در تاریخ 11/3/88 ستاد صیانت از آرای مهندس موسوی اعلامیهای صادر کرد (از اینجا بخوانید) که حاکی از ناامیدی ستاد از اعمال نظارت بر روند انتخابات بود. در بخشی از این نامه آمده بود: «با وجودی که ابتکار استفاده از این ظرفیت قانونی (نظارت بر انتخابات) از نظر ایجاد اطمینان خاطر برای شهروندان نسبت به صحت انتخابات و تشویق آنها به مشارکت بیشتر، میبایست مورد توجه و عنایت مسوولین اجرایی و نظارت قرار میگرفت، اما متأسفانه در رویکردی مغایر با قانون، مواضع منفی این مقامات در این خصوص، خود موجب تشدید دغدغههای پیش گفته گردیده است. تاسفبرانگیزتر اینکه بهرغم تصریح قانون برخی مسئولان نظارتی طی دستورالعملی رسمی در مقام تفسیر قانون با تحریف آن دامنه حضور نمایندگان را محدود کرده و مدعی عدم امکان حضور نمایندگان آنها در هیاتهای اجرایی میگردند».
بدین ترتیب کمیته صیانت از آرای مهندس موسوی به صورت تلویحی از ناتوانی خود در نظارت بر روند انتخابات به دلیل بسیج گسترده نیروهای حاکم خبر داد. با این حال نمیتوان پذیرفت که نداشتن یک کمیته سازماندهی قدرتمند جهت بهرهگیری از ظرفیتهای گسترده مردمی در شکست چنین طرحی بی تاثیر بوده است. نباید فراموش کرد که پیش از این انتخابات هاشمی رفسنجانی، به تنهایی و بدون کمک احزاب و یا توده مردم توانسته بود از آرای خود در انتخابات مجلس خبرگان رهبری دفاع کند. برای تحقق این نظارت دقیق که با مدیریت مهدی هاشمی انجام شده بود یک شبکه کاملا هماهنگ و آموزش دیده در پای تمامی صندوقهای رای قرار گرفتند و به محض شمارش آرا در حوزه رایگیری نتایج خود را به یک مرکز تجمیع که در ستاد ایشان بود اطلاع دادند. بدین ترتیب به محض اینکه نشانههایی بر تمایل مجریان انتخابات برای کاهش آرای خیره کننده هاشمی در انتخابات خبرگان مشاهده شد، آقای هاشمی بلافاصله با استناد به آمار دقیقی که از آرای خود داشت به مجریان هشدار داد و در نهایت نظام ناچار شد پیروزی قاطع ایشان را به رسمیت بشناسد.
متاسفانه این تجربه مفید به هیچ وجه در انتخابات ریاستجمهوری تکرار نشد. هرچند بعدها سردار مشفق در سخنرانی جنجالی خود اعتراف کرد که نیروهای امنیتی از انتخابات خبرگان درس عبرت گرفتند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری با قطع سیستم پیام کوتاه و حمله به مراکز ستادهای انتخاباتی امکان تجمیع آرا را از بین بردند، اما باید اعتراف کرد که حتی بدون این عملیات نظامی هم ستادهای اصلاحطلبان نتوانسته بودند پای هر صندوق یک ناظر قرار دهند.
متن گزارش 300 صفحهای هم تاکید دارد که «آنها توانسته بودند نزدیک به 35هزار نفر را به فرمانداریها معرفی کنند، از این میان برای کمتر از 30هزار نفر کارت شناسایی حضور در سر صندوقها صادر شد. تازه بخش مهمی از این کارتها ناقص بوده و یا عکس مردها را روی کارت زنها چسبانده بودند یا نشانی ناشناس برای ناظر تعیین کرده بودند که مدتی طول میکشید در آنجا حاضر شود و بنابراین، شاهد بازکردن صندوقها نباشند». این در حالی است که تا همان تاریخ تعداد حوزههای رایگیری 47هزار حوزه اعلام شده بود. نتیجه اینکه هیچ گاه این امکان وجود نداشت که معترضان دست کم با جمعبندی گزارش ناظران سر صندوق خود دست کم یک تخمین تقریبی از نتایج واقعی انتخابات را اعلام کنند.
شاید هنوز فرصت مناسب برای طرح دقیق این انتقادات فرا نرسیده باشد. اما تمامی آنانی که در جریان تبلیغات انتخاباتی فعال بودند به خوبی میتواند شهادت دهند که وضعیت ستاد انتخاباتی مهندس موسوی (از ستاد آقای کروبی چندان اطلاعی ندارم) تا چه میزان آشفته بود و بار اصلی تبلیغات ایشان نه بر دوش ستاد، که بر روی داوطلبانی بود که بدون هیچ گونه سازماندهی و یا حتی پشتیبانی به میان مردم میرفتند و با آنان سخن میگفتند. باز هم میدانم یک روز فرصت آن فرا خواهد رسید تا اتفاقا در مورد نارفیقانی حرف بزنم که به طمع جاه و مقام در دولت مهندس موسوی و بر پایه روابط شخصی و حتی بستگی فامیلی مسوولیتهایی را در ستادهای انتخاباتی برعهده گرفتند. این گروه نه تنها درایت و شایستگی سازماندهی به یک ستاد انتخاباتی را نداشتند، که اتفاقا از نزدیک شدن هر آنکسی که گمان میکردند جایگاهشان را به خطر خواهد انداخت به ستادهای انتخاباتی جلوگیری میکردند. کار را تا بدانجا کشانده بودند که حاضر میشدند با دروغگویی و لجن پراکنی و حتی به قیمت لغو یک برنامه سخنرانی پرمخاطب به «غیر خودی»های ستاد ضربه بزنند.
حتی در میان نزدیکترین یاران مهندس موسوی هم بودند کسانی که تمام تلاششان بر این بود که تا جای ممکن احزاب شناخته شده و محبوب کشور را از اطراف ایشان دور کنند و حتی از تجربیات آنان در سازماندهی نیروها و یا تبلیغات انتخاباتی استفاده نکنند. با عملکردی که این افراد پیش از انتخابات از خود نشان دادند هیچ تعجبی نداشت که بلافاصله پس از کودتا مهندس را تنها رها کردند و اشک ریزان و ملتمس به پابوس رهبری شتافتند تا خود را از لکه فتنه پاک کنند و عجیب هم نیست که این روزها اخبار پاداشهای نجومیشان به گوش میرسد.
پینوشت:
در یکی از جلسات پیش از انتخابات شاهد آشفتگی و پس از آن گلایههای شدید مصطفی تاجزاده بودم که ترجیح میدهم بدون اجازه خودش چیزی ننویسم، حتما اگر خودشان صلاح بدانند یک روز همه چیز را از تلخیهای آن دوران خواهند گفت.
بدین ترتیب کمیته صیانت از آرای مهندس موسوی به صورت تلویحی از ناتوانی خود در نظارت بر روند انتخابات به دلیل بسیج گسترده نیروهای حاکم خبر داد. با این حال نمیتوان پذیرفت که نداشتن یک کمیته سازماندهی قدرتمند جهت بهرهگیری از ظرفیتهای گسترده مردمی در شکست چنین طرحی بی تاثیر بوده است. نباید فراموش کرد که پیش از این انتخابات هاشمی رفسنجانی، به تنهایی و بدون کمک احزاب و یا توده مردم توانسته بود از آرای خود در انتخابات مجلس خبرگان رهبری دفاع کند. برای تحقق این نظارت دقیق که با مدیریت مهدی هاشمی انجام شده بود یک شبکه کاملا هماهنگ و آموزش دیده در پای تمامی صندوقهای رای قرار گرفتند و به محض شمارش آرا در حوزه رایگیری نتایج خود را به یک مرکز تجمیع که در ستاد ایشان بود اطلاع دادند. بدین ترتیب به محض اینکه نشانههایی بر تمایل مجریان انتخابات برای کاهش آرای خیره کننده هاشمی در انتخابات خبرگان مشاهده شد، آقای هاشمی بلافاصله با استناد به آمار دقیقی که از آرای خود داشت به مجریان هشدار داد و در نهایت نظام ناچار شد پیروزی قاطع ایشان را به رسمیت بشناسد.
متاسفانه این تجربه مفید به هیچ وجه در انتخابات ریاستجمهوری تکرار نشد. هرچند بعدها سردار مشفق در سخنرانی جنجالی خود اعتراف کرد که نیروهای امنیتی از انتخابات خبرگان درس عبرت گرفتند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری با قطع سیستم پیام کوتاه و حمله به مراکز ستادهای انتخاباتی امکان تجمیع آرا را از بین بردند، اما باید اعتراف کرد که حتی بدون این عملیات نظامی هم ستادهای اصلاحطلبان نتوانسته بودند پای هر صندوق یک ناظر قرار دهند.
متن گزارش 300 صفحهای هم تاکید دارد که «آنها توانسته بودند نزدیک به 35هزار نفر را به فرمانداریها معرفی کنند، از این میان برای کمتر از 30هزار نفر کارت شناسایی حضور در سر صندوقها صادر شد. تازه بخش مهمی از این کارتها ناقص بوده و یا عکس مردها را روی کارت زنها چسبانده بودند یا نشانی ناشناس برای ناظر تعیین کرده بودند که مدتی طول میکشید در آنجا حاضر شود و بنابراین، شاهد بازکردن صندوقها نباشند». این در حالی است که تا همان تاریخ تعداد حوزههای رایگیری 47هزار حوزه اعلام شده بود. نتیجه اینکه هیچ گاه این امکان وجود نداشت که معترضان دست کم با جمعبندی گزارش ناظران سر صندوق خود دست کم یک تخمین تقریبی از نتایج واقعی انتخابات را اعلام کنند.
شاید هنوز فرصت مناسب برای طرح دقیق این انتقادات فرا نرسیده باشد. اما تمامی آنانی که در جریان تبلیغات انتخاباتی فعال بودند به خوبی میتواند شهادت دهند که وضعیت ستاد انتخاباتی مهندس موسوی (از ستاد آقای کروبی چندان اطلاعی ندارم) تا چه میزان آشفته بود و بار اصلی تبلیغات ایشان نه بر دوش ستاد، که بر روی داوطلبانی بود که بدون هیچ گونه سازماندهی و یا حتی پشتیبانی به میان مردم میرفتند و با آنان سخن میگفتند. باز هم میدانم یک روز فرصت آن فرا خواهد رسید تا اتفاقا در مورد نارفیقانی حرف بزنم که به طمع جاه و مقام در دولت مهندس موسوی و بر پایه روابط شخصی و حتی بستگی فامیلی مسوولیتهایی را در ستادهای انتخاباتی برعهده گرفتند. این گروه نه تنها درایت و شایستگی سازماندهی به یک ستاد انتخاباتی را نداشتند، که اتفاقا از نزدیک شدن هر آنکسی که گمان میکردند جایگاهشان را به خطر خواهد انداخت به ستادهای انتخاباتی جلوگیری میکردند. کار را تا بدانجا کشانده بودند که حاضر میشدند با دروغگویی و لجن پراکنی و حتی به قیمت لغو یک برنامه سخنرانی پرمخاطب به «غیر خودی»های ستاد ضربه بزنند.
حتی در میان نزدیکترین یاران مهندس موسوی هم بودند کسانی که تمام تلاششان بر این بود که تا جای ممکن احزاب شناخته شده و محبوب کشور را از اطراف ایشان دور کنند و حتی از تجربیات آنان در سازماندهی نیروها و یا تبلیغات انتخاباتی استفاده نکنند. با عملکردی که این افراد پیش از انتخابات از خود نشان دادند هیچ تعجبی نداشت که بلافاصله پس از کودتا مهندس را تنها رها کردند و اشک ریزان و ملتمس به پابوس رهبری شتافتند تا خود را از لکه فتنه پاک کنند و عجیب هم نیست که این روزها اخبار پاداشهای نجومیشان به گوش میرسد.
پینوشت:
در یکی از جلسات پیش از انتخابات شاهد آشفتگی و پس از آن گلایههای شدید مصطفی تاجزاده بودم که ترجیح میدهم بدون اجازه خودش چیزی ننویسم، حتما اگر خودشان صلاح بدانند یک روز همه چیز را از تلخیهای آن دوران خواهند گفت.
آرمان منظورت از "بلافاصله پس از کودتا مهندس را تنها رها کردند و اشک ریزان و ملتمس به پابوس رهبری شتافتند تا خود را از لکه فتنه پاک کنند و عجیب هم نیست که این روزها اخبار پاداشهای نجومیشان به گوش میرسد." کيا هستن؟!
پاسخحذف