تا این لحظه تلاش کردم در مورد اتفاقی که در تونس رخ داد حرفی نزنم و هرچه بیشتر نظرات و تحلیلهای ارایه شده را مطالعه کنم. تقریبا حدسی که میزدم درست بود و دیگر دوستان هم اطلاع چندان دقیقی از ماجرا نداشتند. بیشتر آنچه که دیده میشود یا حدس و گمان است و یا قضاوت از راه دور. اطلاعاتی که ما از جامعه تونس و شرایط سیاسی حاکم بر آن داریم چندان گسترده نیست و در واقع اگر ماجرای این چند روز گذشته پیش نمیآمد احتمالا بسیاری از ما حتی نمیدانستیم که سیستم حاکم بر تونس چه شرایطی دارد. در چنین شرایطی من دو دسته واکنش کلی به اتفاقات تونس دیدم.
گروه نخستی که کاملا قابل پیشبینی بودند بی هیچ تناسب و استدلالی از پیروزی مردم تونس برای اخراج دیکتاتور کشورشان دستمایه جدیدی برای حمله به رهبران جنبش سبز و سرکوفت زدن به روند حرکتی این جنبش فراهم کردند. در این مورد اصلا حرفی برای زدن وجود ندارد و من تنها میتوانم چنین اقداماتی را تهوعآور خطاب کنم.
اما گروه دوم تلاش کردند که با مقایسه جنبش سبز مردم ایران با جنبش مردم تونس، نقاط ضعف و قوت دو حرکت را بسنجند تا ای بسا از قبل پیروزی مردم تونس بتوان تجربه مفیدی برای بهرهگیری در جنبش سبز به دست آورد. به گمانم به همان دلیل نخست که اطلاعات ما از کشور تونس را محدود میداند این دست از تلاشها هنوز چندان قابل اتکا نیستند، اما کاملا باور دارم که واکنش درستی است و باید پیگیری شود. من اینجا فقط چند پرسش که از دیدگاه خودم اهمیت دارند را برای پیشبرد این مسیر مطرح میکنم:
- نخست اینکه جامعه مدنی تونس تا چه حد رشد یافته و شکل گرفته بوده است؟ این پرسش از نگاه من بدین دلیل اهمیت پیدا میکند که اساسا ما دریابیم اتفاقی که در تونس رخ داده را باید انقلابی مشابه انقلاب 57 ایرانیان بدانیم و یا میتوانیم آن را با جنبش مدرن اخیر مقایسه کنیم؟ باز هم در نمونهای دیگر میتوان به ماجرای شورش مردم در قرقیزستان اشاره کرد که در سال 2005 به سرنگونی حکومت دیکتاتوری این کشور منجر شد، اما در سال 2010 قیام دیگری علیه حکومت جدید شکل گرفت که آن را هم سرنگون کرد.(از اینجا و اینجا بخوانید) من ریشه مشکل را در سست بودن ریشههای مدنی جامعه قرقیزستان و بالغ نشدن مردم این کشور برای پایهگذاری یک حکومت دموکراتیک میدانم. آیا تونس هم در راهی مشابه قدم گذاشته؟
- برپایه اخبار منتشر شده ریشه ناآرامیهای اخیر مشکلات اقتصادی بوده است. حال به باور من باید سنجید که آیا این مشکلات تنها آخرین حلقه از زنجیره نارضایتیها بودهاند و یا اساس این خیزش تنها بر پایه مشکلات اقتصادی بنا شده است؟ تا آنجا که من خواندهام رییسجمهور فراری تونس در سالهای حکومت خود اصلاحات گستردهای را بنا نهاده بود که بی شباهت به ترقیخواهی افسار گسیخته محمد رضاشاهی نبوده است. پس طرح چنین پرسشی اهمیت پیدا میکند که آیا مقاومت در برابر مدرنیزاسیون افسارگسیخته و اجباری هم نقشی در نارضایتی مردم تونس داشته است؟ تا کنون من هرچه خواندهام تاکید بر این مسئله است که بنیادگرایان اسلامی در این حرکت نقش تاثیرگزاری نداشتهاند، اما باید دید که آیا در آینده نیز این طیف از قدرت دور خواهند ماند؟
- پرسش دیگر اینکه دیکتاتوری تونس از چه نوعی بوده است؟ یک استبداد شخصی نظیر استبداد محمدرضاشاهی؟ و یا یک دیکتاتوری گروهی نظیر آنچه در ایران شاهدش هستیم؟ به واقع معترضین ایرانی نه فقط با یک شخص، که با طبقه قابل توجهی مواجه هستند که حاکمیت در حمایت از خود شکل داده است. هرچند که به ظاهر این طبقه با طرح دغدغههای دینی شکل گرفتهاند، اما من باور دارم رانتخواری و حمایتهای مالی هسته مرکزی این اتحاد را شکل داده است. سپاه هم به عنوان نمود تمام عیار این طبقه چه در بخش رانتخواری و چه به عنوان ماشین سرکوب عمل میکند. با این حال آنچه که تا کنون من در تونس دریافتهام نبود طبقهای مشابه در این کشور است. همینکه ماجرا با فرار شخص دیکتاتور تقریبا خاتمه مییابد شاهد خوبی بر این مدعاست.
در نهایت گمان میکنم هنوز برای قضاوت در مورد خیزش مردم تونس خیلی زود است. هرچند تعداد زیادی از صاحبنظران این کشور تاکید داشتهاند که تحت تاثیر جنبش مردم ایران قرار داشته و از آن را الگوی خود قرار داده بودند، با این حال چنین الگوبرداریهایی تنها در شرایطی امکانپذیر و یا مفید است که پیش شرطهای بهرهگیری از این تجربیات هم فراهم باشد. همانگونه که انقلابیون مشروطه ایران نتوانستند درست به همان راهی بروند که انقلابیون فرانسوی رفتند، من گمان نمیکنم تونسیها هم درست بتوانند به نتیجهای برسند که جنبش سبز آن را تعقیب میکند. بدون هیچ تلاشی برای خودستایی و با امید به حفظ فاصله از هرگونه تعصب کور، من گمان میکنم سابقه یک قرن مبارزات دموکراسیخواهی تجربیات گرانبهایی را در اختیار ایرانیان قرار داده که کشورهای عربی به صورت معمول با آن فاصله بعیدی دارند.
پینوشت:
چند مطلب مفیدی که در این زمینه خواندهام:
جنبشهای اعتراضی تونس و ایران با هم تفاوت دارند (تلاش برای مقایسهای میان شباهتها و تفاوتها)
تونس، نمونهای از یک جنبش مردمی در میان اعراب (ترجمه سرمقاله روزنامه القدس العربیه)
تونس و جنبش سبز (تلاش برای معرفی برخی تفاوتها میان دو جنبش)
بسيار عالی و خوب نوشتيد. فقط ميخوام 2 نکته رو اضافه کنم، يکی اينکه هنوز برای پيروز خوندن حرکت مردم تونس خيلی زود هست. شرايط تونس الان به شدت متلاطم و بی ثبات هست ، و تا حاکم شدن دمکراسی راه زيادی مونده. نکته دوم اينکه با توجه به حجم اگاهی بخشی که جنبش سبز تا به اينجا داشته، به نظر من يک جنبش موفق بوده. و حتی من معتقدم همين الان هم هنوز ما برای رسيدن به دمکراسی بايد بيامورزيم و کار کنيم.
پاسخحذف