مقدمه:
احسان - در حدود یکماه پیش از یک وبلانویس اصولگرا (آقای صفا، نویسنده محترم وبلاگ «آینده از آن حزب الله») دعوت کردم تا گفتگوی مکتوبی درباره موضوع سوریه، و موضعگیری دولت ایران در اینباره داشته باشیم. ایشان با رویی باز این پیشنهاد را پذیرفت و مطلبی در اینباره نوشت، اما پاسخ من بدلیل کاهلی تا امروز عقب افتاد. اینک پاسخ من به این نوشته+ از وبلاگ «آینده از آن حزب الله». پیشاپیش از نویسنده وبلاگ «مجمع دیوانگان» که میزبانی مطالب من را در این مناظره وبلاگی پذیرفت سپاسگزارم.
احسان - در حدود یکماه پیش از یک وبلانویس اصولگرا (آقای صفا، نویسنده محترم وبلاگ «آینده از آن حزب الله») دعوت کردم تا گفتگوی مکتوبی درباره موضوع سوریه، و موضعگیری دولت ایران در اینباره داشته باشیم. ایشان با رویی باز این پیشنهاد را پذیرفت و مطلبی در اینباره نوشت، اما پاسخ من بدلیل کاهلی تا امروز عقب افتاد. اینک پاسخ من به این نوشته+ از وبلاگ «آینده از آن حزب الله». پیشاپیش از نویسنده وبلاگ «مجمع دیوانگان» که میزبانی مطالب من را در این مناظره وبلاگی پذیرفت سپاسگزارم.
هموطن گرامی، امیرعلی صفا، با سلام.
مباحثه با شما کار آسانی نیست. به این دلیل که در میانه نوشتههایتان متاسفانه اتهامات، توهینها و مغالطههایی مطرح میکنید که پاسخ دادن به تک تک این موارد باعث طولانی شدن متن میشود. مثلا در ابتدای یک مباحثه درباره سوریه، جنبش سبز را زاییده یک دروغ خطاب میکنید. خب همین یک جمله میتواند منجر به یک مباحثه مفصل و جداگانه درباره دلایل شکلگیری جنبش سبز شود (که البته شخصا آمادگی انجام آن را دارم). یا نوشتن جملاتی مانند «اکثر سبزها هم که چشم به دهان و قلم دیگران دارند» بدون اینکه مصداق آن روشن شود، یا بکارگیری عبارت توهین آمیز «جنبشک سراسر دروغ سبز» نه تنها تحریکآمیز است، بلکه هرکدام پاسخ مفصل و جداگانهای میطلبد. با این وجود در ابتدا متن شما را منزه از تمام این عبارات و حاشیهها (حاشیههایی که دو سوم نوشته شما را تشکیل میدهد) فرض میکنم و صرفا درباره سوریه و چرایی موضع گیری حاکمیت ایران مینویسم.
1- بنظر من مجموعه حاکمیت در ایران حق دارد مانند هر حکومت دیگری بر اساس منافع خودش نسبت به اتفاقات دیگر کشورها واکنش نشان دهد. من کاملا متوجه هستم که قیام مردم بحرین در راستای منافع حاکمان فعلی ایران تعریف میشود ولی قیام مردم سوریه برخلاف این منافع و گفتم که سیاستورزی در صورت لزوم حکم میکند به دفاع از یکی و اقدام علیه دیگری. مشکل من اما چیز دیگری است. مشکل من شعارهای ریاکارانه دستگاه های تبلیغاتی حاکمیت است. از جمله این شعارها دفاع از ستمدیدگان و مظلومان جهان است. این شعار در مورد سوریه چگونه تعبیر میشود؟ همچنین بنظر من سیاستورزی امری کاملا عرفی و زمینی است. گویا نظر شما برخلاف این است. یعنی تشکیل حکومت اسلامی را امری واجب دانسته و چنین حکومتی را مقدس میدانید. که نهایتا میشود نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. وظیفه یک حکومت قدسی و مورد تایید امام زمان (اگر به این تعبیر ایمان دارید) در برابر اعتراض گروهی از مردمان کشور ثالث چیست؟ سنجیدن تهدیدات و فرصتهای یک اتفاق و تصمیمگیری بر اساس سنگین بودن کفه این ترازو، یا برخورد یکسان با اتفاقات مشابه در هر کشوری فارغ از سود و زیان و صرفا بر اساس قوانین اخلاقی و انسانی؟ به گمان من حاکمیت فعلی در ایران گرچه شعار مقدس بودن سر میدهد، اما از طرف دیگر در عرصه سیاست خارجی گهگاه کاملا با دید هزینه و منفعت و بر اساس محاسبات سود و زیان عمل میکند. من در درجه اول منتقد این ریاکاری، و دورویی در ظاهر و باطن هستم.
