بحث مقایسه جنبش مردم تونس با جنبش سبز همچنان داغ است و به مرور ابعاد عمیقتری نیز به خود میگیرد. این تلاش برای بهرهگیری از تجربیات موفق دیگر کشورها در ذات خود اقدام خردمندانهای است. با این حال من گمان میکنم هرچند که از هر تجربهای میتوان نکاتی آموخت، اما بهتر است پیش از دقیق شدن در جزییات یک تجربه موفق به مقایسه شرایط پیدایش آن با شرایط ویژه کشور بپردازیم. به عنوان مثال گمان نمیکنم تردیدی وجود داشته باشد که ریشه اعتراضات شهروندان اروپایی هیچ اشتراکی با نارضایتی جوامع غیردموکراتیک ندارد و از این منظر نمیتواند چندان مورد توجه جنبشهای دموکراسیخواهی قرار بگیرد.
دستکم تا این لحظه باور من این است که شرایط کشور ما، بسیار بیش از آنکه به تونس چند ماه پیش شباهت داشته باشد، به وضعیت تایلند شبیه است. شباهتهایی را که به چنین قضاوتی ختم شده به صورت خلاصه اینگونه طبقهبندی میکنم:
- در تایلند هم به مانند ایران، در نوک هرم حاکمیت با یک دوگانه مواجه هستیم. در واقع برخلاف تونسی که همه چیز، چه در عمل و چه در ظاهر به قدرت رییس جمهور ختم میشد، در ایران و تایلند رهبر اصلی شخص دیگری است و رییس جمهور در ایران و نخست وزیر در تایلند در خط مقدم نمایش داده میشوند.
- با توجه به قانون اساسی «جمهوری» محور تونس، به نظر میرسد در این کشور هیچ کس به دنبال تغییر بنیادین قانون اساسی نیست. اما در ایران و تایلند نوعی از قانون اساسی مشروطه حاکم است. قانونی که هم شاه (رهبر) دارد و هم نخست وزیر (رییس جمهور). بدین ترتیب خواسته یا ناخواسته مخالفان به دو گروه تقسیم شدهاند. گروه نخستی که گمان میکنند امکان محدودسازی قدرت در چهارچوب همین قانون اساسی هم وجود دارد و گروه دیگری که خواستار تغییرات بنیادین در اساس قانون شدهاند.
- بهانه دخالت مداوم ارتش تایلند در سرکوب معترضان حمایت از شخص پادشاه اعلام شده است که گویا نظامیان سلطنت او را ضامن بقای خود تشخیص دادهاند. در ایران نیز نیروهای سپاه وضعیت مشابهی دارند و در حمایت از «ولایت مطلقه فقیه» آمادگی هرگونه سرکوب خشونتبار را از خود بروز دادهاند. با این حال ارتش در تونس حمایت قاطعی از دیکتاتور نکرد. (حتی اگر اخباری را که حکایت از فریب دادن شخص دیکتاتور از جانب ارتشیان منتشر شده نادیده بگیریم)
- جوامع مدنی در تایلند و ایران، علیرغم تمامی ضعفهایی که به دلیل حاکمیت غیردموکراتیک با آن دست به گریبان هستند بسیار رشد یافتهتر از نمونه مشابه تونس محسوب میشوند. در نقطه مقابل اعتراضات مردم تونس بیشتر تودهای و غیرقابل پیشبینی نشان دادهاند.
- در مورد تشابهات وضعیت اقتصادی در این سه کشور من چندان اطلاعی ندارم. قضاوت در این مورد باید برپایه گزارشها و تحلیلهای دقیقتری صورت پذیرد. اما از ظاهر امر بر میآید که دستکم جرقه اولیه اعتراضات در ایران و تایلند نه به دلیل وقوع یک رخداد اقتصادی، بلکه با پیش گرفتن یک مبارزه دموکراسیخواهانه شکل گرفت. در واقع کودتای انتخاباتی در هردو کشور علیه نامزد مورد حمایت اکثریت مردم سرچشمه اوج گیری اعتراضات شد که میتوان آن را یک مطالبه دموکراتیک قلمداد کرد. اما در تونس بهانه اولیه دور جدید گرانی و حذف یارانهها بود که کاملا اقتصادی است.
- تاکید بر خشونت پرهیزی و مبارزه مدنی چه در ایران و چه در تایلند برگرفته از دل جامعه مدنی نسبتا قوام یافته این دو کشور بود. همین امر سبب شد تا اولا این مبارزه نسبتا فرسایشی عمر بیشتری یافته و علیرغم سرکوبهای خیابانی جنبشهای دموکراسیخواهی دو کشور متلاشی نشود و در ثانی، معدود برهههایی که میرفت تا جنبشهای دو کشور را به خشونت بکشاند خیلی زود پشت سر گذاشته شد و همه چیز مجددا به مسیر آرام خود بازگشت. (در تایلند یک نمونه مقاومت مسلحانه مشاهده شد و در ایران نیز اعتراضات عاشورا به خشونت انجامید) البته در مورد تونس به دلیل موفقیت زودهنگام جنبش نمیتوان قضاوت کرد که آیا اگر دور ابتدایی سرکوبها موفق عمل میکرد، باز هم جنبش همچنان خشونت پرهیز باقی میماند؟ و یا اساسا جنبش توانایی ادامه حیات در طولانی مدت را داشت؟
بهانه نوشتن این متن، گفت و گوی جرس با «آصف بیات» (از اینجا+ بخوانید) بود که به نظرم تحلیل بسیار خوبی از مقایسه جنبش سبز با جنبش مردم تونس در آن ارایه شده است. برای پی بردن به برخی شباهتها و البته تفاوتهای دو جنبش خواندن این متن را به شدت توصیه میکنم.
پینوشت:
خاطره گنگی در ذهنم وجود دارد که تصور میکنم مهندس موسوی در یکی از اظهار نظرهای خود به مسئله تایلند و جنبش این کشور اشاره کرده بود اما فعلا اثری از چنین اشارهای پیدا نکردم.
مسائل تایلند را دنبال نمی کنم، اما اون طور که به یاد دارم در کتاب "تایلند سرزمین طلایی" (خاطرات سفیر ایران) گفته شده بود(نقل به مضمون) که تغییر دولت حتی به صورت کودتا در تایلند امری رایج است، اما هیچ کدام از دولت ها به پادشاه کاری ندارند. پادشاه یک جایگاه مقدس در جامعه تایلند دارد.
پاسخحذفضمن احترام به نويسنده، ايران و تايلند نه از نظر موقعيت استراتژيك شباهتی دارند نه از نظر خصوصيات شخصيتی و مطالبات سياسیمردمش. من خودم اون موقع اونجا بودم ديدم اصلن طرفداران سرخپوشان شباهتی به سبزهای ما ندارن بيشتر افرادی هستند غير تحصيلكرده و خشن. اما تونس و مصر علیرغم تفاوتهای سياسی موجود در صورتيكه موفق به تثبيت يك رژيم دموكراتيك گردند به دليل قرابتهای منطقهای تأثير خود را خواهد گذاشت.
پاسخحذف