میرهابیل - بعد از اظهارات آیتالله خامنهای در سفر به کرمانشاه مبنی بر پارلمانی شدن ریاست جمهوری، وبلاگ «دانشطلب» از اولین منتقدین طرفدار آیتالله خامنهای نسبت به دیدگاه ایشان بود (اینجا+) که البته منجر به فیلتر شد و با اعتراض بقیه وبلاگ نویسان مواجه گشت. (اینجا و اینجا) من معتقدم همین اعتراضات منجر به رانتی جدید شد.
گهگاه این طرف و آنطرف نیز نوشتههایی از طرفداران ایشان مبنی بر دید انتقادی نسبت به اظهاراتشان دیده میشود. اخیرا اما با وبلاگی برخورد کردم که حرفهای آشنایی برای منتقدین داشت. حرفهایی که بوی احمدزیدآبادی میداد. نویسنده وبلاگ «آذرباد» نوشته: «بر اساس نظر اسلام، که مبنای عقلی هم دارد، عالم ترین، با تقواترین و با کفایت ترین را در راس حکومت قبول داریم و تنها او مشروعیت دارد. و این ربطی به عصمت از گناه و خطا و هزاران شأن دینی و غیردینی ندارد».
و البته جایی هم برای خود سوپاپ اطمینانی میگذراند که زیر لوای آن سوپاپ مرزبندی نیز انجام داده باشند:
«خدا را باید صدها بار شکر کرد از بابت نعمت ولایت؛ که اگر ایشان نبودند، معلوم نبود شیعیان و مسلمین امروز در حضیض ذلت دست و پا میزدند. خدا را شکر که مومنین را عزت میدهد و کفار را به خاک مذلت میکشد».
اما حرفهای آقای زیدآبادی هم همین بود. همان حرفهایی که منجر به حکم شش سال زندان، پنج سال تبعید به گناباد و محرومیت مادامالعمر از هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی شد.
در شرایطی که منتقدان به آیتالله خامنهای با حبسهای طولانی و دراز مدت و احکام ناعادلانهای مانند محرومیتهای مادامالعمر یا طولانی مدت مواجه میشوند و امثال مهدی محمودیان برای نگاشتن واقعیتهایی که در زندان اوین میگذرد با محرومیتهای سختی در حین گذراندن دوران محکومیتش مواجه میشود یا محمد نوریزاد به دلیل انتقاد از رهبری به شیوه خودش و در قالب نصیحت با شدیدترین برخوردها و محرومیتها مواجه میشود، این وبلاگ نویسان جوان اما طرفدار شخص آیتالله خامنهای هستند که اجازه هرگونه انتقاد را دارند.
براستی دلیل چیست که حتی انتقاد از شخص اول این نظام هم این چنین مرزبندیهایی دارد؟ آیا اینگونه رانتها کمک به فاصله گرفتن اعتماد عمومی از نظام نخواهد کرد؟ آیا مصونیت کسی که براحتی ولی با استفاده از رانت ویژه انتقاد حرفهای عزیزانی را میزند که از آزادی محروم هستند تبعیض و تفکیک تفکرات نیست؟ و آیا مطابق با اصل بیستم قانون اساسی که همه افراد ملت را یکسان درحمایت قانون میبیند باید به این منطق نگریست؟
پینوشت:
مجمع دیوانگان مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند
اول گرفتن حق ( رانت ) محسوب نیست. اگر شما آنچه که (حق) میدانید را نتوانسته اید بگیرید، دیگران توانسته اند بگیرند، آنان حق را مجری بوده اند و رانتی در کار نبوده بروید ببینید اشکال کار شما در کجاست که نتوانسته اید حق مزعوم خود را بگیرید.
پاسخحذفدر ثانی احمد زید آبادی فقط به خاطر این نوع انتقاد مجازات نشده است و از مفاد جرم ایشان اقدام در جهت شورش علیه نظام حاکم منتخب نیز هست. لذا اصولا این نامعادله است که شما تعریف کرده اید.
و بعد، بدیهی است که یک رویه مدیریتی در این کشور امکان هر گونه انتقاد را از شخص اول کشور علیرغم خواست و گفتار خود رهبر انقلاب منتفی می داند. این یک روحیه است. و بدیهی است در نظرات مدیریتی حامیان نظام جمهوری اسلامی، دو نوع عقیده وجود دارد، یکی طرفدار برقراری شریان نظرات و دیگری معتقد به توقف این شریان است. و این انتقادها در این قالب شکل گرفته و شما شاهدید که به خاطر چنین سطح انتقادی در این کشور برخوردی صورت نمیگیرد. شاید همین هول شما از اینکه جوّی بسازید که هر انتقادی ممنوع است، باعث شده است که برقراری روشن این شریان را رانت و غیرمعمول بدانید. اما مسلم است که بسیاری از برخوردهای صورت گرفته با هم قطاران شما، به دلیل ( انتقاد ) نبوده است بلکه به دلیل عناد و اقدام صورت گرفته است. حتی اگر این برخوردها با شما در جایگاه پخته و حق نبوده باشد، بدیهی است شخصی که خود را در جایگاه اصلاح می بیند، از آنچه که مانع اصلاح اوست بر حذر می شود تا اصل اصلاح را خدشه دار نکند. بدیهی است که بسیاری از رفتارهای شما معاندت است در حالی که آن نوع انتقادهای وبلاگی معاندت محسوب نیست و فرق در اینجاست..
نميدانم من اشنباه مي كنم يا وبلاگ شما بر روي واقعيتها سر پوش مي گذارد و يا شرابط اجازه ي نوشتن شفاف تر را نمي دهد و يا اينكه شما هم خدائي نكرده مثل خيليها به نرخ روز نان را مي خوريد.
پاسخحذفمي خواستم بگويم خيلي از مردم از مرحله ي چنين تفسيرهائي گذشته اند و دقيقا پشت پرده ي اين اتفاقات را مي بينند. بنابر اين خواندن اين مطالب فقط حس بد بيني به نويسنده ي وبلاگ را به دست مي دهد.
عزيز دل پرده افتاده
و پرده گردانان را ما مي بينيم.
خودتان را خسته نكنيد با محمد نوري زاد و زيد ابادي و ...
دوست ناشناس
پاسخحذفالبته من کلا منظور شما را متوجه نشدم اما به هر حال این توضیح به نظر ضروری میرسد که این یک یادداشت میهمان است و لزوما ربطی به روند کلی وبلاگ ندارد.