دولت با حذف یارانه هاٰ قیمت گازوییل را از 16.5 تومان در هر لیتر به 350 تومان افزایش داده است و این یعنی بیش از 20 برابر افزایش قیمت. در برابر انتظار دارد که بخش و حمل و نقل نهایتا به 15 تا 20 درصد افزایش قیمت راضی شوند. استدلال دولت این است که قیمت افزایش یافته باید بر روی کالاها و یا مسافران جابجایی سرشکن شود. یکی از خوانندگان مجمع دیوانگان نیز با تایید ضمنی این شیوه محاسبه، برای یک نمونه واقعی مثال زده است که حمل یک محموله از ساحل جنوب به تهران، با صرف 300 لیتر گازوییل یک میلیون تومان قیمت دارد. پس این کامیون دار، پس از حذف یارانه ها نهایتا با ده درصد افزایش قیمت می تواند سود قبلی خود را حفظ کند. اما به باور من در عمل این محاسبه نادرست است و من دو دلیل برای آن قایل هستم.
نخست اینکه افزایش قیمت صرفا شامل حال ساعات مفید فعالیت خودروها نخواهد بود. به بیان دیگر، مواردی که اتوبوس و یا کامیون با حداکثر ظرفیت خود در حال حمل بار است یک شرایط ایده آل است که نمیتواند به تنهایی برای محاسبات مورد استناد قرار گیرد. در مورد اتوبوسهای بین شهری به راحتی میتوان مشاهده کرد که بجز تعطیلاتی نظیر نوروز و یا آخر هفتهها، در باقی روزهای سال حتی به اندازه نیمی از ظرفیت خود مسافر پیدا نمیکنند، هرچند مصرف سوخت آنها همان مصرف سوخت عادی است. پس طبیعی است که پس از حذف یارانهها در چنین مواردی توقف کردن برای صاحب اتوبوس گزینه مناسبتری از حمل نصف و نیمه مسافران باشد. در مورد کامیونها هم باید محاسبهای صورت گیرد تا مشخص شود که چه میزان از ساعات روشن بودن خودرو، (میدانیم که خودروهای گازوییلی معمولا باید در طول روز روشن نگه داشته شوند) صرف حمل بار با حداکثر ظرفیت میشود، سپس افزایش قیمت سوخت در تمامی ساعات روشن بودن خودرو را باید به افزایش کرایه در ساعات اشتغال تقسیم کرد.
مورد دوم، تصور نادرست از سوددهی خودرو است. به عبارت دیگر، گاه گمان میشود اگر قیمت سوخت را از مبلغ کرایه کسر کنیم، مبلغ باقی مانده نشانگر سود راننده و صاحب خودرو خواهد بود. (از دیگر هزینههای جانبی تعمیر و نگهداری صرفه نظر میکنیم) این در حالی است که باید سود قابل انتظار سرمایه اولیه را نیز از این مبلغ کم کنیم تا سود واقعی به دست بیاید. باز هم برای مثال، اتوبوس یا کامیونی را در نظر بگیرید که 100 میلیون تومان قیمت دارد. فرض میکنیم که سود پرداختی از جانب بانکها و یا سود رایج بازار سالانه 10درصد باشد. (رقمی کاملا فرضی) در نتیجه، اگر این خودرو سالانه 10 میلیون تومان سوددهی داشته باشد، میتوان ادعا کرد که این سرمایه فقط ضرردهی نداشته، اما عملا هیچ گونه سودی هم تولید نکرده است. پس برای مثال، باید از آن نرخ یک میلیون تومانی فرضی هزینه حمل و نقل از جنوب تا تهران، ابتدا مبلغی را به عنوان سود سرمایه اولیه کسر کنیم، بعد اگر هزینه راننده و افزایش قیمت سوخت را هم کسر کردیم و باز هم چیزی باقی ماند، آن مبلغ را به عنوان سود خودرو ثبت کنیم. مبلغی که به نظر میرسد در عمل ناچیز شده و کامیونداران را به اعتصاب کشانده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر