شاید اولین کسی که بحث طبقات مختلف اجتماعی را مطرح کرده و آن را تئوریزه ساخت جناب افلاطون بود। فیلسوف بزرگ یونانی در توصیف مدینه فاضله خود آورد: «طبقه پاسداران و توده مردم. پاسدارن ، خود از دو طبقه فراهم گشتند: فرمانروایان و یاوران . آنان جنگ آورانی کار آزموده و مجرب هستند و از استعداد و فضیلت ذاتی ، نسبت به توده مردم برخوردارند». (جمهور – افلاطون – صفحه 202) . وی طبیعت و سرشت آنان را به طلا و نقره و طبیعت توده مردم را به آهن و برنج تشبیه می کند.
بعدها تاریخ بشر طبقات بسیاری به خود دید که آشکارا از حقوق و امتیازات متفاوتی برخوردار بودند. حتی در جمهوری آتن نیز تنها گروهی اقلیت که «شهروند» قلمداد میشدند از حقوق درجه یک (نظیر حق رای) برخوردار بودند و اکثر مردم یا اساسا برده بودند و یا علیرغم آزادی از حقوق شهروندی برخوردار نبودند. طبقات اشراف، زمینداران، سرمایهداران، روحانیون و مانند آنها هر یک در دورههایی از تاریخ در نقاط مختلف جهان امتیازات ویژهای داشتند. شاید بر همین اساس مارکسیستها اساس تحلیل تاریخ خود را بر تحلیل طبقاتی بناکرده و تاریخ را صحنه جدال میان طبقات توصیف کردند که در نهایت با برتری طبقه کارگر به ثبات نهایی میرسد.
در جریان انقلاب سال 57 ایران نیز تقریبا تمامی انقلابیون خواستار یک جامعه بیطبقه (تحت تاثیر کمون ثانویه در اندیشههای مارکسیستی) بودند. با این تفاوت که طیفهای مذهبی این جامعه را «جامعه بیطبقه توحیدی» میخواندند. افراط در این برابری خواهی حتی کار را بدانجا کشانده بود که در نخستین روزهای انقلاب، سربازان ارتش با توجیه دستیابی به جامعه بیطبقه از دستورات افسران ارشد سر باز میزدند و سلسله مراتب ارتشی را مترادف طبقهبندی جامعه قلمداد میکردند. هرچند قابل انتظار بود که این گرایش افراطی عمر چندانی نداشته باشد، اما گمان نمیکنم هیچ کس حتی فکرش را هم میکرد که سرنوشت این انقلاب به جایی برسد که بالاترین مقام مسوول آن رسما و عملا تئوری پرداز یک نظام طبقاتی جدید شود!
گمان میکنم به شخصا نخستین باری که تقسیمبندی دوگانه «عوام و خواص» را از سوی آقای خامنهای شنیدم، همان نماز جمعه معروف ایشان پس از افشای قتلهای زنجیرهای بود. بسیاری منتظر بودند که واکنش شخص اول کشور به این پرونده ننگین دستگاه اطلاعاتی را بشنوند، اما آقای خامنهای ترجیح داد بخش عمدهای از کلام خود را صرف تبیین تفاوت میان «عوام و خواص» کند. شاید آن زمان هیچ کس نمیتوانست تصور کند تاثیر این سخنان به ظاهر نه چندان مهم در آینده سیاسی کشور به مراتب بیشتر از واکنش رهبر به قتلهای زنجیرهای خواهد بود.
دو گانه عوام و خواص سالها از جانب رهبر جمهوری اسلامی مطرح و تکرار میشد، اما هیچ گاه به مانند دوران 20 ماهه پس از انتخابات مورد توجه مردم قرار نگرفت. جالب اینجاست که ماجرا از زمانی داغ شد که رهبر کشور فاکتور جدیدی را به این دوگانه طبقاتی افزود و طبقه خواص را به دو گروه «خواص بابصیرت و خواص بیبصیرت» تقسیم کرد. از آن پس بود که مسئله بیش از پیش برای توده مردم آشکار شد که چگونه با قرار گرفتن در زمره عوام بیاهمیت قلمداد میشوند و باید چشمانتظار کشاکش میان خواص بابصیرت و بیبصیرت باشند.
رایجترین و شناخته شدهترین ملاک طبقات اجتماعی در تمامی علوم انسانی زیرساختهای اقتصادی است. برای مثال جناب مارکس مالکیت ابزار تولید را یکی از اساسیترین معیارهای تعیین طبقه اجتماعی افراد میشناسد. هرچند تعاریف دیگری هم در این زمینه وجود دارد، اما همچنان به نظر میرسد که تعاریف رهبر جمهوری اسلامی در میان تمامی تعاریف دیگر برای این طبقهبندیها منحصر به فرد است. دست کم آنچه که نگارنده این متن تا کنون از خلال اظهار نظرهای گوناگون متوجه شده، تنها ملاک خواص با بصیرت، نزدیکی و پیروی از شخص رهبر نظام است!
فارغ از این مسئله که تعیین خواص و یا عوام بر عهده چه شخص و یا نهادی است و اساسا هر یک از این دو طبقه چه ویژگیهایی دارند، به باور من یک مسئله انکار ناپذیر است: جمهوری اسلامی در این مقطع از تاریخ به نظامی بدل شده است که رسما شهروندان خود را به دو طبقه تقسیم کرده است و در ارزشگزاریهای این تقسیم بندی تا بدانجا پیش رفته که رهبران آن به صورت مداوم تنها «خواص» را مورد خطاب قرار میدهند و تنها از تصمیمات و موضعگیریهای همین «خواص» است که خوشنود و یا ناراضی میشوند. گویا در ادبیات به رسمیت شناخته شده این روزهای جمهوری اسلامی، عوام اهمیت چندانی ندارند و در نهایت گوسفندانی محسوب میشوند که باب میل چوپانان گله میتوان آنان را به هر سو کشاند. کافی است میان این چوپانان یک توافق کلی حاصل شود.
پینوشت:
بهانه نگارش این یادداشت اظهارات اخیر نماینده ولی فقیه در سپاه بود. ایشان به تازگی عنوان کردهاند «حمایت برخی خواص از فتنهگران مهمترین مانع برخورد با آنها است». (از اینجا بخوانید) گویا حتی با مشاهده این همه راهپیمایی میلیونی از جانب مردم، سران حکومت همچنان برای خواست و اراده توده مردم ارزشی قایل نیستند و تنها از ریزش نیروها در لایه «خواص» بیم دارند.
بترسند فتنه گران از روزی که مولای ما (آیت الله العظمی خامنه ای )دوباره از این انگشتر (علیٌ ظافر) استفاده کنند.
پاسخحذفhttp://salehat.ir/index.php?option=com_joomgallery&func=detail&id=317
تحلیل جالبی است. اما ضعف زیاد داره. معنای خواص افراد تاثیر گذار است ( همان سخنرانی) و نه طبقه ای اقتصادی . اما قطعا افراد تاثیرگذار جامعه را شکل می دهند. که اگر این طور نباشد احزاب و نهادهای مدنی را باید خواص گرایی دانست. در حالی که این ها واسط هستند و جامعه خود از این ها پیروی می کنند. لذا آنها هر مسیری روند طرفداران خود را به آن سمت می کشند.
پاسخحذفخواص ممکن است خواص انقلاب باشند ویا خواص مخالف نظام و انقلاب. همچنین خواص انقلاب ممکن است دچار گمراهی شوند و ممکن است مسیر درستی طی کنند. این تقسیم بندی در همه جا بوده است. آنچه مهم است مصادیق و زاویه دید هرکسی است. لذا تحلیلت آنگونه که فکر می کنی عنصری ویِژه در جمهوری اسلامی نیست.
انا من المجرمین منتقمون
پاسخحذفمنتظر ما باشید