دکتر علیرضا بهشتی، از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی در تاریخ 15/5/88 گفت و گوی مفصلی با روزنامه اعتماد انجام داد که من بخش عمدهای از آن را اینجا تکرار میکنم. مرور حوادث روز انتخابات در کنار برخی جزییات پشت پرده سبب میشود تا من بازخوانی این گفت و گو را برای ثبت در تاریخ پیشنهاد کنم. متن کامل این گفت و گو را میتوانید از اینجا بخوانید:
موسوی گفت انتخابات را باطل کنید؛ من دیگر کاندید نمیشوم
- شما از نزدیکترین افراد به مهندس موسوی هستید. روز انتخابات در ستاد مرکزی چه خبر بود، میرحسین موسوی چه کاری انجام میداد؟
ستاد در روز انتخابات در قسمتهای مختلف فعال بود اما مهمترین قسمت ستاد کمیته صیانت از آرا بود که این قسمت سیستمی را راه اندازی کرده بود برای ارتباط آنلاین با ناظران صندوقها؛ البته آن قسمت از ناظرانی که اجازه حضور پای صندوقها را گرفته بودند. این مساله که مطرح میکنند مبنی بر حضور 40 هزار نماینده مهندس موسوی بر سر صندوقها اندکی با واقعیت تفاوت دارد. ما نزدیک به 40 هزار داوطلب داشتیم و برای آنها درخواست صدور کارت نظارت داده بودیم که از این تعداد 25 هزار نفر بیشتر نتوانستند به عنوان ناظر پای صندوق حضور داشته باشند. دوستان به مابقی افراد اجازه حضور ندادند و کارت نظارت شان را صادر نکردند. در عین حال از همان تعداد نیز عده زیادی زمان شمارش آرا از صندوقها اخراج شدند. خیلی موانع درست کردند تا نظارت صورت نگیرد. قبل از آن پیشبینی کردیم اساماسها را قطع کنند و با آنکه وزارت ارتباطات به ما اطمینان داده بود مبنی بر قطع نشدن سیستم پیامکها برای اطمینان بیشتر خطوط تلفنی نیز برای ستاد در نظر گرفته شد. شب انتخابات با قطع شدن سیستم پیامک ها قرار بود از خطوط تلفن استفاده کنیم که در روز انتخابات بیش از 300 خط تلفن ستاد صیانت از آرا را نیز قطع کردند. آقای موسوی هم نزدیک ستاد کمیته صیانت از آرا بودند که در جریان کار باشند.
- شما در جریان قطع شدن پیامکها و بعد از آن تلفنهای ستاد یا راه ندادن ناظران به صندوقها با مراجع قانونی رایزنی داشتید؟
هم اعضای اصلی ستاد و هم مهندس موسوی در روز انتخابات و حتی قبل از آن رایزنیهای زیادی برای حل مشکلات انجام دادند.
-با چه افراد یا مراجعی؟
با وزارت کشور هم تماس گرفته شد افرادی نیز به عنوان نماینده ستاد به وزارت رفتند. با شورای نگهبان، قوه قضائیه و حتی بیت رهبری نیز رایزنیهای زیادی انجام دادیم. هر کاری که میتوانستیم انجام دادیم اما ارادهای مبنی بر حل اختلافات دیده نمیشد. در عین حال با همان اخباری که نمایندگان توانستند به ستاد برسانند یا مراجع رسمی خبر میدادند، نشان میداد اقبال خیلی گستردهای درباره انتخابات وجود دارد و اکثر افرادی که میآمدند به عنوانی ابراز تمایل به سمت موسوی داشتند. نزدیک ساعت دو بعدازظهر بود که ما حس کردیم مساله دیگری مطرح است. تا آن زمان بیشترین دغدغه نبودن تعرفه انتخاباتی در شهرها بود که البته بعد از آن نیز این مساله ادامه پیدا کرد مانند شهرهای تبریز یا شیراز. البته مساله تمدید ساعت رای گیری نیز وجود داشت. در اکثر انتخابات دولت خود زمان رای گیری را تمدید میکرد که تعداد بیشتری در انتخابات شرکت کنند اما در این انتخابات مساله کاملاً تفاوت داشت؛ در بسیاری از حوزهها بعد از ساعت 30/7 بعدازظهر دیگر اجازه دادن رای نمیدادند و این مساله بسیار عجیب بود.
