«در طول سالهای اخیر و بویژه دو سال گذشته، گفتمانی نو متولد شده و هیچ چیز نمیتواند مانع رشد آن شود. گفتمانی که فساد را تحمل نمیکند و با وعدۀ آوردن نفت بر سر سفره مردم، یکشبه قیمت نان و سوخت و برق و گاز را چند برابر نمیسازد. گفتمانی که به حفظ نیروی کار کشور ایمان دارد و منابع و تولید ملی را با تحویل بازار ملی به واردات خارجی ویران نمیسازد. گفتمانی که عزت کارگر و کار آفرین را میخواهد نه ذلت آنها را. گفتمانی که اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی در صد بیکاری جوانان میداند و در نتیجه اجازه نمیدهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبههای دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید توابسازی و اعترافگیری و شکنجه در محبسها راه بیفتد. (به راستی شمایانی که هر روز و ساعت سنگ اسلام و معنویت را بر سینه میزنید، چند زن را میتوانید نشان دهید که در صدر اسلام اعدام شده باشند؟!) گفتمانی که از رأی مردم نمیترسد واز رجوع به قانون اساسی نمیهراسد. گفتمانی که نه در شعار وهیات ماکیاولیستی بلکه در عمل بدنبال وحدت اسلامی و نزدیکی مذاهب اسلامی به یکدیگر است و میلیونها شهروند ایرانی را تحت عنوان سنی و درویش و اهل حق و نامهای دیگر ازخود نمیراند».
«مجتبی واحدی» در صحنه سیاسی ایران نام شناخته شدهای نبود. البته تا پیش از آنکه به عنوان سخنگوی مهدی کروبی در خارج از کشور برگزیده شود. پیش از آن بالاترین جنجال خبری پیرامون نام ایشان بر سر سردبیری روزنامه «آفتاب یزد» و سپس خروج از کشور و استعفای ناگزیرشان شکل گرفت که احتمالا در همین حد هم چندان توجهی را جلب نکرد؛ آن هم در زمانهای که زندانهای کشور روز به روز از روزنامه نگاران شناخته شدهتری انباشته میشد. اما سمت «سخنگویی» یکی از دو رهبر معنوی بزرگترین جنبش مردمی پس از انقلاب وزنهای سنگین را در ترازوی سیاسی مجتبی واحدی قرار داد که دیگر نمیتوان به سادگی از کنار نام او گذشت.
پیش از آنکه رهبران جنبش گرفتار حصر خانگی شوند سمت سخنگویی آنان در خارج از کشور بیشتر یک جایگاه سمبلیک بود. وقتی امکان شنیدن اصل حرف از زبان رهبران بود دیگر سخنگوی آنان چندان محلی از اعراب نداشت. اما پس از فراخوان برای شرکت در راهپیمایی 25 بهمن ماه همه چیز تغییر کرد. رهبران جنبش توسط نهادهای امنیتی ربوده شدند و چشمها به سوی خارج از مرزهای کشور دوخته شد. جایی که آقای واحدی برای نخستین بار به عنوان یکی از نمایندگان رسمی جنبش در استودیوی صدای آمریکا ظاهر شد و در کنار «جمشید چالنگی» نشست تا به اصطلاح مواضع و دیدگاههای مهدی کروبی را توضیح دهد.
