از نگاه سیدمحمد خاتمی، کف مطالبات اصلاحطلبان در گذشته و امروز این بوده و هست: (از اینجا بخوانید)
1- آزادی زندانيان و ایجاد فضای آزاد برای همه احزاب و گروهها و رفع محدودیت های نابجا
2- پایبندی همگان بخصوص مسئولان به قانون اساسي و اجرای همه جانبه و کامل آن بخصوص اهتمام به روح قانون اساسی
3- فراهم آوردن سازوكاري براي برگزاري انتخابات سالم و آزاد
به باور من این سه پیششرط خاتمی برای حضور اصلاحطبان در انتخابات مجلس نهم، در درجه نخست تاکیدی دوباره بر بیانیه شماره 17 مهندس موسوی است که در آن پنج خواسته مشخص را از حاکمیت طلب کرده بود: (از اینجا بخوانید)
۱- اعلام مسئولیتپذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضاییه ...
۲- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها ...
۳- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها ...
۴- آزادی مطبوعات و رسانهها ...
۵- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب ...
اما از این مرکز ثقل که عبور کنیم، به گمان من طرح مجدد این مطالبات به چند دلیل نه تنها ضروری بودند، بلکه اقدامی پیشدستانه محسوب میشوند که بار دیگر اختیار عمل را به جبهه مخالفان باز میگرداند و حاکمیت را در موضع تدافعی قرار میدهد. من این دلایل را به صورت فهرستوار اینگونه میبینم:
1- یادآوری مطالبات مشخص مخالفین که هرچند به صورت حداقلی بیان شدهاند اما به همین میزان نیز میتوانند ضمن ایجاد یک توافق گسترده در اپوزوسیون، حاکمیت را به چالشی جدی وادارند. ناگفته پیدا است که تمامی این مطالبات در چهارچوب قانون اساسی طرح شدهاند و حاکمیت در صورتی که نخواهد آنها را برآورده سازد مشروعیت خودخوانده خویش را نقض کرده است.
2- تاکید مجدد بر اراده اصلاحطلبان بر حضور قانونی در کشور و پیگیری فعالیتهای سیاسی خود در چهارچوب قانون، هرچند که این فعالیت میتواند به دلیل قانونشکنی مقامات اجرایی انتخابات در «تحریم انتخابات» تبلور پیدا کند. با این حال اولا خواب خوش اصولگرایان از تصور حذف رقیب بار دیگر آشفته شده است (نمونههایی از این آشفتگی و پریشانی را در واکنش نمایندگان ببینید) و در ثانی هزینههای تحریم احتمالی را به صورت مستقیم بر دوش برگزار کننده انتخابات تحمیل میکند. به بیان دیگر اجازه نمیدهد تا حاکمیت در اولین انتخابات پس از کودتا بتواند مدعی برگزاری یک انتخابات بدون حرف و حدیث شدود. در واقع انتخابات مجلس نهم با مواضع اصلاحطلبان از همین امروز به یک بحران برای حاکمیت بدل میشود.
3- تغییر فضای سیاسی کشور و باز کردن جبهه جدیدی از حملات مخالفان. ناگفته پیداست که طی دست کم 6ماه گذشته، جنبش سبز هیچ گاه ابتکار عمل را در دست نداشته است و بجز ضرباتی که با گسترش بازداشتها از جانب حاکمیت دریافت کرده، تنها ارتباطش با نظام مستقر انتقادهای پراکنده از اقدامات نسنجیده دولت بوده است. نظام نیز به خوبی از این ابتکار عمل خود بهره برد و افکار عمومی را به صورت مداوم به سوی مسایلی جهتدهی کرد که هیچ اولویتی برای جنبش نداشتند. مسایلی از جمله برکناری منوچهر متکی، رسیدگی به پرونده رحیمی و یا دعوای مشایی با مراجع. حال پس از مدتها پیشنهادات خاتمی فضای کشور را سیاسی میکند و دستمایه جدیدی برای گفت و گو و طرح مطالبه به فعالان جنبش میدهد.
4- در نهایت به باور من جامعه ما هنوز هم از یک ضعف مزمن رنج میبرد و آن اینکه ما فعالیت سیاسی در دورانی غیر از فعالیتهای انتخاباتی را بلد نیستیم. اینکه این مشکل از کجا شروع شده است و چگونه مرتفع میشود فعلا موضوع بحث نیست. اما باید بدانیم که هرچه طول دوره فعالیتهای انتخاباتی بیشتر شود، به صورت معمول طول دوره فعالیتهای سیاسی مردم و دخالت آنان در امور حاکمیت هم بیشتر میشود. خاتمی با طرح زود هنگام مسئله انتخابات، به نوعی آغاز مرحله فعالیتهای انتخاباتی را به جلو انداخته تا با فاصلهای یک ساله از انتخابات، ما بزرگترین دوران فعالیتهای انتخاباتی را تجربه کنیم. به باور من این فرصتی بسیار مناسب برای مخالفان است که حاکمیت به زودی تلاش خواهد کرد تا آن را خنثی کند. (در واقع پیشبینی من این است که از فردا گروهی در مذمت فعالیت زودهنگام انتخاباتی سخن بگویند)
5- در نهایت اینکه خاتمی با این پیششرطهای خود بار دیگر نشان داد تمام شایعاتی که مبنی بر اختلاف میان او و رهبران جنبش سبز وجود دارد بیپایه است. مواضع این دو گروه کاملا یکسان هستند و این تنها جایگاه، کارکرد و در نتیجه وظایف آنان است که با یکدیگر تفاوت دارند. نه حاکمیت عملکردی یکسان را از آنان خواهد دید و نه مخالفین میتوانند چنین درخواست خام و بیحاصلی داشته باشند.
چرا این قدر در بالاترین و حتی فیس بوک به خاتمی حمله شد ؟؟ مگر همان حرف های میر رانزده؟؟؟؟؟ این جماعت چرا 1 اپسیلون مغز ندارند؟؟
پاسخحذفدر همین رابهط:
پاسخحذفhttp://balatarin.com/permlink/2010/12/30/2308918
در مورد این: «در نهایت به باور من جامعه ما هنوز هم از یک ضعف مزمن رنج میبرد و آن اینکه ما فعالیت سیاسی در دورانی غیر از فعالیتهای انتخاباتی را بلد نیستیم.»
پاسخحذفکاملاً موافقم، و دلیل آن به نظرم این است که بسیاری از مردم (و طبعاً کاربران بالاترین و فیسبوک) بعد از انتخابات ۸۸ وارد دنیای سیاست شدند، تا قبل از آن صحنه سیاسی ایران را چپ و راست میدانستند، چپی و راستی که دستشان در یک کاسه است!
ما براي انجام انتخابات بايد فقط يکساعت وقت بگذاريم و مثل يک جنتلمن برويم و راي بدهيم اما حاکميت بيچاره هست تا مثل يک دزد جلوي چشم همه دزدي کند و کلي مصيبت بکشد براي تقلب فقط اگر نرويم او اين کار را بهراحتي آب خوردن انجام ميدهد. در حاليکه ميدانيم انتخابات براي ما چيزي بيش از يک عمل فانتزي هست، انتخابات براي حکم زندگي دوباره ... حکم پيدا کردن دوباره همديگر ... حکم مدتي نفس کشيدن در هواي سالمتر و ... را دارد.... اين فرصت را از خود نگيريم
پاسخحذفدوست عزيز، صميمانه از تو تشکر ميکنم بهخاطر اين مطلب بسيار پخته و ارزشمند. در هفته دوم پس از انتخابات رياست جمهوري، دوستانم از من سوال کردند که با اين وضعيت آيا بازهم در انتخابات بعدي شرکت ميکنيد يا نه؟ پاسخ من اين بود: قبل از انتخابات شايد کمي ترديد داشتم اما الان ايمان راسخ دارم که در انتخابات بعدي نيز پرشورتر شرکت ميکنم. و وقتي تعجب آنان را ديدم گفتم: آنچه که امروز حاکميت را دچار معضل کرد تحريم انتخابات نبود بلکه شرکت پرشور بود. ديگر تقلب بهشکل گذشته نميتواند بهنفع حاکميت باشد و ضمن اينکه ما امروز صاحب يک جنبش واقعي مردمي شدهايم. عاجزانه از دوستان پرشورم ميخواهم آرام آرام مردم را براي گرفتن مطالبات قانوني و منطقي خود از طريق صندوقهاي راي آماده کنند. هنوز راه دموکراسي ما از مسير صندوقهاي راي ميگذرد. مطمئن باشيد بهترين اتفاق براي حاکميت تحريم انتخابات است تا آنها بتوانند يک انتخابات مهندسي شده ديگر را بهراحتي سالهاي گذشته انجام دهند.
پاسخحذفاين مقاله هس يا توجيه خاتمي
پاسخحذفاينقدر جوان کشته شدن شکنجه شدن
تا خاتمي به آقا التماس کنه تا اصلاح طلب ها
دوباره بازي بدن
راي دادن يعني حکومت تاييد کردن