایدش زندانی نمیشد؟ آیا امروز شرایط فرقی کرده است؟ آیا امروز آنانی که جناب نبوی به مناظره میخواندشان در مورد گفتههای خود در مناظره احتمالی امنیت دارند؟ آیا میشود مناظرهای را تصور کرد که یک طرف به نمایندگی از جناح حاکم هرچه دلش میخواهد بگوید و طرف دیگر مدام سعی کند تا سخنانش را با خطوط قرمز جناح حاکم منطبق کند؟
پینوشت:
× این مسئله زمانی برای ما بحرانی شد که وزارت علوم طی یک بخشنامه غیرقانونی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ما را ملزم کرد که به جای برنامه سخنرانی انتخاباتی، فقط باید مناظره انتخاباتی برگزار کنیم. طبیعی بود که اصولگرایان گرامی هم با اصلاحطلبان مناظره نمیکردند و عملا تمامی برنامه انجمن در حال لغو شدن بود که به فکرمان رسید بین اصلاحطلبان مناظره برگزار کنیم! پس به صورت مداوم میان نمایندگان آقای کروبی و موسوی مناظره میگذاشتیم. (بماند که چه کسانی و با چه انگیزههایی همین برنامهها را دستمایه حمله به انجمن و تخریب آن قرار دادند؛ فعلا که هرچه بگوییم تف سربالاست؛ بماند برای زمانی که فرصتش باشد)
Excellent observation !
پاسخحذف