پس از آن بحث بر سر پیدایش شورای هماهنگی راه سبز امید به میان کشیده شد. نهادی که انتظار میرفت مجتبی واحدی، به عنوان سخنگوی مهدی کروبی، یکی از اعضای اولیه آن به شمار آید. با این حال خیلی زود شایعاتی مبنی بر نزدیکی مجتبی واحدی به تیم دو نفره محسن سازگارا و علیرضا نوریزاده به گوش رسید. همزمان انتقادات این دو چهره شناخته شده در شبکه صدای آمریکا از تصمیمات شورای هماهنگی مشخص ساخت که احتمالا واحدی نیز به شورا راه پیدا نکرده است. گمانهای که بعدها به اثبات رسید و به ریشهای برای تقابل جناب واحدی با منش شورای هماهنگی بدل شد. حتی اقدام خودسرانه واحدی برای اعلام راهپیمایی «سه شنبههای اعتراض» بدون هماهنگی با شورای هماهنگی نشان داد که ایشان به مدد چند گروه رسانهای (از قبیل شبکههای وبلاگی و فیسبوکی) مبارزه پنهانی را برای ربودن گوی سبقت از شورای هماهنگی آغاز کرده است. طبیعتا در چنین شرایطی هرآنکس که دلسوز واقعی جنبش بود باید تلاش بیشتری برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات احتمالی جنبش به خرج میداد. حکایت شبیه داستان معروف جدال مادر و نامادری بر سر تصاحب کودک بود که اینبار شورای هماهنگی پا را عقب کشید اما کار به همین جا ختم نشد.
پس از پایان تعطیلات نوروزی فعالیت تیمهای سازماندهی شده علیه شورای هماهنگی گسترش بیشتری پیدا کرد. این تیمها آشکارا پشتوانهای بزرگتر از مجتبی واحدی جوان و تازه کار داشتند، اما هرگاه نیازمند مشروعیت در دل جنبش سبز میشدند از سمت «سخنگوی مهدی کروبی» هم بهره میبردند. شورای هماهنگی در چند مورد دیگر نیز تحت تهاجم جو سازیهای سازماندهی شده قرار گرفت که نگارنده فعلا از ذکر مصادیق آن و کانالهای اعمال فشار خودداری میکند چرا که اگر افشای این گروه به مصلحت بود حتما خود شورا این کار را میکرد. بحث من اینجا تنها به یک انحراف آشکار باز میگردد که آقای واحدی آن را کلید زدهاند.
واحدی در تازهترین گفت و گوی خود ضمن انتقاد ضمنی از عملکرد شورای هماهنگی و نیش و کنایه زدن به ترکیب آن، اعلام کرده که «خواست جنبش اعتراضی مردم فراتر ازاجرای بیتنازل قانون اساسی است». (از اینجا بخوانید) تا اینجای سخن جناب واحدی از چندین جنبه قابل پذیرش و احترام است. نخست اینکه ایشان این ادعا را از جانب خودشان مطرح کردهاند و نه آقای کروبی. دوم اینکه چنین گرایشی به وضوح در بخش عمدهای از جنبش سبز دیده میشود و از این بابت حرف جدیدی نیست. اما مشکل از جایی شروع میشود که ایشان آشکارا به تحریف مواضع مهدی کروبی دست میزنند و در پاسخ به این پرسش که «آیا نظر شما در این باره نظر آقای کروبی هم هست؟» پاسخ میدهند: «بله. آقای کروبی در آخرین گفتههایشان گفتند که این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی و تاکید کردند که آنچه مردم میخواهند مهم است»!
عجیب است که هنوز سه ماه هم از آغاز حصر رهبران جنبش نگذشته و مرکب بیانیه 22 بهمن، به عنوان آخرین بیانیه اعلام مواضع رهبران آن خشک نشده است که جناب واحدی اینچنین دست به تحریف آشکار مواضع ایشان میزنند. بحث من بر سر این نیست که اکثریت فعالان جنبش چه میخواهند و یا اینکه جنبش سبز با چه مطالبهای میتواند نتیجه مطلوب را به دست آورد؟ مسئله اینجاست که شخصی به خود این اجازه را بدهد که به این سادگی دیدگاه و مواضع یکی از رهبران جنبش را تحریف کند و در شرایطی که ایشان امکان رد یا تایید این ادعا را ندارد، با ادعای سخنگویی به نوعی انحصار گرایی بپردازد.
از نگاه من اگر قرار باشد میثاق رهبران جنبش با فعالان را ملاک قرار دهیم راهی جز متوسل شدن به «منشور جنبش سبز» نخواهیم داشت. جایی که «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» یک اصل اساسی در مسیر حرکتی جنبش قلمداد شده است. اما اگر بخواهیم بنابر ادعای آقای واحدی، آخرین مواضع اعلام شده از رهبران را هم ملاک قرار دهیم آنگاه باید به بیانیه 22 بهمن مراجعه کنیم که بخشهایی از آن در ابتدای این یادداشت تکرار شده است. بر پایه این آخرین مواضع، گفتمانی که موسوی و کروبی از آن سخن میگویند «از رجوع به قانون اساسی نمیهراسد». این در حالی است که آقای واحدی آشکارا در گفت و گوی اخیر خود از بازگشت به قانون اساسی امتناع کرده و آن را ریشه مشکلات کنونی خواندهاند. پس من امروز به خود این جسارت را میدهم که بگویم: چه دیدگاه آقای واحدی در جنبش سبز اکثریت باشد و چه اقلیت، چه تفسیر درستی از شرایط کنونی کشور داشته باشد و چه نادرست، در یک مورد هیچ تردیدی نمیتوان کرد و آن اینکه ایشان به گفتمان موسوی و کروبی تعلق ندارند.
«مجتبی واحدی» در صحنه سیاسی ایران نام شناخته شدهای نبود. البته تا پیش از آنکه به عنوان سخنگوی مهدی کروبی در خارج از کشور برگزیده شود. پیش از آن بالاترین جنجال خبری پیرامون نام ایشان بر سر سردبیری روزنامه «آفتاب یزد» و سپس خروج از کشور و استعفای ناگزیرشان شکل گرفت که احتمالا در همین حد هم چندان توجهی را جلب نکرد؛ آن هم در زمانهای که زندانهای کشور روز به روز از روزنامه نگاران شناخته شدهتری انباشته میشد. اما سمت «سخنگویی» یکی از دو رهبر معنوی بزرگترین جنبش مردمی پس از انقلاب وزنهای سنگین را در ترازوی سیاسی مجتبی واحدی قرار داد که دیگر نمیتوان به سادگی از کنار نام او گذشت.
پیش از آنکه رهبران جنبش گرفتار حصر خانگی شوند سمت سخنگویی آنان در خارج از کشور بیشتر یک جایگاه سمبلیک بود. وقتی امکان شنیدن اصل حرف از زبان رهبران بود دیگر سخنگوی آنان چندان محلی از اعراب نداشت. اما پس از فراخوان برای شرکت در راهپیمایی 25 بهمن ماه همه چیز تغییر کرد. رهبران جنبش توسط نهادهای امنیتی ربوده شدند و چشمها به سوی خارج از مرزهای کشور دوخته شد. جایی که آقای واحدی برای نخستین بار به عنوان یکی از نمایندگان رسمی جنبش در استودیوی صدای آمریکا ظاهر شد و در کنار «جمشید چالنگی» نشست تا به اصطلاح مواضع و دیدگاههای مهدی کروبی را توضیح دهد.
پس از آن بحث بر سر پیدایش شورای هماهنگی راه سبز امید به میان کشیده شد. نهادی که انتظار میرفت مجتبی واحدی، به عنوان سخنگوی مهدی کروبی، یکی از اعضای اولیه آن به شمار آید. با این حال خیلی زود شایعاتی مبنی بر نزدیکی مجتبی واحدی به تیم دو نفره محسن سازگارا و علیرضا نوریزاده به گوش رسید. همزمان انتقادات این دو چهره شناخته شده در شبکه صدای آمریکا از تصمیمات شورای هماهنگی مشخص ساخت که احتمالا واحدی نیز به شورا راه پیدا نکرده است. گمانهای که بعدها به اثبات رسید و به ریشهای برای تقابل جناب واحدی با منش شورای هماهنگی بدل شد. حتی اقدام خودسرانه واحدی برای اعلام راهپیمایی «سه شنبههای اعتراض» بدون هماهنگی با شورای هماهنگی نشان داد که ایشان به مدد چند گروه رسانهای (از قبیل شبکههای وبلاگی و فیسبوکی) مبارزه پنهانی را برای ربودن گوی سبقت از شورای هماهنگی آغاز کرده است. طبیعتا در چنین شرایطی هرآنکس که دلسوز واقعی جنبش بود باید تلاش بیشتری برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات احتمالی جنبش به خرج میداد. حکایت شبیه داستان معروف جدال مادر و نامادری بر سر تصاحب کودک بود که اینبار شورای هماهنگی پا را عقب کشید اما کار به همین جا ختم نشد.
پس از پایان تعطیلات نوروزی فعالیت تیمهای سازماندهی شده علیه شورای هماهنگی گسترش بیشتری پیدا کرد. این تیمها آشکارا پشتوانهای بزرگتر از مجتبی واحدی جوان و تازه کار داشتند، اما هرگاه نیازمند مشروعیت در دل جنبش سبز میشدند از سمت «سخنگوی مهدی کروبی» هم بهره میبردند. شورای هماهنگی در چند مورد دیگر نیز تحت تهاجم جو سازیهای سازماندهی شده قرار گرفت که نگارنده فعلا از ذکر مصادیق آن و کانالهای اعمال فشار خودداری میکند چرا که اگر افشای این گروه به مصلحت بود حتما خود شورا این کار را میکرد. بحث من اینجا تنها به یک انحراف آشکار باز میگردد که آقای واحدی آن را کلید زدهاند.
واحدی در تازهترین گفت و گوی خود ضمن انتقاد ضمنی از عملکرد شورای هماهنگی و نیش و کنایه زدن به ترکیب آن، اعلام کرده که «خواست جنبش اعتراضی مردم فراتر ازاجرای بیتنازل قانون اساسی است». (از اینجا بخوانید) تا اینجای سخن جناب واحدی از چندین جنبه قابل پذیرش و احترام است. نخست اینکه ایشان این ادعا را از جانب خودشان مطرح کردهاند و نه آقای کروبی. دوم اینکه چنین گرایشی به وضوح در بخش عمدهای از جنبش سبز دیده میشود و از این بابت حرف جدیدی نیست. اما مشکل از جایی شروع میشود که ایشان آشکارا به تحریف مواضع مهدی کروبی دست میزنند و در پاسخ به این پرسش که «آیا نظر شما در این باره نظر آقای کروبی هم هست؟» پاسخ میدهند: «بله. آقای کروبی در آخرین گفتههایشان گفتند که این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی و تاکید کردند که آنچه مردم میخواهند مهم است»!
عجیب است که هنوز سه ماه هم از آغاز حصر رهبران جنبش نگذشته و مرکب بیانیه 22 بهمن، به عنوان آخرین بیانیه اعلام مواضع رهبران آن خشک نشده است که جناب واحدی اینچنین دست به تحریف آشکار مواضع ایشان میزنند. بحث من بر سر این نیست که اکثریت فعالان جنبش چه میخواهند و یا اینکه جنبش سبز با چه مطالبهای میتواند نتیجه مطلوب را به دست آورد؟ مسئله اینجاست که شخصی به خود این اجازه را بدهد که به این سادگی دیدگاه و مواضع یکی از رهبران جنبش را تحریف کند و در شرایطی که ایشان امکان رد یا تایید این ادعا را ندارد، با ادعای سخنگویی به نوعی انحصار گرایی بپردازد.
از نگاه من اگر قرار باشد میثاق رهبران جنبش با فعالان را ملاک قرار دهیم راهی جز متوسل شدن به «منشور جنبش سبز» نخواهیم داشت. جایی که «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» یک اصل اساسی در مسیر حرکتی جنبش قلمداد شده است. اما اگر بخواهیم بنابر ادعای آقای واحدی، آخرین مواضع اعلام شده از رهبران را هم ملاک قرار دهیم آنگاه باید به بیانیه 22 بهمن مراجعه کنیم که بخشهایی از آن در ابتدای این یادداشت تکرار شده است. بر پایه این آخرین مواضع، گفتمانی که موسوی و کروبی از آن سخن میگویند «از رجوع به قانون اساسی نمیهراسد». این در حالی است که آقای واحدی آشکارا در گفت و گوی اخیر خود از بازگشت به قانون اساسی امتناع کرده و آن را ریشه مشکلات کنونی خواندهاند. پس من امروز به خود این جسارت را میدهم که بگویم: چه دیدگاه آقای واحدی در جنبش سبز اکثریت باشد و چه اقلیت، چه تفسیر درستی از شرایط کنونی کشور داشته باشد و چه نادرست، در یک مورد هیچ تردیدی نمیتوان کرد و آن اینکه ایشان به گفتمان موسوی و کروبی تعلق ندارند.
کاملا صحیح است و ایشان سخنان شیخ را کاملا تحریف کردند (گرچه خودم سخنان واحدی را ترجیح می دهم)،،همانطوری که پیش از او امثال مسیح علی نژاد ها هم چنین سخنان کروبی را تحریف کردند
پاسخحذف«طبیعتا در چنین شرایطی هرآنکس که دلسوز واقعی جنبش بود باید تلاش بیشتری برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات احتمالی جنبش به خرج میداد.»
پاسخحذفآقای آرمان از الان با سرپوش شروع کنیم؟! چرا باید بر اختلاف سرپوش گذاشت، یعنی مردم عوامی هستند که نباید بدانند یا اینکه اصولاً اختلاف چیز بدیست و باید پیرو وحدت کلمه باشیم یا بهجای اینکه بگویید «نباید بگویید» میشود شفاف و با صدای بلند بحث کرد تا همه با هم فکر کنیم و اختلافهایمان را بررسی کنیم؟!
آقای آرمان چطور انتظار دارید مردم به شورایی که هویتش معلوم نیست اعتماد کنند دربرابر کسانی که چهرها و حرفهای مشخص دارند؟ (که البته شما سعی کردید در نوشتهتان بگویید این آدمها شناخته شده و قابل محک زدن نیستند ولی شورای مجهولالهویه کاملاً ناشناخته است معلومتر!) اصلاً چرا مردم باید بهدنبال شورا یا شخص باشند؟!
نوشتهاید «بحث من بر سر این نیست که اکثریت فعالان جنبش چه میخواهند و یا اینکه جنبش سبز با چه مطالبهای میتواند نتیجه مطلوب را به دست آورد؟ مسئله اینجاست که شخصی به خود این اجازه را بدهد که به این سادگی دیدگاه و مواضع یکی از رهبران جنبش را تحریف کند و در شرایطی که ایشان امکان رد یا تایید این ادعا را ندارد، با ادعای سخنگویی به نوعی انحصار گرایی بپردازد.»
دو سوال:
یک- شما از کجا میدانید این تحریف است، مگر شما بیشتر اطلاع دارید از مواضع آقای کروبی؟
دو- اگر خواسته بخشی از جنبش این است، سوال اینجاست آن بخش که خواستهاش فراتر از قانون اساسیست آیا بخشیست که شورا را به رسمیت بشناسد وقتی چنین موضعی در شورای مجهوالالهویه هست که مشترک نیست؟
نکتهی مهم دیگری را میخواهم بگویم: شما مدام تعدادی افراد اسم میبرید: مثلِ نوریزاده، سازگارا، گنجی و..
سوال اینجاست این افراد و امثالشان بهنظر شما حق ندارند نظر داشته باشند یا بنظرتان غیرخودی، بیگانه هستند یا اینکه چون مواضعشان مطلوب شما نیست؟ یعنی مرزبندی دارید یا نظرتان اینست که نباید حرفهایی که دلشان میخواهند بزنند و مردم فکر کنند و خودشان برداشت کنند. یا فکر میکند حرفهایشان برای گوش مردم مضر است و مخالفت با شورا هم ناحقیست که کسی حق ندارند ابراز کند؟
در پایان میخواهم بگویم آقای امیری از دیدگاه من کمکم نوشتههای شما رنگ و بوی سیاستورزی گرفته، خواست مردمی جهتگیری ندارد. نمیدام حس میکنم شما درمیان جنبشی مدنی دارید بهطرف جنبش سیاسی میروید یا هنوز ماهیتِ حرکتی مدنی که وابسته به شورا یا رهبر یا فلان شخص در فلان کانال نیست برایتان قابل باور نیست، نگاه کنید به جنبش زنان، جنبش کارگران، جنبش معلمان پیش از جنبش سبز و بعنوان زمینهساز حرکت سبز مردم، نگاه کنید به اینکه اینها نه حیاتشان وابسته به شخص و گروهی بوده وهست، نه قابل سرکوب با همهی خشونت، جنبش سبز مردمی جهتگیری سیاسی ندارد، طرح مطالبات اکثریت مردم توسط خود مردم است، شاید دیررس بنظر بیاید اما پیشروان مردمیاش هم همانطور که از جنبشهای کوچکتر بیرون آمدند، بیرون خواهد آمد، این میوه هنوز نرسیده و این درخت را با سیاست کاری نیست و نه حتا گزند چندانی از سیاستبازی به آن میرسد. اما بههر حال سیاستمدارن هم مردماند و در همان حد مردم حقوق دارند نه به پهنای یک بیانیه برای همهی مردم نه به پهنای یک شورای ناشناخنه، حداقل حسن گفتار آقای واحدی این بود که از طرفِ شخص خودش یا حداکثر آقای کروبی صحبت کرد نه به نمایندگی از مردم یا جنبش سبز.
موفق باشید.
من هم با نظر این دوست قبلی کاملا موافقم. تا وقتی که ما شفاف نباشیم همیشه این مشکلات پیش میاد. چرا شورای هماهنگی باید طوری رفتار کنه و در سایه باشه که نیاز به تفسیر حرکت هاشون به وجود بیاد؟ حداقل واحدی شجاعت داره و در ملا عام نظرات خودش رو میگه تا بشه اینطور نقدش کرد. البته من به هیچ وجه قصد دفاع از واحدی رو ندارم چون شناختی نسبت به ایشون ندارم. ما باید شفاف باشیم و به خواننده و شنونده حق قضاوت رو بدیم.
پاسخحذفاین شما هستید که دارید تحریف میکنید. اگر بیانیه ها و مصاحبه های مهدی کروبی را دوباره مرور کنید میبینید که بارها به این نکته اشاره کرده که نظام فعلی نه جمهوری است و نه اسلامی. به این نکته هم که هرچه اکثریت مردم انتخاب کنند من نیز میپذیرم را هم گفته...
پاسخحذفJOMHOOREEYAH ESLAMI MORDEH AST , VA HAR SHAKHS VA MAGHAMI HAM KE SAY DAR DAMEEDANEH NAFASEH TAZEH BE IN MORDEH SAG BASHAD, VAGHTASH RA TALAF MEEKONAD,
پاسخحذفMARDOME IRAN 32 SAAL AZ KESAFAT KHORDEHAND , VA DEEGAR AZ IN KEAFATHA NEMEEKHAHAND
BE NAMEH JOMHOOREEYEH ESLAMI BE KOONEH BACHE HAYEH IRANI TAJAVOZ KARDEHAND ,
SHARMAVAR AST KE BAZ HAM AZ JOMHOOREEYEH ESLAMI HARF BEZANEEM
این نوشته های شما ادامه همان روش هاییست که جبهه مشارکت در قبال مهدی کروبی انجام می داد و او را تخریب می کرد.
پاسخحذفشورای هماهنگی که به قول علیرضا رضایی به حق شورای نگهبان هماهنگی راه سبز امید باید نام بگیرد سعی می کند جنبش سبز را به نام خود مصادره کند.آقای واحدی تصریح کردند که آقای کروبی دلبستگی به جمهوری اسلامی مورد نظر خود دارند اما اعلام کرده اند که حکومت فعلی نه جمهوری است و نه اسلامی.معنای حکومت فعلی هم واضح است.یعنی رژیم سیاسی حاکم که بر اساس همین قانون اساسی مشغول به کار است.پس اجرای بدون تنازل قانون اساسی قطعاً مورد نظر آقای کروبی نیست.اشکال شما در این است که آخرین ویدئوی آقای کروبی از درون زندان خانگی را نا دیده می گیرید.ایشان در این ویدئ هم صریحا اعلام کردند که پیرو نظر اکثریت مردم هستند.در بیانیه دعوت به راهپیمایی 25 بهمن هم هر دو آقایان حکومت فعلی را حکومت فرعون نامیدند.بنابراین فکر می کنم هر تلاشی که برای "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" در حال حاضر صورت بگیرد نا دیده گرفتن اکثریت اعضاء جنبش سبز و البته مصادره به مقصود سخنان گذشته آقایان موسوی و کروبی است.البته آقایان چبهه مشارکت هم حق دارند نظر خودشان را بیان کنند و از ظن خودشان همراه جنبش سبز باشند اما اینکه بخواهند سخن خود را به عنوان حرف اکثریت مردم جا بزنند به نظر من خیانت به جنبش و ایران است
پاسخحذفو دیگر اینکه شورای هماهنگی تا کنون هیچ قدم مثبتی بر نداشته و تنها به همراهی شکسته بسته با اقدامات بدنه جنبش پرداخته.به جای اینکه نقش هماهنگ کننده داشته باشد فقط هماهنگ شده است.این چیزی نیست که مردم از شورای هماهنگی انتظار دارند.از طرف دیگر اگر بنا بر تاسیس چنین شورای هماهنگی بود قطعاً باید نظرات آقای کروبی هم در این شورا نماینده ای می داشت که آقای واحدی که مقام سحنگویی آقای کروبی برای ایشان قابل تردید نیست اعلام کرده اند که هیچیک از نزدیکان آقای کروبی در این شورا عضویت ندارند.به نظر می رسد این شورا توسط یک بخش از جنبش سبز هدایت می شود و در بر گیرنده همه نظرات نیست و این می تواند به ضرر جنبش تمام شود
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفدوستانی گفته اند که شیخ گفته است که "این نظام نه جمهوری است و نه اسلامی" که این کجا میگوید که شیخ بااین شکل نظام جمهوری اسلامی مخالف است؟! ایشان تنها این نظام را جمهوری اسلامی "درست و خوب" نمیداند.
پاسخحذفدوستانی گفتند که شیخ گفته است که هر چه مردم بگویند قبول است که در این بحثی نیست و صحبت از تحریف ربطی به این ندارد...منظور این بود که ایشان قلبا با نظامی سکولار موافق نیستند!
دلیل: در مصاحبه با مسیح علی نژاد مهدی کروبی به طور صریح میگوید:"این که گفته شود دین وارد سیاست نشود غلط است چون آمیزهای دین آمیخته با سیاست است"; در پاسخ دوستی که گفته بود:"شما از کجا میدانید این تحریف است، مگر شما بیشتر اطلاع دارید از مواضع آقای کروبی؟"!
داریوش جان
پاسخحذفممنون که حرفی را خلاصه کردی که من باید در پاسخ می گفتم.
فقط خطاب به دوست ناشناسی که دومین کامنت را گذاشته است:
من به یاد ندارم از آقایان نوری زاده و سازگارا حرفی زده باشم. در مورد اکبر گنجی هم من فقط یکی از دیدگاه های ایشان را نقد کردم. متوجه نمی شوم شما در چه موردی حرف می زنید.
باقی سخنانتان هم جوابی ندارد. فقط یک نکته آموزشی خدمت شما عرض کنم که بنابر هیچ یک از تعاریف علوم سیاسی و یا جامعه شناسی ما در ایران چیزی به نام جنبش زنان یا جنبش کارگری نداریم.
پاسخ آقای آرمان:
پاسخحذفلطف بفرمایید این سه اسم را یکبار در گوگل به نام وبلاگتان سرچ کنید، زحمتی ندارد که خلاف ادعای شما ثابت میشود.
«باقی حرفها جواب ندارد» همان گفتمانی است که دقیقاً من اشاره کردم که شما پیش گرفتید که البته گفتمان نیست روشد است چیست من دیگر چیزی نمیگویم.
نکته آمورشی که بزرگی کردید فرمودید بر روی برگ کتابی که شما خواندید لابد بوده اما در متن جامعه چیز دیگری دارد اتفاق میافتد که البته نیاز به گفتن و بازی کردن با کلمه جنبش از روی متون تعریف شده ندارد. اتفاقاً در معنای آکادمیک هم این جنبشها تعریف شده هستند اگر لازم است در عین اینکه در یک کامنت جا نمیشود توضیح دهم یا خودتان زحمت میکشید کمی در مورد این مساله بصوورت علمی تحقیق بفرمایید؟
من یک نکته دیگه هم اضافه کنم.اینکه سایت سحام نیوز که سایت رسمی حزب اعتماد ملی متعلق به آقای کروبی است مصاحبه آقای واحدی را با تیترهایی چون "کروبی در شورای هماهنگی نماینده ندارد" منتشر می کند آیا نمی تواند دلیلی بر این باشد که آقای واحدی تنها نیست و تمام نزدیکان و همفکران اقای کروبی حرفشان با آقای واحدی یکی است؟ اگر منش آقای کروبی را پی بگیرید می بینید که ایشان به شدت به همفکری و مشاوره یارانشان پایبندند و اداره کنندگان سحام نیوز قطعا ارتباط نزدیکی با این حلقه مشاوران دارند که اگر آقای واحدی خلاف می گفت حتماً از ادامه این روند جلوگیری می کردند.مساله به نظر من خیلی ساده است.عده ای از طرفداران جنبش سبز اصلاح طلبان هستند و عده ای کسانیکه معتقدند سیستم حکومتی باید تعویض شود.راه بسیار روشن است.اگر فقط دسته اول را حق بدانیم ظرفیت عظیمی از نیروی جنبش را از دست خواهیم داد.اما اگر به دمکراسی معتقد باشیم با سرنگونی حکومت و همه پرسی در مورد سیستم حکومتی می توان نوع حکومت را حتی اگر دوباره جمهوری اسلامی باشد تعیین کرد.این به نظر من مطلبی است که آقای واحدی سعی دارد بگوید و به نظر می آید در توافق کامل با منش و طرز تفکر آقای کروبی است.
پاسخحذفصد البته که شما عطا ها و رجبعلی ها را ترجیح میدهید.
پاسخحذفباشد که نادان نبوده و رستگار شوید.
chera ta kasi harfe mokhalefe shoma mizanad bayad hazfash konid va hezar ang va tohmat behesh bezanid. man ba sohbatha va mozegirihaye aghaye vahedi kamelan movafegham va az in khat hemayat mikonam. shoma ham agar mardomi hastid bayad dar aamal va raftaretan neshan dahid va rahi ra ke khomini raft tey nakonid!!! movafagh bashid
پاسخحذفبا خواندن نظرات این دوست بالگر , بنظر میرسد که تلاشهای رحیم مشائی بالاخره به نتیجه رسیده و عناصر و یا فریبخوردگان بلندگوهای تفرقه افکنان گشته اند. این دوست عزیز بلاگر بهتر است در نظر داشته باشد که اقای واحدی دارای سابقه فعالیت بیشتری با اقای کروبی میباشد تا اقای ارجمند با موسوی. در ثانی رژیم و ایادی آن بمراتب اقای موسوی و نظرات ایشان را بیشتر مطلوب نظر میدانند و بهمین جهت است که همه تلاش خود را برای از بین بردن و سنگ اندازی در مقابل هر بحث و تلاشی که قانون اساسی رژین را برسمیت نشناسد مینمایند و شکی نیست که یکی از طرفدران اجرای قانون اساسی کذائی حاکمیت اقای موسوی و امیر ارجمند میباشند و این درحالیستکه هم اقای کروبی و هم اقای واحدی طرفدار این نظریه نمیباشند و حمله همه جانبه به اقای واحدی را نیز نباید چیزی غیر از تلاش مذبوحانه ای از سوی رزیم و ایادی رنگارنگش چیز دیگری تلقی کرد.
پاسخحذف