من اینجا کاری ندارم که جمله «فتح خرمشهر مافوق طبیعت بود» چه معنایی دارد؟ برای من آن نوشته زیرین اهمیت بیشتری دارد: «جنگ برپا شده بود تا از خرمشهر دروازهای به کربلا باز شود، تا مردترین مردان در حسرت آن قافله عشق نمانند و چنین نشد» .
از نگاه من از این مطلب دو مسئله برداشت میشود. نخست اینکه شروع جنگ نه به دلیل زیاده خواهی صدام بود و نه به دلیل توطئههای بین المللی. بلکه از اول قرار بود جنگ شروع شود که ایرانیها به بهانه خرمشهر تا کربلا پیش روی کنند. (به نظر میرسد در این نگاه جدید، آغازگر جنگ را باید یا ایران به حساب بیاوریم یا نیروهای مافوق طبیعی که احتمالا یک ارتباطی با حاکمان ایرانی دارند!)
برداشت دوم این است که کشور ما نتوانست در جنگ از فرصتی که برایش ایجاد شده بود برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده جنگ استفاده کند. بدین ترتیب نتیجه نهایی جنگ برای ما نه تنها پیروزی، که حتی مساوی هم نبود، ما کاملا در جنگ شکست خوردیم!!!
اگر حاکمان آنزمان برایشان مهم بود که جنگ شروع نشود یا بعد از اجماع بینالمللی علیه ایران و تحریکِ جنون صدام بهسرعت خاتمهش دهند، میتوانستند در این مورد تلاش بکنند. باید پرسید چرا از جنگ تحمیلی استقبال کردند؟
پاسخحذفآزادسازی خرمشهر زمان فرماندگی کدام نیرو اتفاق افتاد که حالا آقایان به خودشان نسبت میدهند و ادامه آن توسط چه کسی؟ از آنان که خرمشهر را آزاد کردند کدامشان ماندند و سرنوشتشان چه شد؟
و در آخر برای خساراتی که به آدمها وارد شد پس از جنگ چه شد؟
آیا اگر صدام زنده بود و ایران را فتح کرده بود رفتاری غیر از کشتار، سرکوب و تجاوز و مخالفت با تمام نمادهای ایرانی صورت میداد؟!
اخیرا مترو جملات واضحا خنده داری از قول خمینی یا در موردش می نویسه. مثلا اینکه خمینی اومد گفت می خوام ظرفارو بشورم، یا شیر رو ببند یا مگس رو نکش،پرتش کن بیرون. فکر کنم منظورت طنز قضیه بوده چون واقعا حرف جدی ای نیست که بگیم کی چی فکر می کنه رو این محمل.
پاسخحذف