گمان میکنم تعداد راهپیماییهای اعتراضی جنبش سبز از شمار خارج شده باشد. حال دیگر برای نام بردن از تکتک آنها نیازمند تدوین یک تقویم سبز هستیم*. با این حال به باور من اگر همین امروز تریبون مستقلی برای یک گفت و گوی آزاد در اختیار سبزها قرار گیرد، تنها چهار راهپیمایی از این تعداد میتوانند دستمایه استدلال قرار گیرند. راهپیماییهای سکوت 25 تا 28 خرداد سال 88 که مطالبهای مشخص و حداقلی داشتند: «رای من کو»؟
تاکید من بر محتوای یک مطالبه نیست. حرف من این است که یک جنبش علاوه بر مسیر و هدف نهایی مشخص، باید هر گام کوچکی را هدفمند بردارد و این اهداف کوچک را هم به اطلاع همگان برساند. امروز میتوانیم در گفت و گو با هر مخالفی بپرسیم «چرا پاسخ میلیونها معترض که تنها خواستار شفافیت در آرای انتخاباتی بودند داده نشد»؟ اما استدلالی مشابه تقریبا در مورد هیچ یک از دیگر راهپیماییهای سبز قابل طرح نیست، چرا که مطالبه مشخص و البته مشترک آنها مشخص نبود.
شورای هماهنگی راه سبز امید (شاید بد نباشد به صورت مخفف آن را «شهرسا» بخوانم) با معرفی خواستههای جنبش سبز گام بسیار بزرگی در جهت شفافسازی این جنبش و ایجاد امکان گفت و گو و پیشرفت برداشت. (از اینجا بخوانید) اما کسب تمامی این مطالبات به صورت یکجا و یکشبه غیرعملی و غیرواقعبینانه است. آن هم در شرایطی که دست کم تا کنون تنها ابزار فشار جنبش راهپیماییهای مردمی بوده است و همچنان هیچ دریچهای از گفت و گو مشاهده نمیشود. در چنین شرایطی باز هم «شهرسا» یک گام مثبت دیگر برداشت: «اعلام هدف و شعار برای راهپیمایی 10 اسفند».
به باور من، مطالبات جنبش باید گام به گام و شفاف مطرح و پیگیری شوند. بدین ترتیب همانگونه که امروز میتوانیم بگوییم خواسته مردم در راهپیماییهای سکوت شفافسازی در آرای انتخاباتی بود، فردا هم میتوانیم مطالبه مردم را در یک راهپیمایی دیگر نام ببریم. چنین امکانی کمک میکند تا نتیجه هر حرکت جنبش نسبت به مطالبات آن سنجشپذیر شود. مثلا پس از طراحی یک سلسله فعالیت برای آزادی رهبران جنبش، میتوانیم بررسی کنیم که آیا این فعالیتها کارگر افتاده است یا خیر؟ اگر افتاده نقاط قوت آنها چه بوده تا در گام بعدی تکرار شوند؟ اگر شکست خورد دلایل ضعفش چه بوده تا در گام بعدی اصلاح شوند؟ از همه مهمتر در صورت شکست در کسب یک مطالبه ساده میتوانیم از خود بپرسیم: زمانی که قادر به کسب چنین حداقلهایی نیستیم، چرا باید برای اهدافی بلندپروازانه رویابافی کنیم؟
در گام دوم اینگونه طرح مطالبات کوتاه مدت در گفت و گو با مخالفان نیز دستمایههای مناسبی پدید میآورند. نخست اینکه در پاسخ به تبلیغات منفی حاکمیت که تلاش میکند هدف یک اعتراض را به هزار و یک مطالبه بیراه (از قبیل آشوب) منتسب کند همواره پاسخی شفاف و دقیق در دست خواهیم داشت. دوم اینکه یک فرصت دیگر برای ایجاد شکاف در داخل حاکمیت و البته دستگاه سرکوب به دست خواهیم آورد که در برابر خواستههای حداقلی دلیلی برای اعمال خشونت نمیبینند.
به صورت مصداقی اگر همین مطالب را تکرار کنم، «شهرسا» هدف راهپیمایی 10 اسفند را آزادی رهبران جنبش از حصر خانگی اعلام کرده است. (از اینجا بخوانید) میرحسین و کروبی در هیچ دادگاهی حتی محاکمه هم نشدهاند، چه رسد به محکوم. پس این حاکمیت است که با حصر آنان قانون را زیر پا گذاشته است و اتفاقا این سبزها هستند که با بهرهگیری از اصل 27 قانون اساسی (برای راهپیمایی مسالمت آمیز) میخواهند نسبت به نقض قوانین و حقوق اولیه رهبران جنبش واکنش نشان دهند. اینجا دیگر علاوه بر نیروهای معتدل نظام، هر ناظر بیطرفی هم قادر به قضاوت خواهد بود که چه کسی در سبب قانون شکنی و هرج و مرج است و چه کسانی خواستار توقف خودسری و زورگویی؟
در نهایت اینکه من گمان میکنم تصمیمات و مسیر حرکتی «شهرسا» روز به روز پختهتر میشود و از اینجا به بعد شاید تنها وظیفه ما حفظ اتحاد و حمایت حداکثری از این مواضع باشد.
پانویس:
*البته نمونه هایی از چنین تقویمی پیش از این طراحی شده و در دست رس هستند.
تاکید من بر محتوای یک مطالبه نیست. حرف من این است که یک جنبش علاوه بر مسیر و هدف نهایی مشخص، باید هر گام کوچکی را هدفمند بردارد و این اهداف کوچک را هم به اطلاع همگان برساند. امروز میتوانیم در گفت و گو با هر مخالفی بپرسیم «چرا پاسخ میلیونها معترض که تنها خواستار شفافیت در آرای انتخاباتی بودند داده نشد»؟ اما استدلالی مشابه تقریبا در مورد هیچ یک از دیگر راهپیماییهای سبز قابل طرح نیست، چرا که مطالبه مشخص و البته مشترک آنها مشخص نبود.
شورای هماهنگی راه سبز امید (شاید بد نباشد به صورت مخفف آن را «شهرسا» بخوانم) با معرفی خواستههای جنبش سبز گام بسیار بزرگی در جهت شفافسازی این جنبش و ایجاد امکان گفت و گو و پیشرفت برداشت. (از اینجا بخوانید) اما کسب تمامی این مطالبات به صورت یکجا و یکشبه غیرعملی و غیرواقعبینانه است. آن هم در شرایطی که دست کم تا کنون تنها ابزار فشار جنبش راهپیماییهای مردمی بوده است و همچنان هیچ دریچهای از گفت و گو مشاهده نمیشود. در چنین شرایطی باز هم «شهرسا» یک گام مثبت دیگر برداشت: «اعلام هدف و شعار برای راهپیمایی 10 اسفند».
به باور من، مطالبات جنبش باید گام به گام و شفاف مطرح و پیگیری شوند. بدین ترتیب همانگونه که امروز میتوانیم بگوییم خواسته مردم در راهپیماییهای سکوت شفافسازی در آرای انتخاباتی بود، فردا هم میتوانیم مطالبه مردم را در یک راهپیمایی دیگر نام ببریم. چنین امکانی کمک میکند تا نتیجه هر حرکت جنبش نسبت به مطالبات آن سنجشپذیر شود. مثلا پس از طراحی یک سلسله فعالیت برای آزادی رهبران جنبش، میتوانیم بررسی کنیم که آیا این فعالیتها کارگر افتاده است یا خیر؟ اگر افتاده نقاط قوت آنها چه بوده تا در گام بعدی تکرار شوند؟ اگر شکست خورد دلایل ضعفش چه بوده تا در گام بعدی اصلاح شوند؟ از همه مهمتر در صورت شکست در کسب یک مطالبه ساده میتوانیم از خود بپرسیم: زمانی که قادر به کسب چنین حداقلهایی نیستیم، چرا باید برای اهدافی بلندپروازانه رویابافی کنیم؟
در گام دوم اینگونه طرح مطالبات کوتاه مدت در گفت و گو با مخالفان نیز دستمایههای مناسبی پدید میآورند. نخست اینکه در پاسخ به تبلیغات منفی حاکمیت که تلاش میکند هدف یک اعتراض را به هزار و یک مطالبه بیراه (از قبیل آشوب) منتسب کند همواره پاسخی شفاف و دقیق در دست خواهیم داشت. دوم اینکه یک فرصت دیگر برای ایجاد شکاف در داخل حاکمیت و البته دستگاه سرکوب به دست خواهیم آورد که در برابر خواستههای حداقلی دلیلی برای اعمال خشونت نمیبینند.
به صورت مصداقی اگر همین مطالب را تکرار کنم، «شهرسا» هدف راهپیمایی 10 اسفند را آزادی رهبران جنبش از حصر خانگی اعلام کرده است. (از اینجا بخوانید) میرحسین و کروبی در هیچ دادگاهی حتی محاکمه هم نشدهاند، چه رسد به محکوم. پس این حاکمیت است که با حصر آنان قانون را زیر پا گذاشته است و اتفاقا این سبزها هستند که با بهرهگیری از اصل 27 قانون اساسی (برای راهپیمایی مسالمت آمیز) میخواهند نسبت به نقض قوانین و حقوق اولیه رهبران جنبش واکنش نشان دهند. اینجا دیگر علاوه بر نیروهای معتدل نظام، هر ناظر بیطرفی هم قادر به قضاوت خواهد بود که چه کسی در سبب قانون شکنی و هرج و مرج است و چه کسانی خواستار توقف خودسری و زورگویی؟
در نهایت اینکه من گمان میکنم تصمیمات و مسیر حرکتی «شهرسا» روز به روز پختهتر میشود و از اینجا به بعد شاید تنها وظیفه ما حفظ اتحاد و حمایت حداکثری از این مواضع باشد.
پانویس:
*البته نمونه هایی از چنین تقویمی پیش از این طراحی شده و در دست رس هستند.
بیشتر از 4 تاست راهپیمایی های قابل استناد بی انصافی نکن
پاسخحذف25 خرداد88(امام حسین تا آزادی)
26 خرداد 88(خ ولیعصر)
27 خرداد 88(هفت تیر تا انقلاب)
28 خرداد 88(توپخانه)
مسجد قبا-روز قدس-روز 13 آبان-30 خرداد-25 بهمن واقعاً زیادن