در طول دو سال گذشته کم نبودهاند دقایق خستگی، لحظات ناامیدی و وسوسههای فرار. دقیقا هیچ وقت نفهمیدم که چه چیز من را اینجا ماندگار کرد، اما اطمینان دارم یک دلیل ثابت و مشخص نداشت. این دو سال سرشار بود از فراز و فرود. در هر بزنگاهی دلیل متفاوتی و بهانه جدیدی پیش میآمد که خیلیهایشان را دیگر به یاد ندارم، اما خیلی خوب به یاد میآورم لحظاتی را که «آریا آرامنژاد» تنها دلیل ماندنم بود. با خودم قرار گذاشته بودم یک روز به سراغش بروم و همین حرف ساده را به خودش بزنم. فرصت نشد، یا تنبلی کردم و فرصت سوخت. حالا دوباره بازداشتش کردهاند. (+) اشکالی ندارد. باز هم صبر میکنیم. بالاخره یک روز به هم میرسیم. چه در یک زندان کوچک یا بزرگ، چه در یک ایران آباد و آزاد. آن وقت دیگر هیچ کداممان دلتنگ* میر دربند هم نخواهیم بود. آن وقت برایمان ترانههای شادتری میخواند.
پینوشت:
ترانه «دلتنگی» با صدای آریا آرامنژاد را از اینجا+ بشنوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر