محمدرضا خباز، عضو فراکسیون اقلیت مجلس هشتم از نشست مهم «اصلاح طلبان» برای بررس چگونگی ورود به انتخابات مجلس نهم خبر داده است. (از اینجا بخوانید) ایشان اعلام کردهاند «از اصلاح طلبان خارج از مجلس خبر ندارم، اما نمایندگان اصلاحطلب درون مجلس قصد دارند یکی دو نشست مهم در این زمینه داشته باشند».
من نمیدانم جناب خباز و دیگر اعضای جناح اقلیت مجلس با چه تعریفی خود را «اصلاحطلب» میخوانند؟ شگفتانگیز اینکه ایشان در یک مرزبندی بیسابقه اصلاحطلبان را به دو گروه «خارج از مجلس و داخل مجلس» تقسیم کردهاند. گمان میکنم سادهترین برداشت از این مرزبندی جدید این است: «آنانی که همچنان از مواهب نظام برخوردارند و دیگرانی که یا در اسارت به سر میبرند و یا در بایکوت»! طبیعی است که جماعت نخست بخواهند گرد هم جمع شوند و برای حفظ این منافع مشترک تلاش کنند، اما من به هیچ وجه طبیعی نمیدانم که این آقایان با این شیوه مندرآوردی از مرزبندیهای سیاسی، همچنان بخواهند خود را «اصلاحطلب» بخوانند.
به باور من تمامی راه یافتگان به مجلس هشتم پیش از آنکه باز هم بخواهند با ادعای «اصلاحات» از مردم تقاضای رای کنند باید ابتدا برادری خود را ثابت کنند. باید توضیح دهند در طول چهار سال حضورشان در مجلس چه دستاوردی به همراه داشتند؟ در راستای کدام اصلاحات گامی کوچک برداشتند؟ در برابر کدام قانونشکنی دولتی قد علم کردند؟ پیگیر کدام فساد اقتصادی شدند؟ نسبت به چه جنایتی واکنش نشان دادند؟ آیا یک بار در صحن مجلس پرسیدند که چه بر سر نخست وزیر پیشین کشور آمد؟ آیا گفتند اگر کسی جرمی مرتکب شده باید به دادگاه برود وگرنه باید آزاد و از حقوق طبیعی برخوردار باشد؟ آیا یک بار هم از رییس پیشین مجلس یادی کردند؟ آیا نسبت به کشته شدن مردم در کف خیابان ابراز نگرانی کردند؟ آیا خواستار پیگیری پرونده دهها کشته و هزاران زندانی از میان معترضین شدند؟
به شخصه اگر بخواهم از میان همین گروه راه یافته به مجلس هشتم کسی را «اصلاحطلب» بخوانم گمان میکنم امثال «علی مطهری» به مراتب شایستگی بیشتری دارند نسبت به آقایانی که تنها تاثیر حضورشان در مجلس اشغال چند صندلی بوده است. جالب اینکه حتی معدود کمیتههای پیگیری جنایات کهریزک و یا مفاسد اقتصادی نزدیکان دولت نیز از جانب طیف اکثریت مجلس رهبری شد و باز هم از این اصلاحطلبان خودخوانده خبری نبود. حال چگونه و به پشتوانه چه عملکردی آقایان دم از «بررسی اقبال عمومی» میزنند؟
باز هم به باور من اگر هنوز هم رمقی برای اصلاحات در چهارچوب نظام و قانون اساسی باقی مانده باشد، تنها رهبر و نماد چنین اصلاحاتی سیدمحمدخاتمی است. همانکه به زیبایی و با صراحت تمام شروط اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات را تبیین کرد. (از اینجا بخوانید) بدین ترتیب برای من مسئله حضور اصلاحطلبان در انتخابات آینده تنها زمانی معنا پیدا میکند که سه خواسته آنان محقق شده باشد:
1- آزادی زندانيان و ایجاد فضای آزاد برای همه احزاب و گروهها و رفع محدودیت های نابجا
2- پایبندی همگان بخصوص مسوولان به قانون اساسي و اجرای همه جانبه و کامل آن بخصوص اهتمام به روح قانون اساسی
3- فراهم آوردن سازوكاري براي برگزاري انتخابات سالم و آزاد
پینوشت:
در همین رابطه بخوانید:
سد پیششرطهای خاتمی پیش روی اصلاحطلبان ساختگی
با اسلام
پاسخحذفبه نظر من اقایان نماینده به ظاهر اصلاح طلب در مجلس ازااصلاح طلبان واقعی رانده واز اصولگریان مانده شدند برای همین به خودشان یک انگ من دراوردی می چسپانند تا شاید خودشان را مبرا سازند روی پیشانی ما هم ظاهرا نوشته الاغ که به اینها رای دهیم
واقعا فکر می کنند بعد از این همه ظلم و جنایت ، مردم به زعم آن ها طرفدار اصلاح طلبان در انتخابات شرکت خواهند کرد که حالا می خواهند برای خودشان تصمیم بگیرند؟ واقا فکر می کنند آقای جنتی نازنین که از مرده هم می ترسد صلاحیت آن ها را تنها به جرم ادعای اصلاح طلبی تائید خواهد کرد ؟ واقعا فکر می کنند در مجلس نهم چه شق القمری می خواهند بکنند که در مجلس هشتم نتوانسته اند؟اصلا مگر ما مردم نماینده هم لازم داریم ؟
پاسخحذف