در مورد جشنواره وبلاگی دویچهوله پیش از این کم ننوشتم. اینجا تنها میخواهم نقاط ضعف و قوت این جشنواره را از نگاه خودم مرور کنم. پیش از آن میتوانم پیشنهاد کنم اگر نخواندهاید یادداشت «درمورد جشنواره دویچه وله – این تنها یک صورت مسئله است» را از همین وبلاگ بخوانید:
نقاط ضعف:
اطلاع رسانی - شیوه انتخاب اولیه
تا جایی که یادم هست، سالهای پیش، مسوولین جشنواره پیش از شروع انتخابها یک فراخان میدادند تا وبلاگنویسان به سایت جشنواره مراجعه کرده و وبلاگ خود را ثبت کنند. در طول این مدت همه میتوانستند به فهرست بلند بالای وبلاگهای ثبت شده سرک بکشند. بخشهای گوناگون و زمینه فعالیت وبلاگها را بررسی کنند. در مورد آنها نظر دهند و حتی از وبلاگهای محبوب خود حمایت کنند. خلاصه برو بیایی در سایت جشنواره به راه میافتاد. همینکه تعداد زیادی وبلاگنویس به این سایت مراجعه و سپس خبر ثبت وبلاگشان را اعلام میکردند شور و نشاطی در فضای مجازی به راه میانداخت که بازار کار جشنواره را هم گرم میکرد.
اما امسال من به هیچ وجه چنین مرحلهای را به یاد ندارم. از زمانی که خبر برگزاری جشنواره امسال را شنیدم به سایت آن مراجعه کردم. یادم نمیآید موفق شده باشم وبلاگ خودم را ثبت کنم. اگر هم چنین کاری کرده باشم قطعا از ثبت دیگر وبلاگها بیاطلاع بودهام. پس از آن هم اصلا متوجه نشدم چه شد که کار به مرحله نهایی رسید. از امین ثابتی خواندم که توسط یک ایمیل از رسیدن وبلاگش به مرحله نهایی مطلع شده (اینجا)، اما من حتی همین ایمیل خشک و خالی را هم دریافت نکردم. آگاهی من از مرحله نهایی و حضور وبلاگ خودم در آن به صورت کاملا اتفاقی و از لینکهای دیگر دوستان شکل گرفت.
به صورت متقابل میتوانم تصور کنم بسیاری از دوستان وبلاگنویس هم هستند که اصلا متوجه نشدهاند جشنواره چه زمان آغاز شد و آیا اصلا وبلاگ آنها توسط گردانندگان جشنواره دیده شده است؟ آیا راه پیدا نکردنشان به مرحله نهایی یک تصمیم آگاهانه بوده و یا صرفا از قلم افتادهاند؟
طبیعی بود که با چنین وضعیتی جشنواره امسال نتواند مورد استقبال گسترده وبلاگستان فارسی قرار بگیرد و در بهترین حالت وظیفه اطلاعرسانی و بازار گرمی بر دوش 11 وبلاگ مرحله نهایی بیفتد. کاری که در همین حد هم انجام نشد و دست کم نیمی از وبلاگهای این فهرست تمایل چندانی به سخن گفتن در این مورد از خود نشان ندادند. به گمان من (که ناگفته پیداست هیچ گونه پشتوانه آماری ندارد) جشنواره امسال نسبت به سالهای گذشته از اقبال کمتری در وبلاگستان فارسی برخوردار بود.
شیوه رای گیری
سلامت هرگونه انتخابات و یا رای گیری اینترنتی همواره میتواند مورد تردید قرار گیرد. این حقیقتی است که وب سایت جشنواره هم بر روی آن تاکید کرده است. با این حال امسال برای کاهش احتمال تخلفات احتمالی مجوز اعمال رای تنها به کاربران «فیس بوک» و «تویتر» داده شده است. در درجه نخست این کار علاوه بر افزایش سلامت رای گیری، میتواند به پررنگتر شدن نقش این شبکههای مجازی بینجامد. هدفی که گویا از آغاز نیز در دستور کار گردانندگان قرار داشته است. با این حال شیوه جدید در گام نخست دشواری رای دادن را به همراه داشت. به دوستان زیادی برخورد کردهام که شیوه رای دادن را باید به صورت مفصل برایشان توضیح داد. از سوی دیگر سرعت پایین اینترنت و مسئله فیلترینگ هم مزید بر علت شد تا احتمالا برخی از مراجعین قید رای دادن را بزنند.
از سوی دیگر کاربران بسیاری هم بودند که شاید وبلاگخوانهای حرفهای هم محسوب میشدند اما در این شبکههای مجازی عضویت نداشتند. گمان میکنم محروم کردن این مخاطبان از اعمال رای کار درستی نبود. دست کم اینجا هنوز هیچ الزامی برای پیوند میان جامعه وبلاگستان با شبکههای مجازی وجود ندارد.
اما عجیبترین رخ داد در فرآیند رای گیری، قانون غیرمعمول محدودیت رای بود. گمان میکنم هر ناظری انتظار داشته باشد که با این همه تدابیر اندیشیده شده، هر کاربر تنها یک بار حق رای داشته باشد. با این حال گردانندگان مسابقه شرایط را به گونهای پیش بردند که هر کاربر میتواند در شبانه روز یک بار رای دهد. بدین ترتیب یک کاربر میتواند به تعداد روزهای برگزاری مسابقه رای خود را تکرار کند.
تا جایی که به خاطر دارم از همان نخستین روزهایی که شرکت کنندگان به این مسئله پی بردند نسبت به آن معترض شدند. در مذاکرات تعدادی از نامزدهای مرحله پایانی با داور جشنواره، از ایشان درخواست شد تا این شیوه رای گیری اصلاح شود و دست کم در بخش وبلاگستان فارسی هر کاربر را به یک بار رای دادن محدود کنند. گمان میکنم بر سر این مسئله توافق هم حاصل شد. حال یا برداشت من از این توافق نادرست بوده و یا اساسا امکان فنی چنین تغییری وجود نداشته که همچنان این شیوه دایر است. طبیعی بود که شرکت کنندگان در این مرحله از این حق قانونی خود استفاده کرده و از مخاطبان خود بخواهند هر 24 ساعت یک بار دیگر به آنها رای بدهند. با این حال من (و احتمالا برخی دیگر از نامزدهای نهایی) همچنان ترجیح دادیم از این امکان عجیب استفاده نکنیم. به باورم مخاطبان این وبلاگ بهتر است مدت زمانی را که به کار با اینترنت اختصاص میدهند صرف کارهای مفیدتری کنند تا اینکه هر روز یک بار به وبلاگ من رای بدهند. اینجا نیز بار دیگر از تمام دوستانی که به این وبلاگ رای داده و یا میخواهند رای بدهند خواهش میکنم به هیچ وجه «مجمع دیوانگان» را بیش از یک بار انتخاب نکنند.
نقاط قوت:
گستردگی زمینه ها
جشنواره امسال دیگر به هیچ وجه یک جشنواره وبلاگی صرف نیست. این جشنواره از همان ابتدا اعلام کرد که میخواهد بر روی شبکههای اجتماعی و گروهی تمرکز بیشتری داشته باشد. پس کاربران میتوانند امسال علاوه بر بهترین وبلاگ، به بهترین شبکه اجتماعی، بهترین بهرهگیری از فن آوری در فعالیتهای اجتماعی، بهترین کمپینها و بهترین گروههای فعال در زمینه حقوق بشر هم رای دهند.
من با انتقادات بسیاری که به انتخاب نامزدهای فارسی زبان در این زمینهها وارد شده است آگاهم، اما گمان میکنم این انتقادات بیش از هرچیز سلیقهای است. نه بدین معنا که گزینههای مطرح شده لزوما بهترین گزینهها هستند. بلکه از این جهت که ساز و کار طبیعی این انتخاب چنین اختلاف نظرهایی را به همراه دارد. زمانی که بحث از وبلاگستان بود و هر کاربری میتوانست از وبلاگ خود دفاع و برای آن تبلیغ کند باز هم بحثهای بسیاری در مورد انتخابهای نهایی پیش کشیده میشد. اما وقتی کار به یک سری سایت و کمپین میرسد گمان نمیکنم هیچ فاکتور دیگری بجز خلاقیت داور و یا داوران بتواند معیار عمل قرار گیرد. یعنی دست کم من راه دیگری به ذهنم نمیرسد. من هم شاید در برابر برخی از این انتخابها شگفتزده شدم، اما به نظرم رسید که هر انتخاب دیگری هم میتوانست من را متعجب کند. اینها زمینههای به نسبت جدیدی در وب فارسی هستند و در بسیاری از این بخشها هنوز هیچ سایت و یا گروهی نتوانسته خود را برای همگان به اثبات برساند.
حال اگر بخواهیم به نیمه پر لیوان بنگریم میتوان گفت که این جشنواره بانی خیر شده است تا ما نه تنها با چند سایت جدید آشنا شویم، بلکه ناخودآگاه از خود بپرسیم که چه گزینههای دیگری میتوانست در هر بخش معرفی شود؟ آیا اصلا ما گزینه جایگزنی برای هر یک از این بخشها سراغ داریم؟
پیوند دوباره به جامعه جهانی:
جشنوارههای وبلاگی کم نیستند. اما تنها جشنوارهای که من سراغ دارم که وبلاگستان فارسی را در کنار دیگر زبانهای فعال معرفی میکند همین جشنواره دویچهوله است. از قبل همین جشنواره و ترجمههای ساده و توضیحات چند خطی آن بود که برای مثال من با وبلاگ نویس تونسی فعالی آشنا شدم که در جریان خیزش مردم این کشور نقش پررنگی ایفا کرده بود. به صورت متقابل میتوان امیدوار بود که فعالانی در گوشه و کنار جهان با فعالیت وبلاگستان و همچنین شبکه ها و کمپین های فارسی آشنا شوند. برنده و بازنده یک جشنواره چندان اهمیتی ندارد. گمان میکنم همینکه نام زبان فارسی هم در کنار دیگر زبانها تکرار شود و بار دیگر به فعالان مجازی یادآوری شود که ایرانیان هم در این زمینه حضور قابل توجهی دارند یک دستاورد کم هزینه برای وب فارسی به حساب میآید. فراموش نکنیم کم نیستند آنانی که برای قطع ارتباط دنیای کوچک وب فارسی ما با جهان بزرگتر وب جهانی لحظه شماری میکنند.
در همین مورد بخوانید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر