۶/۰۴/۱۳۹۰

سفر به معراج از سکوهای خونین





در شب‌های قدر رمضان امسال هم به مانند سال‌های پیش «پایگاه مقاومت مقداد» میزبان شهروندانی بود که شب‌های احیای خود را با نشستن پای مداحی «حاج سعید حدادیان» سپری کردند. هرچه به ساعات انتهایی شب که نزدیک می‌شدیم جمعیت مقابل پایگاه بیشتر می‌شد و دست آخر کار به جایی می‌رسید که در دو باند خیابانی که از انقلاب به سمت آزادی می‌روند جایی برای حرکت خودروها باقی نمی‌ماند.


تا شب نوزدهم رمضان نیروی انتظامی خودروهایی را که قصد حرکت به سمت میدان آزادی داتشتند به داخل مسیر اتوبوس‌های بی.آر.تی راهنمایی می‌کرد، هرچند در این تصاویر هم می‌توانید ببینید که جمعیت حتی به این خط اتوبوس رانی هم کشیده شده بود و بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای آن جا را به تصرف خود درآورده بود. تا این شب کار تنها به یک ترافیک سنگین ختم می‌شد که در آن ماشین‌ها برای طی یک مسیر 100 متری نیم ساعت تا 45 دقیقه وقت صرف می‌کردند، اما سرانجام در شب 21رمضان همین اندک مسیر باقی مانده هم مسدود شد تا کل خیابان به قرق حاضران مراسم حاج سعید درآید.



در پرونده بسیاری از بازداشت شدگان اعتراضات پس از کودتا، اتهام مشترک «اخلال در نظم ترافیکی» به چشم می‌خورد. اشاره بیشتر این موارد به حضور میلیونی شهروندان در راهپیمایی‌های هفته نخست پس از کودتاست که گاه از میلیون‌ها نفر هم عبور می‌کردند.


در این شب‌های اخیر، هرگاه در ترافیک مقابل پایگاه مقداد گیر می‌افتادم و یا آن شبی که مجبور شدم از زیرگذر یادگار تا میدان آزادی را پیاده طی کنم به این حقیقت فکر می‌کردم که در این کشور یک جمعیت چند صد نفری یا نهایت یکی-دو هزار نفری حق دارد یک خیابان را اینگونه به تصرف خودش درآورد و از پشتیبانی نیروهای انتظامی و امنیتی هم برخوردار باشد. کافی است که سر سپردن به روضه امثال حاج سعید را بپذیرد و حاضر شود بر روی سنگفرشی بنشیند که هنوز بوی خون شهدای جنبش سبز را می‌دهد*.


آنگاه به چیزی فراتر از یک شهروند درجه یک بدل خواهید شد که پاداشی ورای حقوق طبیعی خود دریافت می‌کند. در برابر میلیون‌ها شهروندی که بر خلاف میل رهبران حکومت به خیابان‌ها بیایند نه تنها از جایگاه یک شهروند معمولی سقوط کرده و حقوق طبیعی خود را از دست می‌دهند و به اخلال در نظم ترافیکی متهم خواهند شد، بلکه ‌ای بسا خونشان هم در برابر همان پایگاه مقداد ریخته شود.

آقایان و خانم‌ها، سکوی به معراج رفتن خود را ببویید. آن بوی خونی که مشامتان می‌رسد، حاصل قربانی شدن شهدای جنبش ماست.

پانویس:
«محرم چگینی»، «داوود صدری»، «حسام حنیفه» و «محمد حسین فیض» چهار شهیدی هستند که در برابر پایگاه مقداد به قتل رسیدند.

۴ نظر:

  1. يادشان گرامي

    پاسخحذف
  2. ناشناس۷/۶/۹۰

    "هنوز بوی خون شهدای جنبش سبز را می‌دهد"!!!

    شما که دم از شهادت و شهدا و مبارزه و.. میزنی علی (ع) رو میشناسی؟ همونی که شهروندان درجه یک "بقول شما" برای شنیدن مرثیه ی شهادتش خیابونها رو به محاصره خودشون در میارن؟؟
    میشناسی کسی رو که همه ی این بازیها بخاطر نشناختن اونه؟

    پاسخحذف
  3. ناشناس۹/۶/۹۰

    اخلال در نظم ترافیکی نقطه قوت بحث بود اما باید توجه داشت که اصل و ماهیت جنبش سبز آگاهی بخشی و لازمه این آگاهی بخشی شناخت صحیح از همین جامعه و تنوع اجزای آن است بزرگترین حربه دشمنان ملت این است که من و تو به واقعیت جامعه خود پی نبریم و ما را اسیر تعصب , تندروی , ضعف تحلیل و در موضع قرار دادن اجباری با باورهای غلط و درست جامعه کند قطعا این وضع مطلوب آنهاست جامعه ما مملو از عقاید و تصورات غلط است اما راه مبارزه با آن در موضع قرار گرفتن با اجزای آن نیست البته جنبش سبز هم خارج از این قاعده نیست و شایسته نقد است لذا فدم بعدی فرهنگ سازی و بستر سازی بهبود وضع موجود است این مسیر نیاز به صبر تحمل , از خودگذشتگی و خون دل خوردن دارد و لذت مبارزه هم در همین است حالا اگر کرسی نمایندگی مجلس را هم نداشتیم زیاد مهم نیست

    پاسخحذف