هاشمی رفسنجانی این هفته و علیرغم فشارهای روزافزون جریان حاکم بار دیگر بر مطالباتی که در جریان نمازجمعه معروف مطرح کرده بود تاکید کرد. آقای هاشمی اعلام کردهاند: «در خصوص مسائل کشور مواضع خود را به صورت مشخص در آخرین حضورم در نماز جمعه تهران اعلام کردم و اکنون نیز به آن معتقدم» . (از بی. بی. سی+ بخوانید) به صورت خلاصه میتوان درخواست آقای هاشمی در آخرین نمازجمعه خود را بدین گونه فهرست کرد: «آزادی زندانیان سیاسی، رفع فضای پلیسی-امنیتی، دلجویی از آسیب دیدگان سرکوب، ایجاد فضای گفت و گوی سالم و انتشار اخبار و در نهایت مراجعه به قضاوت مردم».
پنج سال پیش و زمانی که مصطفی معین در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد وعده تشکیل جبهه دموکراسی خواهی را به هوادارن خود داد. جبههای که هیچ گاه تشکیل نشد و آقایان حتی نتوانستند بر سر اصول اولیه آن به توافق برسند*. اما من گمان میکنم امروز همه منتقدین وضعیت کشور به ضرورت تشکیل جبههای فراگیر برای مقابله با استبداد روزافزون پی برده باشند. منتقدینی که طیف گسترده آنها میتواند از محافظه کاری چون هاشمی رفسنجانی گرفته تا علاقمندان به براندازی نظام را شامل شود. به باور من تا زمانی که این گروه منتقدان نتوانند بر سر حداقل مطالبات مشترک خود به توافق برسند، حاکمیت کنونی میتواند در حاشیه امنی باقی بماند.
من مواضعی که آقای هاشمی در نماز جمعه اعلام کردند را در تطابق کامل با مطالبات میرحسین موسوی در بیانیه شماره 17 (از اینجا+ بخوانید) و پیش شرطهای سیدمحمد خاتمی برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات (از اینجا+ بخوانید) میدانم. در واقع فصل مشترک این مواضع به عنوان حداقل خواستهای که از جانب این چهرهها مطرح شده بدین شرح است:
- آزادی زندانیان سیاسی
- رفع فضای سرکوب (امکان نشر و رعایت حق آزادی بیان)
- ایجاد امکان مراجعه سالم و مطمئن به آرای مردم (انتخابات آزاد و نظارت مردمی بر روند آن)
هرچند هر سه چهره نامبرده بر پایبندی کامل و اجرای بدون تنازل قانون اساسی نیز تاکید دارند، اما من گمان میکنم اگر بخواهیم میان این چهرههای معتقد به نظام جمهوری اسلامی و دیگر مخالفانی که قانون اساسی جمهوری اسلامی را نیز نمیپسندند یک نقطه اشتراک حداقلی در نظر گرفت، میتوان همین سه پیش شرط را به عنوان محوریت یک اتحاد پذیرفت. اتحادی که در صورت شکل گیری، میتواند برای دست یابی به همین اهداف مشخص و اعلام شدهاش راهکارهای مقاومت و نافرمانی مدنی را در پیش بگیرد. در غیر این صورت و تا زمانی که مطالبات منتقدان نظام به صورت شفاف مطرح نشده و مورد توافق قرار نگیرند، هرگونه پیشنهادی برای راهاندازی یک مقاومت مدنی (برای مثال پرداخت نکردن قبوض) شبیه یک عملیات بمب گذاری است که طراحان آن نه خود را معرفی کنند و نه درخواست هایشان را مطرح سازند!
پانویس:
* گمان میکنم اختلاف اصلی آقایان در تشکیل جبهه دموکراسی خواهی بر سر دخالت دادن و یا ندادن مذهب در سیاست بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر