1- در مورد ریشه نارضایتیها و دلایل تداوم اعتراضات انگلستان هرقدر هم که اختلاف نظر باشد، در مورد جرقه آغاز این درگیریها تردیدی وجود ندارد: یک شهروند سیاهپوست به نام «مارک دوگان» به دست پلیس انگلستان کشته شد. مارک دوگان 29 ساله عضو یک باند خرید و فروش مواد مخدر، وابسته به یک تشکیلات جامائیکایی موسوم به «یاردایز» بوده است. (از ویکی پدیا+ بخوانید) احتمالا فردی با این مشخصات در تعاریف نیروی انتظامی جمهوری اسلامی یکی از «اراذل و اوباش» محسوب خواهد شد.
2- همزمان با داغ شدن جنجال خبری پیرامون درگیریهای انگلستان، رسانههای داخلی ایران از دور جدید برخورد پلیس با «اراذل و اوباش» خبر دادند. بار دیگر نیروی انتظامی تعدادی از خبرنگاران را همراه خود ساخته است تا تصاویر این عملیات جدید را به صورت گسترده منتشر کنند. در تصاویر تازه منتشر شده نیز متهمان به اوباشگری از جانب ماموران نیروی انتظامی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند و تصاویر بدن مجروح و خونین آنها به صورت رسمی منتشر شده است. (تصاویر جدید را از اینجا+ ببینید)
3- در ماجرای مرگ «مارک دوگان»، پلیس انگلستان تلاش کرد تا دلیل شلیک به سمت او را مقاومت و شلیک متقابل معرفی کند. اخبار اولیهای که پلیس در این زمینه منتشر ساخت بعدها مورد تردید قرار گرفت و به مرور پلیس را وادار ساخت که اعتراف کند شلیک گلوله تنها از جانب پلیس انجام شده است. بسیاری از شهروندان سیاهپوست و یا اقشار کمدرآمد انگلیسی که به نوعی از اعتراضات اخیر حمایت میکنند تاکید دارند که پلیس انگلستان با آنها همچون شهروندان درجه دو رفتار میکند و رفتارش حاوی نوعی «نژادپرستی» علیه سیاهپوستان و فقرا است. همه ایناخبار حاکی از یک حقیقت است: اساس تفکر عمومی در انگلستان، چه میان شهروندان مرفه و چه فقرا و حاشیهنشینان این است که همه با هم برابر هستند و اگر این برابری نقض شود تخلفی صورت گرفته که به هر حال باید به آن اعتراض کرد. تلاش پلیس انگلستان برای سرپوش گذاشتن بر قتل «مارک دوگان» نشان میدهد که این نیرو هم منطق برابری حاکم را پذیرفته، هرچند ممکن است در عمل آن را نقض کند. در واقع پلیس انگلستان میداند که حتی اگر یک روز متهمی را کتک زد باید برای حفظ ظاهر و آبروی خود بگوید این کار را نکردم.
در نقطه مقابل پلیس ایران زمانی که میخواهد علیه متهمانی که «اراذل و اوباش» مینامد عملیاتی انجام دهد همواره تعدادی عکاس و خبرنگار را در محل حاضر میکند. گویی نیروی انتظامی ما بسیار نگران است که یک وقت کتک زدنهایش با سکوت خبری مواجه شود. منطق اینجا این است که همه باید بدانند که پلیس ایران برخی متهمان را در خانههایشان (و طبیعتا پیش از محاکمه در دادگاه) کتک میزند، خیلی هم شدید کتک میزند و حتما کار را به خونین و مالین شدن میکشاند. به نظر میرسد اساس تفکر حاکم در اینجا این است که «همه شهروندان با هم برابر نیستند و پلیس باید تلاش کند که پایبندی خود به این تبعیض میان شهروندان را به هر زحمتی که شده اثبات کند»!
پینوشت:
تا یادم نرفته اضافه کنم که این رفتار نیروی انتظامی در تناقض آشکار با نص صریح قانون اساسی است و این از عواقب حاکمیت قانون شکن و قانونگریز است که اینچنین به نقض قانون اساسی کشور افتخار میکند:
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران -اصل ۳۹: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.
دو نكته ديگر هم در مورد وقايع انگليس جالب توجه بود
پاسخحذفاول آنكه بازهم تجمع خودجوشي مقابل سفارت شكل گرفت. اين تجمع دوسه روز بعد از عكس العمل پليس انگليس رخ داد در حاليكه براي برگزاري يك تجمع به صراحت گفته مسئولان بايد حداقل يك هفته قبل درخواست مجوز كرد بنابراين ميتوان پذيرفت كه اين تجمع هم مجوز نداشت و اين تجمع هاي بدون مجوز فقط براي گروهي از مردم اشكال دارد
دوم آنكه كاردار سفارت انگلستان جوابيه بسيار جالب و البته در كمال ادب به دانشجويان معترض داده است. ايشان گفته است:
مسرور شدهام از اينكه ملاحظه مينمايم مسئله اعلاميه جهاني حقوق بشر و كاربرد آن را مطرح كردهايد. در حالي كه از حق شما جهت برگزاري اعتراض مسالمتآميز در خارج از سفارت بريتانيا كاملاً حمايت و پشتيباني مينمايم. گفتوگويي معقول به بهترين نحو نميتواند در طي يك تظاهرات انجام شود.
اگرچه اينجانب مايلم با شما و نمايندگانتان جهت گفتوگو در مورد اين مسائل ملاقات نمايم ترتيبات اين ملاقات بر اساس تشريفات در ايران لازم است از طريق وزارت امور خارجه انجام شود
با توجه به نگرانيهاي قابل تحسين شما در مورد حق آزادي بيان و حق آزادي اجتماعات، اينجانب همچنين اطمينان دارم كه مقامات ذيربط را ترغيب خواهيد كرد تا حقوق مشابهاي براي كليه ديگر تظاهرات مسالمتآميز در ايران قائل شوند.
مشتاقانه منتظر ملاقات با شما ميباشم