در جریان گفت و گوی وبلاگی میان «امیرعلی صفا» نگارنده «آینده از آن حزبالله» و «محمد معینی» نگارنده «راز سر به مهر»، آقا صفا پرسش آشنایی را مطرح کردهاند: «چرا هرگز این جنبش به حمایت رژیم جنایتکار صهیونیستی از خودش پاسخ نداد؟». (اینجا) این پرسش برای من آشناست چرا که باور دارم آشکارا تحت تاثیر دیدگاهی است که آیتالله خامنهای بر پایه آن عمل میکند و دیگران را هم به این شیوه نگرش فرا میخواند:
«هر آدم عاقلی تا دید دشمن دارد برایش کف می زند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطی کردم; من چه کار کردم که دشمن دارد برای من کف می زند؛ باید به خود بیاید.این مایه غصه است که بعضی از کف زدن دشمن خوششان می آید! اگر گل زن مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباها به دروازه خودش گل بزند، چه کسی در آن میدان کف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتی که میبینی دشمن دارد برایت کف میزند، باید بفهمی که به دروازه خودی گل زدهای! ببین چرا زدی؟ ببین چرا کردی؟ ببین چه اشتباهی کردهای؟ ببین مشکلت کجاست؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن». (خطبه های نماز جمعه تهران - 26 / 9 / 78)
در برابر آقای معینی پاسخ میدهند (اینجا) که این شیوه نگاه نمیتواند کارآمد باشد. البته ایشان فقط به ذکر مثالی برای پاسخ به پرسش در مورد «اسراییل» اکتفا میکنند و یادآور میشوند که همین اسراییل در مواردی پیشبینیها و یا آرزوهایی را مطرح کرده است که بعدها با توقف جنگ ایران و عراق محقق شدند. به باور من شیوه نگرش آقای معینی تطابق کاملی با شیوه نگرش مهندس موسوی دارد که میگفت:
«بنده در یکی از مصاحبهها این را مطرح کردم که گروهی میگفتند مشروطه باعث خوشحالی انگلیس بوده و از قول مرحوم آخوند خراسانی گفتم كه هر كاری ما بكنیم ممكن است روس ها یا انگلیسی ها اظهار خوشحالی كنند و اگر این طور باشد پس ما نباید كاری بكنیم؟ نه، ما باید رفتار خود را به گونه ای تنظیم كنیم كه درست باشد و به این اتهامات توجه نكنیم. ما نباید بر اساس خوش حالی و بدحالی بقیه كارها و برنامه های خود را تنظیم كنیم، ما باید كار خود را بكنیم». (دیدار با اعضای جبهه مشارکت ایران – 25/12/88)
به گمان من دوستان ولایتمدار تا زمانی که بخواهند از همان زاویه نگرش نخست به رخدادهای جهان بنگرند به صورت مداوم درگیر مصادیقی خواهند شد که هر بار ابهامات جدیدی پیش روی آنها قرار خواهد داد. این زاویه نگاهی است که نمیتواند به صورت مستقل به جهان بنگرد و خودش قضاوت کند، بلکه همواره باید در انتظار بماند تا واکنش دشمن را ببیند و برخلاف آن عمل کند. بدین ترتیب دارنده چنین نگاهی نه تنها همیشه در جایگاه «واکنشی» قرار میگیرد، بلکه در جهان پیچیده سیاست خیلی ساده هم میتواند بازیچه قرار گرفته و فریب یک سناریوی ساده از جانب «دشمن»(!) را بخورد.
پینوشت:
من از همه دوستان وبلاگنویس، از هر طیف و جناحی که هستند دعوت میکنم تا در این گفت و گو شرکت کنند. دوستان سبز میتوانند برای شروع پرسشهای مطرح شده از جانب آقای صفا را از زاویه نگاه خود پاسخ دهند. اگر شما هم علاقمند هستید تا در این رابطه مطلبی بنویسید اما وبلاگی ندارید، «مجمع دیوانگان» به مانند همیشه مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
من از همه دوستان وبلاگنویس، از هر طیف و جناحی که هستند دعوت میکنم تا در این گفت و گو شرکت کنند. دوستان سبز میتوانند برای شروع پرسشهای مطرح شده از جانب آقای صفا را از زاویه نگاه خود پاسخ دهند. اگر شما هم علاقمند هستید تا در این رابطه مطلبی بنویسید اما وبلاگی ندارید، «مجمع دیوانگان» به مانند همیشه مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفبه وسع خویش به جواب سوال پرداختم
پاسخحذفمن با عنوان این پست مشکل دارم. شیوه ی اول ( شیوه ی آقای خامنه ای ) استدلال نیست، یه مغالطه ی واضحه.
پاسخحذف