2- تعبیر رسانههای رسمی در ایران از وقایع اخیر، بیداری اسلامی بوده است. بنظر شما چرا وقایع اخیر سوریه، بیداری تعبیر نمیشود؟! در مقابل واژه «بیداری اسلامی» (که البته اساسا آن را قبول ندارم) درباره سوریه چه تعبیری بکار میبرید؟ فتنه؟ اگر بله، مرز فتنه و بیداری اسلامی بر چه اساسی مشخص میشود؟ اینطور به نظر میرسد که این مرز از نظر شما حمایت دولت آمریکا از حرکت مزبور است. اول اینکه این معیار خیلی ثابت نیست. ضامن استقلال در اندیشه شما هم نیست. یعنی در هر اتفاقی حکومت ایران قرار است اول منتظر بنشیند تا دولت آمریکا موضعش را مشخص کند و سپس حکومت ما بر اساس موضع طرف مقابل جهت گیریاش را انتخاب کند؟ هرگز امکان ندارد که در یک مورد خاص منافع کشور ایران فارغ از جهت گیری دولت آمریکا تعریف شود؟ هیچ وقت قرار نیست بعنوان یک کشور مستقل، بتوانیم موضعی مستقل از نوع موضع گیری دولت ایالات متحده داشته باشیم؟ در درجه بعدی من منتقد این نوع نگاه «آمریکا محور» حاکمان فعلی نظام به عرصه سیاست هستم. و اینکه همه چیز با موجودیتی بنام «آمریکا» برایشان تعریف میشود.
3- نوشته اید: ... «اعتقاد به تفاوت» را به راحتی تعبیر به «حمایت از سرکوب» میکنند و توجه ندارند که ما از افغانستان و عراق هم دفاع میکنیم، اما آیا این به معنی دفاع از عملیاتهای تروریستی و انتحاری آنجاست؟». در مورد افغانستان و عراق، رسانههای رسمی حکومت ایران اخبار جنایات گروههای ترویستی و عملیات انتحاری را مخابره میکنند، اما در مورد سوریه نه تنها هیچ خبری، تاکید میکنم هیچ خبری (برای مثال) در صداسیما درباره کشتار معترضان بدست نیروهای ارتش سوریه منعکس نمیشود، بلکه اخبار تظاهرات مخالفان بشار اسد در شهرهای سوریه نیز به تیغ سانسور گرفتار میآید. همچنین از روز نخست این رسانهها به انتصاب حرکتهای اعتراضی مردم به «گروههای تروریستی و تجزیه طلب» اصرار داشتهاند. این به گمان من معنایش نه فقط اعتقاد به تفاوت، بلکه حمایت تام و تمام از حاکمان فعلی حزب بعث و عملکردشان در چگونگی برخورد با معترضان نیز هست. و قبلا عرض کردم شخصا مشکلی با این حمایت نداشتم، اگر حاکمان فعلی ادعای تقدس و بلند کردن پرچم حق و عدالت را نمیداشتند.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای وارده شما استقبال میکند.
این به بحث کشاندنتان بااینکه طرف مدعو با توهین و افترا پاسخ دهد هم بسیار روشنگرانه است.
پاسخحذفدوم دوستان دعوت کردند از هر طیف سبز که هستیم روز قدس با مردم سوریه اعلام همبستگی کنیم.(دیواری کوتاهتر از دیوار شما برای اطلاعرسانی نیافتم!)