-ساعت دو بعدازظهر (روز انتخابات) چه اتفاقی افتاد؟
به نظر میرسید اساساً مساله شمارش آرای حقیقی منتفی شده است و بیشترین زوم روی شمارش کامپیوتری است که قرار بود به صورت آزمایشی مورد استفاده قرار بگیرد.
-چه شد مهندس موسوی ساعت 11 شب اعلام پیروزی بکنند؟ چون این اتفاق مورد انتقاد شدید جریان رقیب قرار گرفت. (لازم به یادآوری و تصحیح است که اعلام پیروزی دقیقاً ساعت 11 و 45 دقیقه بوده است)
خبرگزاریهای حامی دولت در ابتدای شب خبر پیروزی احمدی نژاد را روی خروجی خودشان قرار دادند حتی اطلاعاتی که ما داریم نشان دهنده آن است که روزنامههای حامی دولت پنجشنبه تیتر خودشان را انتخاب کرده بودند و در بعضی موارد مجبور شدند تیتر خودشان را برای آنکه مسالهای به دست رقیباش نیفتد عوض کنند. معلوم بود روند انتخابات آنچنان که طبق قانون است طی نمیشود. ما آماری داشتیم و همچنین تماسهایی که خبر از پیروزی موسوی در انتخابات میدادند و بر همین اساس میرحسین موسوی خبر پیروزی خود را اعلام کرد.
-در روز انتخابات شاهد پلمب شدن ستاد های انتخاباتی مهندس موسوی بودیم. در رایزنیهایی که انجام دادید علت کار را چطور توضیح دادند؟
یکی از مسائلی که بسیار مشکوک بود حملهور شدن به ستادهای مهندس موسوی در روز انتخابات و پلمپ بدون مجوز آنها بود. به عنوان مثال بعدازظهر همان روز ستاد قیطریه و بعد از آن ستاد مرکزی موسوی در میرهادی بدون حکم مشخصی پلمب شد. مراجع رسمی هم در این مورد هیچ دلیلی را بیان نکردند به این صورت که در بسیاری از موارد ارتباط و رایزنی ما یک طرفه بود؛ ما نامه مینوشتیم و گزارش میدادیم اما هیچ عملکرد مشخصی از جانب طرف مقابل صورت نمیگرفت. نه تنها کاری نمیکردند حتی گاه جوابی نیز نمیدادند.
-میرحسین موسوی روز شنبه بعد از اعلام نتایج انتخابات با توجه به آمارهایی که در دست داشت چه عملکردی را در پیش گرفت؟
ما کار خاصی نمیتوانستیم انجام دهیم چرا که یکسری رابط داشتیم با موارد اخذ رای که بسیاری از آنها همان روز انتخابات دستگیر شدند. اعضای ستاد هم تا دو روز بعد از انتخابات همه به زندان افتادند و بنا به دلایل بیاساس آنها را در زندان نگه داشتند. روز شنبه بیشتر درگیر آن بودیم که چه کسی را دستگیر کردند، چرا آنجا را بستند و چراهای زیاد دیگری که مجبور بودیم به آنها رسیدگی کنیم.
-اما همان روز مردم معترض به خیابان آمدند و هزینه بسیاری هم دادند. تیم اولیه مهندس موسوی و خود ایشان آن روز کجا بودند، چه کاری انجام میدادند؟
ما آن روز جلساتی داشتیم، چرا که برای مهندس موسوی اصل بوده و هست که کمترین هزینهای نیز بر مردم وارد نشود به همین خاطر روز شنبه جلساتی بود که با یک برنامهریزی دقیق و مشخص که مردم نیز در آن هزینهای ندهند به نتیجه برسیم. از طرف دیگر مساله این بود که ما قصد براندازی نداشتیم و نداریم. در چارچوب نظام آمده و در انتخابات شرکت کرده بودیم. قصد این بود که اعتراضی خارج از ساختار رخ ندهد.
