نخست:
آقای جوانفکر به یک سال حبس محکوم شده است. دادگاه میگوید جرم ایشان «انتشار مطالب خلاف موازین اسلامی» و «انتشار مطالب و تصاویر خلاف عفت عمومی» است. خلاصهاش این میشود: در این مملکت هنوز هم یک عدهای تعیین میکنند که چه کسی حق دارد چه چیزی را بگوید و یا منتشر کند و چه کسی حق ندارد. یعنی اگر لازم باشد صدا و سیما رقص زن بیحجاب و تصویر گنگ مرد برهنه را در کنفرانس برلین پخش میکند و «خلاف موازین اسلامی» نیست، اما دیگران با هر اقدامی ممکن است موازین اسلامی را نقض کنند. تنها تفاوت مسئله این است که این بار صابون حاکمیت سانسور به تن گروهی خورده که خودشان مدتها کیسهکش دیگران بودند! شاید برای آقایان جدید و عجیب باشد که صرفا یک نفر به خاطر مسوولیتی که در انتشار یک نشریه دارد به یک سال تمام زندان محکوم شود و برای بازداشتش هم لشکر کشی شود، پس با هیجان تمام میآیند و از حمله به ساختمانشان میگویند و شرح مظلومیت میدهند تا ای بسا مردم حرکتی کنند و جلوی این سیل را بگیرند، اما باید خدمتشان عرض کنم که شرمنده! اینها اگر برای شما تازگی دارد، برای ما حساب روزمره است. آنقدر خودتان روزنامهنگاران ما را گرفتید و مجوزهای انتشار را باطل کردید و در وزارت ارشاد فخیمه همین دولت سیاهترین دوران تاریخ نشر کشور را رقم زدید و پلیدترین مافیای فاسد را به سینمای کشور تزریق کردید تا استقلال آن را نابود کنید که دیگر برای ما یک امر بدیهی و پذیرفته شده است که «اینجا آزادی بیان معنا ندارد و هرکس کلامش از خط ولایت خارج شود باید به زندان برود». باور کنید دوستان، شما خودتان حساسیت مردم را به نقض این حقوق بدیهی از بین بردید، پس حالا طبیعی است که هرقدر فریاد بزنید کسی به دادتان نرسد.
و اما بعد:
یک هزینه سنگینی اصلاحطلبان پرداخت کردند تا یک درس عبرت تاریخی بگیرند. جناح اصلاحطلب از دوم خرداد 76 تا سوم تیر84 عادت کرده بود که به صورت مداوم مردم را از جناح رقیب بترساند و در هر انتخابات، به جای اینکه روز به روز بیشتر به مطالبات مردم نزدیک شود تنها بر این نکته پافشاری کند که «اگر از ما حمایت نکنید، کار میافتد دست اصولگراها که مهرههای رهبر نظام هستند». هشت سال همین سیاست را در دستور کار قرار دادند تا در نهایت سال 84 مردم جانشان به لبشان برسد. به قول دوستی انتخاب احمدینژاد در سال 84 میتوانست یک پیام آشکار از جانب مردم به اصلاحطلبان باشد: «اگر قرار است همهاش من بترسم و کوتاه بیایم تا تو در راس قدرت باشی، یک روز خودم و تو و کل کشور را با هم نابود میکنم تا دست کم در نابودی شریک هم شویم». حالا سالها از آن ماجرا گذشته و به باورم جناح احمدینژادی هم باید درس عبرت مشابهی بگیرد. اینان همان کسانی بودند که نه تنها در برابر سرکوب و کشتار مردم در خیابانها واکنشی نشان ندادند، بلکه معترضین را «خس و خاشاک» نامیدند و در همین ویژه نامه «خاتون» جناب جوانفکر نوشتند که «محرکهای جنسی عامل اعتراضات پس از انتخابات بوده است». بعد از آن هم که آب که از آسیاب افتاد، به خیالشان مردم همه چیز را فراموش کردهاند، شروع کردند به گرفتن ژست منتقد و مظلوم. چقدر صابون به شکمشان زدند که با چهارتا اظهار نظر پیرامون گشت ارشاد حمایت سبزها را در برابر رهبر نظام دریافت کنند و چه خیال خامی. گمان میکنم این گروه هزینه به مراتب گزافتری میپردازد تا تجربه پیشین اصلاحطلبان را به دست بیاورد که «از مردم نمیشود گروکشی کرد». (فقط بعید میدانم کسی از این جماعت باقی بماند که بعدها بخواهد از این تجربه استفاده کند)
در نهایت:
قوه قضاییه مملکت یک نفر را محکوم کرده است. ضابطین قضایی برای بازداشت او مراجعه میکنند. یک گروه مقاومت میکنند. گروه دیگر حمله میکنند. اینها زخمی میشوند. آنها تلفات میدهند. یکی میزند. آن یکی میخورد و در نهایت مهاجمین گروهی را به گروگان میگیرند اما در بازداشت تنها فرد محکوم قائله شکست میخورند و دست از پا درازتر برمیگردند. بعد دادستان مملکت میآید و میگوید اینها (یعنی هوادارن جوانفکر) نظم کشور را به هم زدهاند. (اینجا) بعد استاندار مملکت میآید و میگوید من با مهاجمین (یعنی ضابطین قوه قضائیه) برخورد میکنم. (همانجا) فعلا که در لشکر کشی نخست جنگ مغلوبه شده است. حالا طرفین با حفظ رجزخوانی برای یورش بعدی آماده میشوند. از من اگر میشنوید این شرایط دقیقا همان حال و هوایی است که اعضای سازمان مجاهدین خلق و هواداران ابوالحسن بنیصدر در خردادماه 60 تجربه میکردند. با این تفاوت که نه حاکمیت دیگر آن وجهه انقلابی و آرمانی خود را دارد و نه رهبر کنونی مشروعیت عمومی رهبر پیشین را داراست. خلاصه کلام اینکه خودتان را از این میدان جنگ دور کنید که زیر سم ستوران له میشوید*!
پینوشت:
* اگر کمی دقیقتر بخواهید، توصیه میکنم مراقب ایام سوگواری ماه محرم باشید. هر دو طرف قرار است «حیدر حیدر» کنند. اتحاد میان «شعبان بیمخ» و «طیب تاجبخش» به هم خورده، محرم امسال بوی خون میدهد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر