از همان روزی که موسوی و کروبی درخواست راهپیمایی 25 بهمن را منتشر کردند بزرگترین پرسش برای من همین بود: «اگر مجوزی صادر نشود که نمیشود، دستاورد یک تظاهرات دیگر چه میتواند باشد»؟ حال این تظاهرات برگزار شده و به پایان رسیده، اما به باور من پرسش اصلی هنوز پابرجاست. دستاورد 25 بهمن برای جنبش سبز چه بود؟
برای تمام آنانکه گمان میکردند جنبش سبز پایان پذیرفته است بدون تردید 25 بهمن یک پیام آشکار داشت. متاسفانه تعداد این گروه در میان به ظاهر مخالفان حاکمیت کمتر از خود حاکمیت نبود. امیدورام این دوستان اگر به دلیل اشتباه در تحلیل مدعی میشدند که جنبش تنها در فضای مجازی یک حیات آزمایشگاهی دارد به اشتباه خود پی برده باشند و اگر به هر دلیل دیگری به چنین باور نادرستی دامن میزدند دست از این کار بردارند.
برای تمامی آنانی که 20 ماه توان و تلاش خود را برای تخریب چهره رهبران جنبش به کار بردند 25 بهمن پیام آشکار دیگری داشت. باز هم متاسفانه تعداد این گروه در میان به ظاهر مخالفان حاکمیت چیزی کم از خود حاکمیت نداشت. امیدوارم این گروه از دوستان هم به وزن خود در میان توده مردم پی برده باشند و دست از تفرقه افکنی و نفرت پراکنی بردارند.
کم نبودند فعالانی که طی 14 ماه گذشته (پس از آخرین اعتراض سبزها در عاشورای 88) به مرور روحیه خود را از دست داده بودند و به واقع نیاز داشتند تا بار دیگر دوش به دوش خود شهروندانی را ببینند که به مانند آنان میاندیشند و به مانند آنان آمادهاند تا در راه خواستههای خود هزینه بپردازند. به تمام این دوستان تبریک میگویم که بدون تردید دیشب را با شادی بازگشت روحیه پشت سر گذاشتند.
در نهایت اینکه به نظر میرسد بسیاری از مجامع بینالمللی که کم کم باور کرده بودند اعتراضات ایران فروکش کرده و راه دیگری جز دراز کردن دست دوستی به سوی حاکمیت کودتا ندارند بار دیگر متوجه شدند که مردم ایران برای همیشه تن به چنین وضعیتی نخواهند داد و اگر میخواهند در آینده ایران سهیم باشند باید به جای حاکمیت، از مردم حمایت کنند.
به باور من، طی یک سال گذشته سیر حوادث به گونهای پیش رفته بود که جنبش سبز و رهبران آن به نوعی ناچار شدند چنین نمایشی را به اجرا درآورند. ای کاش همه باورها تردید ناپذیر بود تا نیازی به این هزینه دادنها نداشتیم، ای کاش روحیههایمان همیشه آهنین و خلل ناپذیر باقی میماند تا نیازی به تقویت مداومش نداشته باشیم و ای کاش راهکارهای دیگری برای نشان دادن اعتراض و اتحادمان پیدا میکردیم که کمهزینهتر و کاربردیتر باشند، اما هیچ کدام از این ایکاشها تاکنون جامه عمل نپوشیدهاند.
من گمان میکنم اعراضات 25 بهمن برای جنبش سبز یک گام به پیش محسوب نمیشود، بلکه تنها از عقبنشینی تحمیلی ناشی از مرور زمان جلوگیری کرده است. ما در بهترین حالت به وضعیتی برگشتیم که در تابستان کودتا با آن مواجه بودیم. ما همچنان مطالبات جایگزین خود را برای شعار «رای من کو؟» مطرح نکردهایم. ما همچنان نتوانستهایم راهکاری بیابیم که هزینه اعتراضات را آنچنان پایین بیاورد که امکان حضور گستردهتر مردمی در آن فراهم شود. ما همچنان در شهرستانها به ابتکار عمل محدود و خلاقیتهای فردی گروهی از فعالان وابسته هستیم و امکان سازماندهی نیروهایمان را نداریم و در نهایت اینکه ما هنوز نتوانستهایم میز مذاکرهای پیدا کنیم که مذاکره کنندگانمان در پای آن میز از برگ برنده اعتراضات مردمی استفاده کرده و مطالبات مردم را طلب کنند.
جنبش سبز 20 ماه پس از تولدش همچنان جنبشی ناقص باقی مانده است. جنبشی که از حیث گستردگی و نفوذ درمیان اقشار مختلف مردم پیشرفت چشمگیری داشته و از نظر انسجام و قابلیت توافق گرد رهبران نمادین خود سربلند نشان داده است؛ اما در مقابل همچنان نه توانسته است مطالبات مشخص خود را تبیین کند، نه توانسته است بجز اعتراضات خیابانی برونداد مشخصی داشته باشد، نه توانسته است موقعیتی را ترسیم کند که امکان پیشرفت و یا پسرفت را قابل سنجش سازد و نه حتی توانسته است به جهانیان بگوید که از کجا آمده و قرار است به کجا برود. تداوم این وضعیت بجز طولانیتر شدن شرایطی برزخ مانند چیزی نیست. 25 بهمن توانست نشان دهد که جنبش سبز راهی دوزخ نشده، اما هنوز نشانهای آشکار برای حرکت به سوی بهشت دیده نمیشود.
دستاورد 25 بهمن برای جنبش سبز احتمالا از دست دادن رهبران شان خواهد بود
پاسخحذفاما برای ایران پله ای دیگر بسوی آزادی
توجه کنیم که این برزخ برای سبز ها در عین حال جهنمی برای سیاه هاست. و هر چه بیشتر باقی ماندن سیاه ها در جهنم خودبخود نزدیک کننده ی بهشت به سبز هاست
پاسخحذف