-طبیعتاً از انتخابات تا روز 25 خرداد یکسری غافلگیری اجتماعی داشتیم. برای راهپیمایی روز 25 خرداد آقای موسوی و آقای کروبی هر دو تقاضای مجوز کرده بودند و مجوز داده نشد اما مردم به خیابان آمدند. چنین راهپیمایی را با چنین عظمتی تصور می کردید؟
خیر، مطمئناً ما تصور نمیکردیم چنین جمعیتی به خیابان بیاید. همان طور که اشاره کردید مهندس موسوی و آقای کروبی هر دو تقاضای مجوز کرده بودند و تا ظهر همان روز معلوم نبود که مجوز صادر میشود یا نه. ظهر خبر رسید که مطمئناً مجوز صادر نمیشود. به دلیل آنکه ما هیچ رسانهای نداشتیم تا به مردم این اتفاق را خبر دهیم و بگوییم برای ندادن هزینه به خیابان نیایید درخواست گفتوگو در صدا و سیما را داشتیم اما آنها اجازه ندادند به همین خاطر قرار بر این شد که آقایان موسوی و کروبی به راهپیمایی بیایند تا از شدت برخوردهای احتمالی نیروهای امنیتی با مردم کم شود. ما برای اعتراضات و راهپیمایی سه راه داشتیم؛ یک مساله برخوردهای خارج از ساختار و خشن از جانب مردم شکل بگیرد. راه دوم نیز چنین بود اما راه سوم یک اعتراض مسالمتآمیز مدنی بود که مردم در 25 خرداد چنین برخورد کردند و این همان خواست ما بود. دیگر اینکه اعضای اصلی ستاد نیز به خیابان بیاییم و اگر مردم در جاهایی تجمع کرده بودند با آنها حرف بزنیم تا بروند اما وقتی با آن موج عظیم جمعیتی روبه رو شدیم خودمان نیز در کنار دیگران به جمعیت پیوستیم. چون راهپیمایی مجوز نگرفت هیچ انتظاماتی نیز در نظر نگرفته بودیم اما شاهد بودیم مردم بدون هیچ چالش و برخوردی توانستند در راهپیمایی مسالمت آمیز 25 خرداد حضور پیدا کنند. حتی تعداد اندکی از افراد که شعارهای خارج از ساختار میدادند توسط خود مردم کنترل میشدند. البته این اتفاقات آنچنان دور از ذهن نبود چرا که قبل از انتخابات در خیابانهای اصلی شهر که دو دسته طرفداران مهندس موسوی و احمدی نژاد جلوی یکدیگر قرار میگرفتند بدون هیچ برخورد خشنی به طرفداری از کاندیدای مورد نظر خود مشغول بودند. من همان زمان به یکی از دوستان در روزنامه کلمه سبز گفتم اگر این مساله در اوایل انتخابات بود حتماً درگیریهای خونینی شکل میگرفت. این مساله نشان داد مردم به سطح بالایی از فهم و شعور سیاسی رسیدهاند و اگر برخوردهای تندی بعد از انتخابات شکل گرفت به خاطر اشتباه مردم یا اعتراضات نبود.
-با توجه به حضور پرشور مردم در راهپیمایی 25 خرداد به نظر میرسید باید روشها و نوع نگاه حاکم بر انتخابات از طرف جریان حاکم عوض شود اما چنین اتفاقی رخ نداد، برای این خواست مردم که آنچنان ابراز کردند شما کاری انجام دادید؟
ما پیگیریهای زیادی کردیم. جلسات زیادی با مراجع مختلف قانونی انجام دادیم که یک تجدید نظر کلی نسبت به انتخابات شکل بگیرد چرا که خواست مردم نه تغییر نظام بود و نه تغییر ساختارهای کلی قدرت، بلکه تنها خواست شان تغییر نهاد اجرایی نظام یعنی دولت بود. البته جریان حاکم از این خواست برداشت اشتباهی داشت چرا که از دید آنان این جریان یک جریان برانداز بود که به دنبال تغییر نظام است. این نوع تحلیل در گفتارها و برخوردهایشان نمود داشت اما خواست مردم این نبود. این اشتباه تحلیلی باعث شد معضلاتی پیش بیاید که برای آینده نظام نیز خطرآفرین است. تصور میشد از ابزارهای قانونی بتوانیم به خواست مردم جامه عمل بپوشانیم اما چنین نشد. البته ما به شورای نگهبان که قبل از انتخابات بسیاری از اعضایش موضع گیری رسمی به نفع احمدی نژاد کرده بودند امیدی نداشتیم.
-شنیده میشد آقای موسوی گفته بودند اگر انتخابات باطل شود در دور بعدی انتخابات به عنوان کاندیدا حضور پیدا نمی کنند، این مساله حقیقت داشت؟
مسالهای که مطرح بود مشکل شخصی بعضی افراد با آقای موسوی بود، به همین خاطر آقای موسوی گفتند شما انتخابات را دوباره برگزار کنید و اگر مشکل شما با شخص من است من در این دور انتخابات کاندیدا نخواهم شد.
-سه روز بعد از انتخابات نمایندگان کاندیداها با مقام رهبری دیدار کردند، چه اتفاقاتی در آن جلسه رخ داد؟
آن چیزی که منتشر شد صحبتهای مقام رهبری بود و صحبتهای نمایندگان کاندیداها پخش نشد. در آن جلسه نمایندگان سه کاندیدای معترض هر سه به انتخابات اعتراضات جدی داشتند و خواستار ابطال آن بودند و نمونه های تخلفات و تقلبات مطرح شده را نیز بیان کردند؛ خواستههای نمایندگان مطرح شد.
-صحبتهای مقام رهبری در آن دیدار بسیار امیدوارکننده بود. برخوردهای امنیتی با راهپیمایی بعدی نیز نوید از یک حرکت مسالمت آمیز میداد. چه اتفاقی افتاد که در روز جمعه آن اتفاقات رخ داد و بعد از آن شنبه برخوردها به شدت افزایش یافت و هزینههای مردمی بسیار گستردهتر شد؟
همان طور که اشاره کردم برداشت از اعتراضات مردمی نادرست بود. مردم به نظام اعتراضی نداشتند، تنها به انتخاباتی که درون-نظامی نیز بود، اعتراض میکردند. آنها خواستار براندازی نبودند، نه مردم بلکه مطمئناً کاندیداهایی که در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران شرکت کرده بودند خواستار براندازی نبودند. اما برداشت درست در تضاد با این واقعیت بود. برداشت جناح حاکم و القای آنان به دیگران این بود که مردم میخواهند نظام را به سمت براندازی ببرند و خواست ساختارشکنی است، به همین خاطر در آن شنبه چنین رخ داد و برخوردها به شدت امنیتیتر از گذشته شد.
-در این مدت نامی از آقای هاشمی در میان نبود، آیا مهندس موسوی با آقای هاشمی دیداری انجام داد؟
نه، چراکه مساله، مساله کاندیداها بود نه مساله آقای هاشمی و حتی آقای خاتمی، چراکه مساله در راستای انتخابات دیده میشد و دلیلی نداشت این دو بزرگوار بخواهند خود را درگیر کنند.
-اما از یک زمانی به بعد ما شاهد بودیم این افراد نیز وارد اعتراضات شدند.
بله از زمانی که برخوردهای امنیتی شدت یافت و مساله آینده نظام مطرح شد، آقای هاشمی به عنوان یکی از پشتوانه های نظام و آقای خاتمی وارد میدان شدند. نوع برخوردی که با مردم شده بود، بسیار ناپسند بود. برخوردهایی که ما نمیخواستیم شاهد آن باشیم که متاسفانه رخ داد. ما نیز میدانستیم اگر فضا امنیتیتر بشود جایی برای روشهای مدنی نخواهد ماند.
پینوشت:
این مجموعه یادداشت برپایه سند «دیده بان سبز انتخابات» معروف به «گزارش 300 صفحه ای» تهیه می شود. متن کامل این گزارش را می توانید از اینجا دریافت کنید و برای پی گیری پیشنه این بحث به بخش «اسناد کودتا» مراجعه کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر