طرح حذف یارانهها هیچ مزیتی هم که نداشت، دست کم یک چرخش فرخندهای در ادبیات کلاسیک یکی از طیفهای سیاسی-اقتصادی کشور ایجاد کرد که واقع باید آن را به فال نیک گرفت. اشاره من به حامیان اقتصاد آزاد است. البته نه پیروان «لیبرالیسم» با تعاریف اروپایی و آمریکایی آن، بلکه ارایه دهندگان «لیبرالیسم» با مدل ایرانیاش، که در بهترین حالت میتواند یادآور سیاستهای محافظهکاران غربی یا نئوکانهای آمریکایی باشد. این جناح به صورت سنتی هرگونه ادبیات حمایت از «توده مردم» و «اقشار فرودست» یا «مستضعفان» را با برچسب «پوپولیسم» یا «کمونیسم» تخطئه میکرد، پس عجیب هم نبود که هیچ گاه روی خوشی به امثال میرحسین نشان ندهند و در حالی که در اعماق وجودشان از پیشنهادهای اقتصادی احمدینژاد مشعوف میشدند، در عمل ناچار شوند دست کم به طرحهای مشابه مشاوران آقای کروبی رضایت بدهند.
چرخش جذاب روزگار زمانی رخ داد که نتایج طرح حذف یارانهها به مرور خودش را نشان میداد. افزایش خیره کننده نرخ تورم، رکود در بخش تولید، تعطیلی روزافزون کارگاههای تولیدی و اخراج کارگران و در یک کلام، خرد شدن کمر جامعه زیر فشار طرحی که پول را از مردم میگیرد و به جیب دولت غیرپاسخگو میریزد هرگونه امکان دفاع مستقیم را سلب کرد. در این مرحله، مدافعان پیشین طرح که دیگر نمیتوانستند از نابودی صنعت و تولید با برچسب «پیشرفت» دفاع کنند، یک شبه ادبیات کلاسیک خود را کنار گذاشتند و زبان گویای «توده مردم» شدند.
وقتی دیگر ژست منتقد منصف حاکمیت جوابگو نبود و نمیشد مخالفین طرح حذف یارانهها را متهم کرد که «از بغض احمدینژاد دارند با پیشرفت کشور مخالفت میکنند»، استدلال جدیدی وارد گود شد: «شما از توده مردم اطلاع ندارید. اقشار فرو دست و روستاییان از این طرح راضی هستند»! در مملکتی که نه آماری وجود دارد و نه اگر وجود داشته باشد اعلام میشود، حواله کردن یک بحث به افکارسنجیهای غیرممکن بهترین راه برای به بنبست کشاندن آن است. پس هرچه مخالفین استدلال کنند و حساب و کتاب کنند که آخر با چه منطقی این طرح میتواند به سود شهروندان تمام شود، «تودهای»های مدل90 (!) همچنان بر اهمیت پایینترین اقشار جامعه و روستاییان زحمتکش استدلال میکنند تا «چپگرای پوپولیست دیروز» و «بورژوای بیدرد امروز» را منکوب کنند.
حرفی نیست. اساسا جدال بیپایانی است و تنها روزی سرنوشتش مشخص میشود که کشاورز روستایی بیل و کارگر شهری کلنگش را بر سر مامور دریافت قبوض بکوبد. (که گویا تا همینجای کار هم موارد بسیاری از این مسئله گزارش شده) تا آن زمان من فقط میخواهم به بخشی از نامه سرگشاده و جنجالی نماینده تفرش به محمود احمدینژاد اشاره کنم. هرچند مشابه این استدلال بارها ذکر شده، اما شاید تکرار آن از زبان نماینده اصولگرایی که از نزدیک هم با روستاییان در ارتباط است بتواند موثرتر باشد:
«کشاورزان با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند، شما میدانید این مشکلات چیست؟ میدانید کشاورز کود شیمیایی موردنیاز زمینش را با قیمتی گران خریداری میکند؟ هنگام اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها وعده دادید کشاورزان را حمایت کنید، اما رهآورد اجرای این طرح، بالا رفتن هزینههای مردم بود. شما ماهیانه ۴۰ هزار تومان به حساب هر نفر واریز میکنید، غافل از اینکه این هزینه برای هر نفر به ۲۰۰ هزار تومان افزایش یافته است». (اینجا)
چرخش جذاب روزگار زمانی رخ داد که نتایج طرح حذف یارانهها به مرور خودش را نشان میداد. افزایش خیره کننده نرخ تورم، رکود در بخش تولید، تعطیلی روزافزون کارگاههای تولیدی و اخراج کارگران و در یک کلام، خرد شدن کمر جامعه زیر فشار طرحی که پول را از مردم میگیرد و به جیب دولت غیرپاسخگو میریزد هرگونه امکان دفاع مستقیم را سلب کرد. در این مرحله، مدافعان پیشین طرح که دیگر نمیتوانستند از نابودی صنعت و تولید با برچسب «پیشرفت» دفاع کنند، یک شبه ادبیات کلاسیک خود را کنار گذاشتند و زبان گویای «توده مردم» شدند.
وقتی دیگر ژست منتقد منصف حاکمیت جوابگو نبود و نمیشد مخالفین طرح حذف یارانهها را متهم کرد که «از بغض احمدینژاد دارند با پیشرفت کشور مخالفت میکنند»، استدلال جدیدی وارد گود شد: «شما از توده مردم اطلاع ندارید. اقشار فرو دست و روستاییان از این طرح راضی هستند»! در مملکتی که نه آماری وجود دارد و نه اگر وجود داشته باشد اعلام میشود، حواله کردن یک بحث به افکارسنجیهای غیرممکن بهترین راه برای به بنبست کشاندن آن است. پس هرچه مخالفین استدلال کنند و حساب و کتاب کنند که آخر با چه منطقی این طرح میتواند به سود شهروندان تمام شود، «تودهای»های مدل90 (!) همچنان بر اهمیت پایینترین اقشار جامعه و روستاییان زحمتکش استدلال میکنند تا «چپگرای پوپولیست دیروز» و «بورژوای بیدرد امروز» را منکوب کنند.
حرفی نیست. اساسا جدال بیپایانی است و تنها روزی سرنوشتش مشخص میشود که کشاورز روستایی بیل و کارگر شهری کلنگش را بر سر مامور دریافت قبوض بکوبد. (که گویا تا همینجای کار هم موارد بسیاری از این مسئله گزارش شده) تا آن زمان من فقط میخواهم به بخشی از نامه سرگشاده و جنجالی نماینده تفرش به محمود احمدینژاد اشاره کنم. هرچند مشابه این استدلال بارها ذکر شده، اما شاید تکرار آن از زبان نماینده اصولگرایی که از نزدیک هم با روستاییان در ارتباط است بتواند موثرتر باشد:
«کشاورزان با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند، شما میدانید این مشکلات چیست؟ میدانید کشاورز کود شیمیایی موردنیاز زمینش را با قیمتی گران خریداری میکند؟ هنگام اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها وعده دادید کشاورزان را حمایت کنید، اما رهآورد اجرای این طرح، بالا رفتن هزینههای مردم بود. شما ماهیانه ۴۰ هزار تومان به حساب هر نفر واریز میکنید، غافل از اینکه این هزینه برای هر نفر به ۲۰۰ هزار تومان افزایش یافته است». (اینجا)
مشکل اینه که شما فکر میکنید وقتی یک مملکت پنجاه سال پول مفت انرژی رو مصرف کرده و مصرف انرژی در اون بعد از چین در دنیا اوله و مصرف سرانهاش از همه دنیا با اختلاف بیشتره، وقتی این مملکت میخواد این مشکلش رو حل کنه، مسیر به هیچ وجه هموار نیست و باید دست انداز و سختیهای زیادی رو به جون بخره. اگه واقعا گمان کردین که میشه در یک اقتصاد همیشه همه خوشحال باشن، اشتباه کردین.
پاسخحذفما اقتصادمون الان داره یک خطای ۵۰ ساله رو تصحیح میکنه و واضحه که حداقل سه چهار سال طول میکشه که تمام زیرساختهای صنعتی اقتصاد و منازل مسکونی با این قیمت ها تطبیق داده بشه و در این بازه یک عده قربانی میشن.
داستان اینه که ما میخوایم از نقطه ۳۰ بریم به نقطه ۵۰ و در این مسیر مجبوریم اول بریم ۲۰ و بعد اوج بگیریم و بریم بالا. دوستان اطراف آقای موسوی هم هیچ مسیری جز این نداشتن و اگر ادعایی جز این کردن، اگر کار به عمل میرسید یا درجا میزدن یا مجبور بودن عملن همینکار رو بکنن.
در مورد بهتر شدن یا بدتر شدن وضع مردم هم به جای حرفهای کوچهبازاریای که این آقای نماینده زده پیشنهاد میکنم یک تیم تحقیقاتی کار آماری بکنه تا ببینه واقعن وضع مردم چه تغییری کرده. تا اونجایی که من میدونم هزینهی متوسط انرژی دهکهای اول و دوم برای یک خانواده چهار نفره ۱۱۵ هزار تومن زیاد شده که اونها البته دارن ۱۸۰ هزار تومن یارانه میگیرن. در حقیقت یک پولی هم برای اونها میمونه.
http://chaay.ghoddusi.com/2009/11/post_1077.html
پاسخحذفدوست ناشناسی که اینجا لینکی را ارسال کردید
پاسخحذفبا سپاس از شما، من همان زمان برای این یادداشت جناب قدوسی پاسخی نوشتم که میتوانید از آدر زیر بخوانید:
«مهندس عزیز است چرا که حقیقت عزیز است»
divanesara2.blogspot.com/2009/11/blog-post_22.html
نمی دونم حامد قدوسی پستی مستقل در پاسخ نوشته یا نه اما نوشته شما به قدر کافی ایراد علمی داره. من به چند تاش اشاره می کنم:
پاسخحذف۱- گفتی چرا مردم نباید به قیمت جهانی اتومبیل دسترسی داشته باشن و تعرفه داریم. اتفاقن کل ادعای اقتصاد لیبرال همینه که شما تعرفه رو بردار و همزمان قیمت ارز رو هم شناور کن. می دونی که اگر قیمت ارز در ایران شناور بشه دلار از ۲۵۰۰ تومن هم بیشتر می شه. حالا پیدا کنیم قیمت یک تویوتا کرولا رو اگر تعرفه صفر باشه: ۱۷ هزار دلار ضربدر ۲۵۰۰ تومن/دلار = ؟ حدودا قیمت فعلیش در بازار ایران. پس این قیمت امروز فشاری به مردم نیست.
۲- اگر قراره «هم قیمت های انرژی به سطح جهانی برسه هم حقوق کارگرها» تفاوت یک کشور توسعه یافته که مردمش مثل چی صبح تا شب کار می کنن (کره جنوبی یا آلمان) در مقایسه با یک کشور که مردمش خیلی کمتر کار می کنن در چیه؟ بالاخره «سطح رفاه عمومی» باید در نسبت درآمد به متوسط قیمت ها تعیین بشه دیگه. مگر اینکه بخوای نسخهی خاصی بپیچی و بگی که همه جهان باید پولهاشون رو بریزن توی یک صندوقچه و بعد بین همه انسان ها تقسیم بشه اون پول.
۳-... این قصه سر دراز دارد.
بلی رفیق؛
پاسخحذفاقتصاد لیبرال می گوید تعرفه را آزاد کنید و ارز را به حالت شناور در بیاورید تا با ایجاد امکان رقابت برابر بتوانیم به بهینه حالت سیستم دسترسی پیدا کنیم. این دقیقا مطالبه ماست و این دقیقا انتقاد ما به طرح حذف یارانه هاست. در این بخش، در بهترین حالت می توانیم فرض کنیم که فرمول برآرد قیمت خودروی وارداتی همان طور که شما گفتید ثابت مانده است. این در بخش صنعت است که باید به حالت رقابتی در بیاید تا تولید کننده ما مجبور شود کیفیت کالایش را افزایش دهد. اما از آنجا که واردات خودرو در انحصار دولت است و حتی واردات آن با تعرفه های بالا هم تنها به میزان محدود انجام می شود، مصرف کننده ایرانی همچنان ناچار است کالای بی کیفیت خودروی داخلی را به قیمتی چندین برابر ارزش واقعی آن تهیه بخرد. در برابر، در بخش کشاورزی، همین سیاست پایین نگه داشتن قیمت ارز کمر تولیدکننده داخلی ما را شکسته است چرا که در این بخش دولت یا اساسا تعرفه را حذف کرده (یعنی دقیقا به صفر رسانده) و یا تعرفه بسیار پایینی مصوب کرده است. بدین ترتیب، تمامی هزینه ای که صرف پایین نگه داشتن نرخ ارز می شود، در واقع یارانه ای است که دولت به جیب کشاورز خارجی می ریزد تا کشاورز ایرانی را نابود کند.
اگر به متن نامه نماینده مجلس هم مراجعه کنید متوجه می شوید که تعرفه ها تنها در مواردی که به دولت مربوط می شود (نظیر صنعت دولتی خودرو) به گونه ای است که به سود تولید کننده داخلی (بخوانید دولتی) تمام می شود و برای مثال کشاورز چنین رانتی را در تهیه کود شیمیایی یا مصرف برق و انرژی ندارد. حالا کشاورز ایرانی باید کودش را به قیمت آزاد بخرد، بنزین و آب و برق و گازش را به قیمت جهانی پرداخت کند، اما کالایش را به قیمتی بفروشد که با نرخ تعرفه پایین و ارز بسیار ارزان قیمت برابری کند که عملا امکان پذیر نیست. این دقیقا یعنی اقشار پایین دست ما دارند از این طرح ضرر می کنند و سود آن را تنها گروهی رانت خوار می برند که یا انحصار واردات را از دولت گرفته اند یا نظیر صنعت خودرو از حمایت های تبعیض آمیز دولتی برخوردار هستند.
در مورد کشور توسعه یافته و توسعه نیافته و تفاوت درآمد کارگرهایش زمانی می توانید به درستی قضاوت کنید که برای من تفاوت دولت توسعه یافته و دولت رانتیر نفتی را شرح بدهید. چطور می توان انتظار داشت یک دولت بدون نفت همان مقدار خدمات به مردم بدهد و مالیات بگیرد که یک دولت رانتیر نفتی انجام می دهد؟ آیا دولتی که سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفتی دارد، نباید بیشتر از دولتی که صرفا به مالیات متکی است خدمات بدهد؟ آیا در حال حاضر دولت ایران، نه به اندازه دو برابر یک دولت توسعه یافته، بلکه معادل کشوری نظیر ترکیه که اساسا پول نفت هم ندارد خدمات ارایه می کند؟ ما اینجا حتی پول استفاده از اتوبان و پارک کردن در خیابان را هم داریم خودمان پرداخت می کنیم. از این نظر مخارج ما مانند مخارج یک شهروند کشورهای توسعه یافته است، در حالی که درآمد هایمان تا ده برابر کمتر است و البته دولت پول نفت را هم دارد.
در ضمن جناب قدوسی به این نوشته من یک پاسخ دادند و من هم به پاسخ ایشان پاسخ دادم و خلاصه در این مورد بحثی شکل گرفت که می توانید در آرشیو وبلاگ ها به آن مراجعه کنید.
من كه بيشتر مشكلاتمون رو از شير خشك مفت ميدونم
پاسخحذفاون موقع ها كه شير خشك رو مفت كردن اين جوري شد ديگه
حالا ميگم خوبه مردم اين 1 ميليون به هر نوزاد رو باور نكردن وگرنه بيچاره ميشديم......