«جلالالدین فارسی» یا همان کسی که مهدی کروبی «جلال الدین افغانی قاتل» خطابش میکند،(اینجا) نخستین نامزد حزب جمهوری اسلامی در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران بود، اما پس از آنکه مشخص شد ملیت ایرانی ندارد از حضور در انتخابات باز ماند. جناب فارسی بعدها در یک نزاع شخصی با اسلحه شکاری یک نفر را به قتل رساند. قتلی که منجر به مجازات وی نشد اما برای مدتها او را از عرصه سیاست کشور حذف کرد. حالا به نظر میرسد جناب فارسی هم با گذشت دو دهه بار دیگر احساس کردهاند که شهر آنقدر شلوغ شده است که فرصتی هم برای افاضات ایشان فراهم شود. پس به زبان آمده و فرموده اند: «(موسوی و کروبی) نزدیک به ١۵ میلیون ایرانی را فریب دادند و دروغ گفتند لذا بنابه پافشاری که بر مواضع باطل و دروغ خود دارند به واقع از منافقین پستتر هستند». (از اینجا بخوانید)
خدمت این نماد شرافت و انسانیت یادآور میشوم یکی از آنانی که به ادعای جنابعالی فریب موسوی و کروبی را خوردند و اتفاقا آنقدر هم فریب خوردند که سر از زندان درآوردند «آرمان رضاخانی» است. یعنی نوجوانی که حضرت عالی 18 سال پیش پدرش را به ضرب گلوله به قتل رساندید و از هرگونه مجازات هم در امان ماندید.(از اینجا بخوانید) برای امثال آرمان رضاخانی، هرقدر هم که سخنان موسوی و کروبی دروغ و بیپایه باشد، زجر و ظلمی که در تمامی این سالها تحمل کردهاند حقیقتی تلخ و غیرقابل کتمان است. پس اگر هنوز در این توهم هستید که با حذف و یا بدنام کردن موسوی و کروبی بار دیگر به حاشیه امنی خواهید یافت و سر سلامت به در خواهید برد جسارتا عرض میشود که کور خوانده اید. این بار با نسل متفاوتی روبه رو هستید که برای برپایی دادگاههای فراموش شدهی بسیاری عزم خود را جزم کرده است.
پی نوشت:
آرمان رضاخانی را یک روز پس از آزادی از زندان دیدم. کاش میدانستم چقدر اجازه دارم از وضعیت روحیاش بنویسم، از بلایی که در طول بازداشت و زندان بر سر او آوردند. فعلا فقط به همان نامه سرگشاده آقای نوریزاد اکتفا میکنم که در آن به خوبی به وضعیت رضاخانی اشاره شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر