مسعود کیمیایی هنوز فیلم میسازد و عاشقانه کلاسیکش را به یاد خاطرات شیرین گذشته باز هم به سینما میکشاند. در مورد خود فیلم به عنوان یک اثر هنری هیچ حرفی ندارم. این را مدتهاست پذیرفتهام که جناب کیمیایی در فیلمسازی خود گام در راهی نهاده است که برای من قابل درک نیست. حتی زمانی هم که میخواستم وارد سالن سینما شوم از این حقیقت اطمینان کامل داشتم و از تماشای فیلم بجز تکرار یک حس نوستالژیک از آثار ماندگار کیمیایی هیچ توقع دیگری نداشتم. اما از بعد غیر هنری، «جرم» ظرایفی دارد که میتوانند بار دیگر برایمان یادآور شوند: کیمیایی کارگردانی است که برای «مردم» فیلم میسازد.
من اطلاعی ندارم که فیلم «محاکمه در خیابان» چه زمان ساخته شد. به صورت دقیقتر نمیدانم که فیلم به دوره پس از کودتا مربوط میشد یا پیش از آن. درون مایه آن فیلم هیچ ارتباطی به وقایع پس از کودتا نداشت، اما تیتراژ پایانی فیلم به طرز شگفت آوری از تصاویر اعتراضات خیابانی سبزها تشکیل شده بود. (اینجا بخوانید) تیتراژی که گویا خیلی زود لو رفت و در بسیاری از سینماها از انتهای فیلم حذف شد. آن زمان به ذهنم رسید که کیمیایی در هنگام ساخت فیلم چندان تاثیری از حرکتهای جنبش نگرفته است، اما نوبت به پخش فیلم که رسیده تلاش کرده است تا دست کم در حد یک تیتراژ پایانی، همدلی خود را با هموطنانش به نمایش بگذارد.
شاید بتوان گفت همین همدلی در «جرم» به نوعی درون مایه اصلی داستان شده و در لحظه لحظه فیلم به رخ کشیده میشود. راهپیماییهای اعتراضی در آستانه انقلاب 57 بهانه قرار میگیرد تا کیمیایی هرآنچه را که میخواهد بگوید و شرایطی را که در آن قرار داریم به شیوه خودش و به نام دهه پنجاه به تصویر بکشد. کیمیایی مرد دو پهلو گویی و کنایه و ایهام نیست؛ پس با همان زبان و ادبیات ویژه خودش اعلام میکند که «وقتی مامور به روی مردم شلیک کرد معلوم میشود که کارشان تمام است» (نقل به مضمون) و توصیه میکند که «همیشه طرف مردم باش» .
مسعود کیمیایی باز هم اثری را به سینمای ایران تقدیم کرده که همچون بیشتر آثار اخیر او جای انتقاد بسیاری برای اهالی سینما گذاشته است. با این حال برای مخاطبی که یک دنیا حرف در سینهاش تلنبار شده و تریبونی نمییابد، «جرم» آنقدر قابل احترام است که باز هم بخواهیم بگوییم «ممنون آقای کیمیایی» .
ساخت فیلم و بازیها فوق العاده ماهرانه و حرفه ای بود.کیمیائی استادانه کارگردانی کرده بود.گرچه موضوع فیلم مورد علاقه من نبود اما تا اخرین ثانیه فیلم جز تحسین اقای کیمیائی از ذهنم نگذشت.
پاسخحذفممنون اقای کیمیائی
آزان وقتی رو مردم اسلحه کشید دیگه کار تمومه - در مورد حذف شدن تیتراژِ محاکمه در خیابان:معتقدم همچین اتفاقی هرگز نیفتاد فقط بعضی به خاطر سیاه بودم صفحه و نگاتیو بودن تصاویر متوجه آن عکس ها نشدند - من خودم با دوستی در سینما بودم، من عکس ها را دیدم و رفیقم گفت که هیچ ندیده است! و گفت که چنین عکس هایی در تتراژ نبوده(در حالی که با هم فیلم را دیده بودیم!) - ضمنا وقتی فیلم به صورت سی دی بیرون آمد هم تیتراژ دست نخورده بود
پاسخحذفالبته کیمیایی تلویحاً اگه اشتباه نکنم تو مصاحبه ای با مجله فیلم محاکمه در خیابان رو ربط داد به جنبش. این که قشر سنتی جامعه نیاز داره باوراش مدرن کنه و این شکاف بین فقیر و غنی و مدرن و سنتی پر شه و بازگشت مرد به مراسم عروسی با وجود دونستن این که سابقاً رابطه داشتن نشانه ی اینه و چیزایی با این مضمون که درست خاطرم نیست.
پاسخحذفمن کیمیایی رو دوست ندارم. کاراش از نظر تکنیکی خوبه ولی بازی بازیگراش بده. فیلمنامه هاش هم زیادی بی چفت و بسته. گمان هم نکنم از جرم خوشم بیاد ولی به خاطر شجاعتش فیلم رو خواهم دید.