1- افسانه می گوید که موسی برای نجات بنی اسراییل دستش را خورشید تابان کرد، سپس از عصایش اژدها ساخت و در نهایت نیل را شکافت تا قومش را از ستم و بردگی فرعون نجات دهد. اما دست آخر زمانی که برای چند روز به «طور سینا» رفت، بنی اسراییل باز هم به «گوساله سامری» پناه بردند. افسانه می گوید بنی اسراییل بد مردمانی بودند.
2- در سراسر خاک ایران، بیش از 12هزار امام زاده*، با بارگاه و زیارتگاه وجود دارد و هیچ کدام از آنان نیستند که دست کم از جانب مردمان محلی دارای سابقه کرامات و معجزات نبوده باشند. هر ساله میلیون ها ایرانی از این اماکن مقدس بازدید می کنند و تقریبا تمامی آنها به نوعی به قدرت ماوراءالطبیعه این اماکن اعتقاد دارند. زایران معتقد هستند که می توانند خواسته های خود را در این اماکن مطرح کنند و به برآورده شدن آنها امیدوار شوند. شفای بیماران، یکی از رایج ترین مطالبات ایرانیان از اماکن مقدس خود است. اخبار پراکنده بسیاری نیز گاه و بی گاه از مشاهده مواردی از شفای بیماران در این اماکن به گوش می رسد. اخباری که بر عمق اعتقادات زایران و امید آنان به «مورد عنایت واقع شدن» می افزاید. با این حال هیچ آمار مشخصی از تعداد زایران و متوسلانی که دست خالی از این اماکن باز می گردند وجود ندارد. از آنجا که سالانه بیش از 10 میلیون نفر تنها از مرقد امام هشتم شیعیان بازدید می کنند، به نظر می رسد تعداد آنانی که دست خالی باز می گردند نباید کم باشد. (در غیر این صورت احتمالا هیچ درد و رنج و مطالبه ای در این کشور باقی نمانده است)
3- اختاپوس مشهور آلمانی ها اسپانیا را پیروز بازی فینال جام جهانی فوتبال اعلام کرده است. احتمال درستی هفتمین پیش بینی پیاپی اختاپوس پیش گو بنابر علم آمار، یک بر روی دو به توان هفت (7^2/1) است. با این حال اگر این پیش بینی اشتباه از آب در بیاید بازار پیش گویی ها کساد نخواهد شد. چند «جادوگر» هم پیدا شده اند که هلند را قهرمان جام معرفی کرده اند. فارغ از اینکه نتیجه بازی چه خواهد شد، از همان ابتدا مشخص است که در پایان گروهی می توانند به قدرت پیش گویی ایمان بیاورند. حال چه طرفداران اختاپوس باشند، چه پیروان «جادوگر». (فعلا که اختاپوس برنده شد!)
4- من باور دارم ذهن انسان تمایل بسیاری به ساده سازی مسایل دارد. ژرف اندیشی مداوم بر سر تمامی موضوعات روزمره، اگر از عهده مغز انسان خارج نباشد، احتمالا از حوصله افراد جامعه خارج است. این حقیقت را هم نباید فراموش کرد که ندانسته های آدمی همواره بیش از دانسته های او است. اما انسان قرار نیست همیشه در حوزه دانسته های خود زندگی کند. برای مثال بارها دیده ایم زمانی که معادلات سیاسی پیچیده و چند لایه می شوند، دست کم اکثریت مردمی که تخصص و مطالعه چندانی در مورد علم سیاست و تاریخچه آن ندارند گرایش پیدا می کنند تا نتایج اتفاقات را به محافل سری و دست های پشت پرده منتسب کنند. در نمونه ای دیگر پیشامدهای زندگی روزمره خود را به محض اینکه از دایره توان تجزیه و تحلیلشان خارج شود به «قضا و قدر» یا «سرنوشت» نسبت می دهند. همچنین برای توده مردم بسیار قابل درک تر است که دلایل بدبختی های و یا عقب افتادگی های تاریخی خود را هم «مشیت الاهی» تلقی کنند، تا اینکه بخواهند به دنبال پاسخ «ما چگونه ما شدیم» بگردند.
5- امروزه به کارگیری علم و تکنولوژی در فوتبال، دست کم برای کشورهای قدرتمند در این رشته ورزشی امری کاملا رایج و طبیعی است. از آکادمی های فوتبال گرفته تا لابراتوارهای پزشکی و آزمایشگاه های پیشرفته ساخت تجهیزات جدید ورزشی، تحقیقات گسترده ای برای رشد و توسعه این رشته به کار گرفته اند. با این حال گستره مخاطبان فوتبال آنچنان زیاد است که نمی توان انتظار داشت همه آنها کارشناسان تخصصی شوند. احتمالا فینال جام جهانی بیش از یک میلیارد بیننده داشته است و این یعنی درصد قابل توجهی از مخاطبان آن احتمالا حتی یک بیننده ثابت فوتبالی هم نبوده اند. عجیب نیست انبوهی از جمعیتی که بنابر حال و هوای جامعه ناچار هستند از فوتبال حرف بزنند اما هیچ گونه تخصص و یا آشنایی ویژه ای با آن ندارند، گرایش پیدا کنند تا به جای تحلیل مسابقات، به پدیده شگفت انگیز «اختاپوس» پناه ببرند. به نظر می رسد «اراده اختاپوس» توجیه ساده تری از تاکتیک های فنی دو تیم به دست می دهد.
6- «سام هریس» در کتاب «پایان ایمان» می نویسد: «ما برای کسانی که باورهای فاقد توجيه عقلانی زيادی دارند نام هايی داريم. هنگامی اين باورها بسيار شايع باشند آن افراد را ديندار می خوانيم؛ در غير اين صورت معمولاً ديوانه، روانی يا خيالاتی خوانده می شوند ... مسلماً عقلانيت در جماعت است. در ضمن، اين يک تصادف تاريخی صرف بوده که در جامعه ما باور به خالق عالِم بمافی الصدور جهان نرمال شمرده می شود، اما اگر فکر کنيد که خدا توسط ضربات قطرات باران بر پنجره اتاق خواب تان با شما ارتباط مورس برقرار می کند، بيمار روانی محسوب می شويد. و به اين ترتيب، گرچه مردمان ديندار معمولاً ديوانه نيستند، اما باورهای اصلی شان مطلقاً ديوانه وار است».
7- من نمی دانم وضعیت افکار عمومی آلمان ها در مورد اختاپوس پیش گو چگونه است. با این حال تردید ندارم ایرانیان، حتی علی رغم شوخ طبعی های این چند روزه خود در صورتی که بشنوند گروهی در آلمان وجود دارند که به اختاپوس ایمان آورده اند آنها را به تمسخر گرفته و «خرافاتی» خواهند خواند. احتمالا به نظر ایرانیان مذهبی درست بودن هفتمین پیش بینی اختاپوس با همان احتمال یک بر روی 128 (همان 7^2/1) اتفاقی بوده است، اما اینکه از هر هزار بیماری که به یک امام زاده مراجعه می کنند حتی یک نفر هم شفا پیدا نکند طبیعی است و آنان که توسل به «امام زاده»ها را «خرافات» بخوانند به اعتقادات مذهبی میلیون ها نفر «توهین» کرده اند.
8- تفاوتی نمی کند که علم چندین و چند بار بی پایه بودن خرافات را به اثبات رسانده باشد و برای اتفاقات گوناگون توجیهات علمی یافته باشد. اهمیتی ندارد نسبت بیمارانی که با توسل به شیوه های علمی درمان شده اند به آنان که با توسل به اماکن مقدس شفا یافته اند چقدر است. تفاوتی نمی کند که چندین و چند بار کلاه برداری شیادان خرافه فروش برملا شده باشد. تفاوتی هم ندارد که چندین و چند بار انسان ها از متوسل شدن به خرافات دست خالی و ناامید بازگشته باشند. تا زمانی که تصور یک قدرت برتر که می تواند انسان را از اندیشیدن و تلاش کردن بی نیاز سازد وجود داشته باشد، خرافات پابرجا خواهند ماند. راه طور سینا دشوار و سنگ لاخ است، اما گوساله های سامری به وفور یافت می شوند.
پی نوشت:
* در مورد تاریخچه امام زاده های ایران پیشنهاد می کنم حتما این متن را بخوانید.
ممنون، لذت بردم
پاسخحذفبا احتمالی که حساب کردین شدیدا مخالفم. احتمال برد یک تیم قرار هست که تابعی از تکنیک و ... تیم و حریف هم باشد. مثلا اگر آلمان طبق بازیهای پیش از جام جهانی بازیهای بهتری نسبت به سایر تیمها داشته، احتمال بردش بیشتر از ۰.۵ است. در مثالی که شما زدید، احتمال برد آلمان در ۵ بازی از ۶ بازی بسیار بیشتر از ۱/۲ به توان ۶ است.
پاسخحذفرفیق جان؛ اگر در مورد احتمال پیروزی تیم آلمان صحبت کنیم حرف شما صحیح است. نیاز به ضرایبی هست که مثلا بنگاه های شرط بندی همیشه از آنها استفاده می کنند. اما در اینجا اشاره من به صحت پیش بینی های اختاپوس است، نه احتمال برد آلمان. اول اینکه اختاپوس در تمامی موارد آلمان را پیروز اعلام نکرده بود و اصولا همه پیش بینی ها در مورد آلمان نبود. بر فرض هم که بود؛ تنها در صورتی می توان احتمال صحت پیش بینی های اختاپوس را چیزی غیر از یک دوم (2/1) دانست که به ارتباط معناداری میان انتخاب های او و وقایع زمین فوتبال باور داشته باشیم. راستش من چنین باوری ندارم.
پاسخحذفلازم نیست پیشبینی اختاپوس ارتباط «معناداری» با وقایع زمین فوتبال داشته باشه (هرچند احتمالش زیاده که داشته باشه، مثلا پرورشدهندهاش یه جوری نتیجه رو بهش برسونه!) همین که ارتباط غیرمستقیم داشته باشه کافیه. مثلا اگر اختاپوس پرچم آلمان رو به دلیلی ترجیح بده، مثلا رنگهاش رو دوست داشته باشه، احتمال اینکه از ۶ تا بازی تو ۵ تا بازی بره رو پرچم آلمان خیلی بیشتر از ۱/۲ به توان ۶ میشه. ضمنا ۶ تا از ۷ تا پیشبینی برای آلمان بود، یعنی کلا اختاپوسه برای پیشبینی بازیهای آلمان کار میکرد و افتخاری بازی فینال رو هم پیشبینی کرد. اینکه ۱ باخت رو هم پیشبینی کرده باعث نمیشه احتمال ۱/۲ به توان ۷ رو قبول کنیم.
پاسخحذف