رهبران اخوان المسلمین به تازگی با صدور بیانیهای راه حلی شش مرحلهای برای حل بحران مصر ارایه دادهاند. (از کلمه بخوانید) این راه حل پس از «کناره گیری مبارک» و «انحلال دو مجلس مشورتی و خلق»، شامل «عفو عمومی، آزادی زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد» میشود. البته این گروه که ابتدا هرگونه مذاکره با دولت را رد کرده بود با تغییر موضع خود گروهی را مسوول مذاکره با دولت کرده است. بدین ترتیب میتوان تصور کرد که اخوان المسلمین امیدوار است راه حلی مسالمت آمیز برای عبور از بحران کنونی ایجاد شود. بدون تردید مذاکرات اخیر، هرچند هم ناامید کننده باشند با پیش فرض قطعی و غیر قابل تغییر «برکناری سریع مبارک» شکل نگرفته و در نگاهی خوشبینانه میتوان تصور کرد برگزاری انتخابات آزاد جایگزین این خواسته شود. اما چنین روندی چه پیامی برای جنبش سبز میتواند داشته باشد؟
باوری تردید ناپذیر دارم که طرح مطالبه به مراتب ضروریتر و مقدم بر هرگونه سازماندهی اعتراض است. مستقل از اینکه این اعتراضات به شکل راهپیماییهای خیابانی شکل بگیرند و یا صرفا با نافرمانیهای مدنی از نوع اعتصاب پیگیری شوند، تا زمانی که مطالبات معترضان به صورت شفاف بیان نشود نمیتوان به نتایج اعتراضات خوش بین بود. در چنین شرایطی دو اتفاق رخ خواهد داد. نخست اینکه حاکمیت که دقیقا نمیداند با چه خواستهای مواجه است ناچار میشود با بالاترین توان سرکوب وارد عمل شده و با معترضین برخورد کند. دوم اینکه حتی اگر با فرض سقوط حاکمیت هم از آنجا که مطالبات به صورت شفاف طرح و بر سر آنان توافق نشده است کسی نمیتواند آینده کشور را پیش بینی کند. (اتفاقی که در جریان انقلاب سال 57 ایران افتاد و صرف تمرکز بر روی «شاه باید برود» سبب شد تا بعدها گروهی بتوانند تمامی دلخواستهای خود را به عنوان ماهیت انقلاب معرفی کنند)
پیش از این هم یادآور شده بودم که از مجموع سخنان چهرههای شاخص جنبش سبز میتوان سه مطالبه اصلی «آزادی زندانیان سیاسی، رفع فضای سرکوب و ایجاد امکان مراجعه سالم به آرای مردم» را برای جنبش سبز در نظر گرفت. (یادداشت «محوریتی برای جبهه دموکراسی خواهی» را بخوانید) هرچند درخواست راهپیمایی روز 25 بهمن ماه تنها با هدف حمایت از مردم مصر و تونس صادر شده است، اما من امیدوارم جنبش سبز نیز هرچه سریعتر و پیش از به راه افتادن اعتراضات احتمالی بتواند خواستههای گام به گام خود را به صورت مشخص مطرح کرده و بر سر آنان پافشاری کند. مطالباتی که به شخصه اولین گام آن را «آزادی بیقید و شرط تمامی زندانیان سیاسی» میدانم. این خواسته میتواند تمامی معترضین را گرد خود جمع کرده و در صورت تحقق پشتوانهای برای پیشرفت جنبش و طرح مطالبات بعدی شود.
باوری تردید ناپذیر دارم که طرح مطالبه به مراتب ضروریتر و مقدم بر هرگونه سازماندهی اعتراض است. مستقل از اینکه این اعتراضات به شکل راهپیماییهای خیابانی شکل بگیرند و یا صرفا با نافرمانیهای مدنی از نوع اعتصاب پیگیری شوند، تا زمانی که مطالبات معترضان به صورت شفاف بیان نشود نمیتوان به نتایج اعتراضات خوش بین بود. در چنین شرایطی دو اتفاق رخ خواهد داد. نخست اینکه حاکمیت که دقیقا نمیداند با چه خواستهای مواجه است ناچار میشود با بالاترین توان سرکوب وارد عمل شده و با معترضین برخورد کند. دوم اینکه حتی اگر با فرض سقوط حاکمیت هم از آنجا که مطالبات به صورت شفاف طرح و بر سر آنان توافق نشده است کسی نمیتواند آینده کشور را پیش بینی کند. (اتفاقی که در جریان انقلاب سال 57 ایران افتاد و صرف تمرکز بر روی «شاه باید برود» سبب شد تا بعدها گروهی بتوانند تمامی دلخواستهای خود را به عنوان ماهیت انقلاب معرفی کنند)
پیش از این هم یادآور شده بودم که از مجموع سخنان چهرههای شاخص جنبش سبز میتوان سه مطالبه اصلی «آزادی زندانیان سیاسی، رفع فضای سرکوب و ایجاد امکان مراجعه سالم به آرای مردم» را برای جنبش سبز در نظر گرفت. (یادداشت «محوریتی برای جبهه دموکراسی خواهی» را بخوانید) هرچند درخواست راهپیمایی روز 25 بهمن ماه تنها با هدف حمایت از مردم مصر و تونس صادر شده است، اما من امیدوارم جنبش سبز نیز هرچه سریعتر و پیش از به راه افتادن اعتراضات احتمالی بتواند خواستههای گام به گام خود را به صورت مشخص مطرح کرده و بر سر آنان پافشاری کند. مطالباتی که به شخصه اولین گام آن را «آزادی بیقید و شرط تمامی زندانیان سیاسی» میدانم. این خواسته میتواند تمامی معترضین را گرد خود جمع کرده و در صورت تحقق پشتوانهای برای پیشرفت جنبش و طرح مطالبات بعدی شود.
کتابي دارد فريد زکريا به نام "اولويت ليبراليسم به دموکراسي" (اگر درست خاطرم باشد). خلاصه اش اين است که بوش آمد عراق و افغانستان تا دموکراسي را بسط دهد، اما ديد با دموکراسي مذهبي ها به قدرت رسيدند. يادمان باشد "برگزاری انتخابات آزاد" اولويتي به مراتب کمتر از ارزش هاي "جامعه آزاد" دارد.
پاسخحذفاشتباه نمی کنید رفیق. کتاب بسیار مفیدی است اثر جناب زکریا. کاملا با ایشان موافقم یا شاید بهتر باشد که بگویم از ایشان آموخته ام. با این حال شرایط فعلی به نحوی نیست که بخواهم چنین آموخته ای را مطرح کنم. شاید وقتی دیگر:)
پاسخحذف