مقامات قضایی اعلام کردهاند که چهار نفر دیگر را به اتهام برنامهریزی برای بمبگذاری در شهر مهاباد دستگیر کردهاند. (از اینجا بخوانید) متاسفانه زمانی که جنایتی صورت میپذیرد، چه یک انفجار انتحاری باشد و چه یک عملیات ترور، هرگونه انتقادی از برخورد خشن دستگاه قضایی مترادف حمایت از تروریستها قلمداد میشود و برخی دوستان درخواست توقف اجرای احکام اعدام را «ترحم بر پنگ تیزدندان» میخوانند. حالا من میخواهم درست در زمانی که دست کم به ادعای خود مقامات از یکی از این انفجارها پیشگیری شده است این پرسش را مطرح کنم که «این همه تروریست و بمبگذار به ناگاه از کجا پیدا شدند؟»
به باور من ریشهیابی اینکه اولین بار خشونت حاکمیت سبب واکنش خشن مخالفان شد و یا دست به اسلحه بردن آنان حاکمیت را به سرکوب واداشت همچون تلاش برای حل معمای «مرغ و تخم مرغ» بیفایده خواهد بود. اما به عنوان نمونهای جایگزین میتوان پرسید چرا حجم عملیاتهای تروریستی در کشور ما اینقدر رو به افزایش است؟ طی یک سال گذشته در مجموع حدود صد تن از هموطنان ما تنها و تنها به دست نیروهای جندالله به قتل رسیدهاند. انفجارهای کردستان و لرستان هم تلفات بسیاری به همراه داشت و همه اینها در شرایطی صورت میپذیرد که بجز این چهار نفری که جدیدا خبر دستگیری آنها صادر شده، عده دیگری هم تنها به اتهام تلاش برای محاربه یا بمبگذاری به مرگ محکوم شدهاند. یعنی اگر این ادعاها درست باشد و این افراد هم موفق به انجام عملیات خود میشدند ای بسا که میزان کشته شدگان بسیار فراتر از این بود.
حال آیا کسی میخواهد با خود بیندیشد که چرا تا چند سال پیش کشور ما اینچنین اسیر بمبگذاری و عملیات تروریستی نبود؟ در دوره اصلاحات در مجموع چند تن به دنبال انفجارهای تروریستی جان خود را از دست دادند؟ چند تن به اتهام تلاش برای بمبگذاری اعدام شدند؟ و از همه مهمتر اینکه آیا تنها راهکار جلوگیری از گسترش تروریسم افزایش نیروهای امنیتی و دستگاه سرکوب است؟ آیا نمیتوان تمرکز اصلی را به جای یافتن و کشتن تروریستها، بر تلاش برای ایجاد نشدن آنها و فاصله گرفتن معترضین از اعمال خشن قرار داد؟ آیا ما نمیتوانیم از تجربه عراق و افغانستان استفاده کنیم و دریابیم که حتی بزرگترین قدرتهای نظامی جهان هم در برابر تروریسم آسیبپذیر هستند و هیچ گریزی از نشستن پای میز گفت و گو برای خلاصی از چنگال این پدیده شوم ندارند؟
یکی از اعضای ارشد حزب دموکرات کردستان در یک گفت و گوی تصویری در نقل خاطرهای از فجایع رستوران میکونوس تعریف میکرد که پس از جنگ از جانب حکومت مرکزی ایران به سران این حزب پیشنهاد گفت و گو شده است. به ادعای این شخص تحلیل حزب دموکرات کردستان در آن زمان این بود که وقتی جمهوری اسلامی سرانجام پذیرفت که با دشمنی خارجی همچون صدام حسین صلح کند، طبیعی است که احتمال برقراری صلح و گفت و گو با یک گروه مخالف ایرانی باید بسیار بیشتر باشد، چرا که در هر صورت این مخالفان خود به تمامیت این خاک و آب عشق میورزند. با این حال قتل عام تیم مذاکره کننده کرد در رستوران میکونوس متاسفانه نشان داد که حاکمیت جمهوری اسلامی مصالحه با دشمنان خارجی را بسیار سادهتر از صلح و سازش با مخالفان و منتقدان داخلی میپذیرد. (برای دیدن این گفت و گو باید به فیلم «جنایت مقدس» مراجعه کنید)
فردا یک جوان جوان کرد دیگر به اتهام تلاش برای محاربه اعدام خواهد شد. (از اینجا بخوانید) برخی اخبار حکایت از آن دارند که از هماکنون در شهرهای کردنشین تدابیر شدید امنیتی برقرار شده است. (از اینجا بخوانید) گویا خود مسوولین هم میدانند که چنین اعدامهایی میتواند خشونتهای متقابلی را به همراه بیاورد. در این صورت چرا باید در چنین شرایطی بر این اعدامها اصرار ورزید؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر