باید از یک جایی شروع کرد. منتظر ماندن برای فردایی بهتر، یعنی بیعملی و حسرت ابدی. من مدتهاست به این فکر میکنم که «هدف» چیزی جز خود «مسیر» یا «وسیله» نیست. هر آنچه آرزویاش را داریم باید همین امروز تجربه کنیم. من شیفته ادبیات و هنر هستم، پس این موضوع اصلی این وبلاگ خواهد بود.
۸/۱۹/۱۳۹۰
ای آسمون کبود
نور خورشید در حال غروب که به هوای نیمه برفی تهران بخورد و ای بسا با ته مانده آلودگی های شهر مخلوط شود، نتیجه اش چیزی شبیه این عکس می شود. آن وقت آدم دلش می خواهد رو به آسمان کند و بخواند:
ای آسمون کبود مگر من چه بد کردم که دلم ز دام بلا نشود رها یک دم
"... در افق این ابر شبگیران
پاسخحذفکاین چنین دلگیر و بارانی است
پاره اندوه کدامین یار زندانی است."