احزاب و تشکلهای محترم،
جبهه مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی، مجموع روحانیون مبارز، انجمن اسلامی پزشکان و .....
( ضعف حافظه من در یاد آوری یاد نام تمامی گروههای اصلاحطلب را ببخشایید)
صدای 12 یار در بند ما را میشنوید؟
از شنیدن خبر اعتصاب غذای 12زندانی به یاد تحصن مجلس ششم میافتم. یادم نیست از آرمین بود یا محمدرضا خاتمی (یا فرد دیگری) و باز یادم نیست در نوشتهای خواندم یا در سخنرانی شنیدم، هرچه هست داستان مال چند سال قبل است. سخنی شنیدم در این باب که متحصنین مجلس فکر میکردند حمایت مردم را دارند. انتظار داشتند بعد از گذشت مدتی از تحصن و بر آورده نشدن خواستههایشان اعتراضات مردمی شروع شود و با این پشتوانه بتوانند جلوی نقض مسلم قانون اساسی در انتخابات مجلس هفتم را بگیرند. اما بیرون از مجلس خبری نشد و از پایان ماجرا همه آگاهیم.
12 زندانی اعتصاب کننده، برای هیچ خواسته معینی اعتصاب نکردهاند. برای اعتراض به ظلم جانشان را به خطر انداختهاند. غیر از این است که خواستهاند صدایشان را با تنها ابزار در دست، جان پاکشان، فریاد کنند؟ هدف چه بوده؟ صرف رسیدن صدایشان به جهانیان، یا رسیدن صدایشان به همه و به عمل در آوردن خفتگان؟
نگرانم از اینکه به امید همراهی ما، به امید اینکه ما صدایشان را بشنویم، و بعد از شنیدن صدایشان در راه آرمانشان، اعتراض به ظلم فریاد بکشیم اعتصاب کرده باشند.
راههای زیادی برای ما نمانده. شاید جز الله اکبری نیمه شب در پشت بام، آن هم توسط افرادی که هنوز خانههایشان شناسایی نشده و از این طرف و آن طرف انواع تهدیدها را به خاطر الله اکبر نشنیده باشند. یا حضوری کم رمق در خیابان، یا ... شاید راه دیگری هم باشد؟ الله اکبر گفتن در صورتی مفید خواهد بود که مانند روزهای اول فریادش همه جا را بگیرد. اما مدتها است به خانههای تک و توک در محلههایی خاص محدود شده. تظاهرات خیابانی هم با جمعی که هنوز پا به خیابان میگذارند دردی را دوا نمیکند. یک گزینه به ذهن من میرسد و البته قطعا گزینههای بهتری به ذهن افراد با تجربه و دانا. اما صرف نظر از اینکه گزینه چه باشد، همگامی و همراهی تشکلهای موجود اصلاحطلب در طراحی و دعوت به آن، میتواند در گسترش اقدامی که پاسخی در خور باشد به بزرگواری یاران دربند که جان بر کف گرفتهاند موثر باشد و منجر به انتخاب عملی خشونت پرهیز، در حد توان فعلی جنبش، منجر به مشارکت حداکثری، با اطلاع رسانی قوی شده و شاید به بیداری وجدانهای هنوز خوابیده بیانجامد.
پیشنهاد من تحصن در یکی از اماکن مقدسه، تا زمان آزادی زندان سیاسی است. با نزدیکی تابستان و تعطیلی دانشگاهها احتمالا حدود 2 یا 3 هزار نفر، حتی در صورت شرکت صرف اعضای این تشکل ها هم میتوانند جمع شوند و چنین عددی برای تحصن در مکانی مانند حرم شاه عبدالعظیم کفایت میکند. من نه تجربه مبارزه دارم و نه سن زیادی که تحصن دیده باشم یا حتی شنیده باشم. شاید پیشنهاد من خیلی نابخردانه باشد. اما مطمئنم بزرگواران تشکلهای اصلاحطلب با تجربه و سابقه مبارزاتی میتوانند نوعی عمل خشونت پرهیز، غیر از بیانیه دادن را برای همراهی با دوستان دربندمان، که به گمان من به امید همراهی ما در خونخواهی هدی و هاله دست به این اقدام زدهاند را برگزینند که فردا، دست حسرت به خاطر تنها گذاشتن قهرمانانمان به دندان نگزیم!
یک شهروند دلنگران
پینوشت:
«مجمع دیانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
خوب نیست. تحصن تو مکان های مذهبی بدترین پیشنهاد ممکنه. دوباره همه چی رو سوق میده سمت آخوندا و مذهب و پوپولیسم و ... بعدشم بدبختی. هرچی که بگی مواظبی و این ها... نمیشه! سررشته کار از دست میره، تاریخ مشروطه رو بخون، تاریخ انقلاب 57 رو... این ها ظرفیت های قابل توجهی در خر کردن توده دارن! ببخشید که اینطور میگم.این حرکتی که الآن هست مهم ترین ویژگیش که متمایزش میکنه از حرکت های منطقه حتی به گمانم، اینه که متعلق به طبقه متوسطه. طبقه متوسطی که در حد خودش فکر مینکه و صاحب اندیشه و انتخابه، پای آخوندا بیاد وسط همه چی بر باد میره، امور دوباره میفته دست یه عده که...!
پاسخحذفدوست من درد ما اینه که اونقدر فجایع دیدیم که دیگه نسبت به همه چیز بی تفاوت شدیم.فکر میکنی چند نفر از این اعتصاب غذا باخبر هستند؟ فقط کسانی که به اینترنت دسترسی دارند و از بین اونها هم عده معدودی که سایت های خاصی رو می خونن. هر حرکتی بدون اطلاع رسانی قوی همون نتایج قبلی رو همراه داره
پاسخحذفآقا پیشنهاد میشه از الان تبلیغ کنیم روز انتخابات ملت برن سیزده بدر
پاسخحذفبسه هرچی نشستیم