«یونسکو» فلسطین را به عضویت خود پذیرفته است. (اینجا+) این یعنی یک پیروزی بزرگ برای «محمود عباس» و درسهایی بزرگتر برای تمامی فعالان سیاسی منطقه. از نگاه من، ابومازن با موفقیت جدیدی که به دست آورد چند درس خوب به همه ما داد:
1- تلاش کردن در مسیر موفقیتهای سیاسی، لزوما به معنای پنجه کشیدن به سیمای به دیگران نیست. میزان دستاوردهای شما در بازی سیاست هیچ تناسب مستقیمی با میزان چنگ و دندانی که میدهید ندارد. در جهان امروز کسی میتواند آرای بیشتری به خود اختصاص دهد که از صمیم قلب بپذیرد جهانیان یک مشت وحوش درنده نیستند که در کمین کشورش نشسته باشند تا آن را بدرند و استثمار کنند. طبیعتا هر دولتی منافع خود را دنبال میکند، پس شما هم میتوانید با احترام به منافع دیگران، از آنان احترام متقابل انتظار داشته باشید.
2- میهن پرستی در عربده کشی و «هل من مبارز» طلبیدن نیست. میهن پرست واقعی میتواند با ادب و خرد دستاوردی برای کشور و مردمش به همراه آورد که خیلیهای دیگر با اسلحه و گلوله به همراه نداشتند. اساسا هرقدر فریادها بلندتر و اتهامزنیها عمدهتر باشد، به نظر میرسد که عقلانیت کمرنگتر است.
3- «استقلال طلبی» به هیچ وجه مترادف «بیگانههراسی» و «بیگانه ستیزی» نیست. آنان که دنیا را به دو دسته «ما» و «دیگرانی که بدبختی ما را میخواهند» تقسیم میکنند بزرگترین ضربات را به منافع ملی و مردمی میزنند. ابومازن آغوشش را به سوی تمامی آزادیخواهان جهان گشود، از همه کمک خواست و نتیجه کار آرای بالایی شد که کشورهای جهان در حمایت از او صادر کردند. کم نیستند آنانی که یک تنه میخواهند به جنگ همه جهان بروند، پس نتیجه کارشان علاوه بر تنهایی و انزوا، حقوقی مسلم و طبیعی است که پامال میشود.
4- کمک طلبیدن از مردم جهان صرفا در پشتیبانی نظامی خلاصه نمیشود. حماس برای پیروزی دستش را به سوی کمکهای نظامی دراز کرد، اما نتیجهاش ویرانی غزه بود. ابومازن برای پیروزی دستش را به سوی کمکها و پشتیبانیهای غیرنظامی مردم جهان دراز کرد و امروز نتیجهاش را بدون هزینه و خونریزی گرفت.
5- ابومازن حاکمان اسراییلی که «قاتل کودکان فلسطینی» دانسته میشوند دست داد. ابومازن با حاکمان اروپایی و آمریکایی که حامیان اسراییل هستند دیده بوسی کرد. من میگویم کوته بین آن است که بر پایه چهار عکس و تصویر، همه چیز را با برچسب «خیانت» تخطئه کند. خردمند آن است که بتواند به مقصودی که در پس این مسیر قرار داشت بنگرد و قضاوت کند.
با ايتم شماره 5 ( پنج) به شدت موافقم.
پاسخحذفبه نظر من كساني خيانتكار هستند كه اجازه ي مذاكره نمي دهند. ما انسان هستيم و قادر به مذاكره.
كساني كه با مذاكره مخالفند ظاهرا چهار پا تشريف دارند. چون چهار پايان نمي توانند مذاكره كنند.
مطلب خيلي خوبي بود. ممنون
پاسخحذفتحلیل کامل نیست. ابومازن بُرد. درست است. اما قصه را در یک پازل باید دید. بدون جور بودن بقیه ی خانه های این پازل، بعید بود که ابومازن به این پیروزیِ -به نظرم کوچک- برسد. بخش بسیار مهم و غیرقابل اغماض این پیروزی، محور مقاومت است: ایران، سوریه، حزب الله و حماس. بدون وجود چُماقِ حماس، ابومازن اساساً هیچگاه جدی گرفته نمی شد. ابومازن با به رخ کشیدن کله خرابها خودش را محبوب می کند. شاید اگر این کله خراب ها نبودند کسی الان ابومازن را نمی شناخت و اصلاً نمی دانست که در فلسطین چه خبر است. به نظرم این یک تقسیم کار است بین جناحهای مختلف در فلسطین؛ بدون وجود سایه ی تهدید حماس بر سر اسرائیل، تصور پیشبرد مذاکرات فتح ناممکن است. همچنانکه بدون وجود تهدیدِ ایران و حزب الله و سوریه نیز گفتمان مذاکره ی مصرِ دیروز و عربستان هم محلی از اعراب ندارد. در واقع به ماجرا از چشم اسرائیلی ها هم نگاه کنید: اگر تهدیدِ سختی از جانبِ فلسطینی ها وجود نمی داشت چرا اساساَ حاضر به مذاکره می شدند؟
پاسخحذفالبته شما ممکن است اعتراض کنید که چرا ما در این تقسیم کار، نقش قدرت کله شق را بازی کنیم که این همه هزینه بدهیم؟ بهتر نیست کسان دیگری نقشِ کله شق را بازی کنند و ما نقش عاقل و صلح طلب؟
اینجا من با شما موافقم. اینطور بهتر می بود.