«شهر سیلی خورده تب دارد» و برای فهمیدنش نیاز نیست خیلی خود را به زحمت بیندازید. شاید حتی بتوان ادعا کرد که این اضطراب پنهان چندان ارتباط مستقیمی با دعوت به راهپیمایی 25 بهمن نداشته باشد. مدتهاست که غرولند کردنهای همیشگی در تاکسی و اتوبوس و صف نانوایی لحن تند و پرخاشجویانهای به خود گرفتهاند. نارضایتیها به حد خشم رسیده است. تقریبا کمتر معاملهای است که طرفین در جریان آن عصبی نشوند. حتی برای محاسبه یک کرایه تاکسی ساده هم معمولا کار به جنجال کشیده میشود. جنجالی که اگر طرفین بتوانند خودشان را کنترل کنند به توافق نانوشتهای میرسند که به جای همدیگر، خشمشان را بر سر حاکمیت فریاد بزنند. ادبیات مردم روز به روز تندتر و الفاظشان گاه مستهجنتر میشود. خلاصهاش اینکه همه آماده یک انفجار هستند.
نارضایتیها از حاکمیت و شرایط بد اقتصادی به صورت مستقیم با جنبش سبز در ارتباط نیست. بسیاری از معترضان یا اساسا اطلاعی از حیات مداوم جنبش ندارند یا علاقهای ندارند اخبار آن را پیگیری کنند. شاید حتی تحت تاثیر تبلیغات حاکمیت نسبت به سران آن و یا اتهامات ارتباطش با خارج از کشور بدبین شده باشند، اما هیچ کدام از این عوامل نتوانسته است حاشیه امنی برای حاکمیت پدید آورد. در بهترین حالت میتوان انتظار داشت حاکمیت موفق شده باشد بخش عمدهای از نارضایتیهای منسجم را پراکنده کند، اما هماهنگ با این پراکنده ساختن، شدت نارضایتیها هم افزایش یافته است.
اگر بپذیریم که جنبش سبز در ذات خود یک جنبش مسالمتآمیز برای اصلاح ساختار بیمار کشور است، پس باید نتیجه گرفت که حاکمیت با دستان خود بسیاری از مردم را از یک اعتراض آرام به سمت پرخاشجوییهایی خشونتبار سوق داده است. دیگر اهمیتی ندارد که چند درصد مردم به دعوت سران جنبش برای یک راهپیمایی آرام به خیابانها گام میگذارند. حتی اهمیتی هم ندارد که اساسا اخبار مربوط به راهپیمایی تا چه حد به گوش مردم رسیده است. واقعیت این است که شهر آنچنان آبستن حوادث است که به محض مشاهده اولین جرقههای نارضایتی و اعتراض موج گستردهای از شهروندان به معترضین خواهند پیوست و اتفاقا این موج جدید بسیار خشمگینتر و ای بسا خشنتر از سبزهای از پیش آماده شده خواهند بود.
دامنه اطلاع رسانی در مورد راهپیمایی 25 بهمن به اندازه کافی گسترش پیدا کرده است. تقریبا تمامی دانشگاههای پایتخت آماده انفجار هستند و اتفاقا بیشترین شعارنویسیهای دیواری در مناطق جنوب شهر به چشم میخورد. من دقیقا نمیدانم این شعارنویسیها کار خود بچههای جنوب شهر است و یا توسط دیگر سبزهایی انجام شده که به اهمیت نفوذ به مناطق جنوبی پایتخت پیبردهاند. اما مسئله اصلی این است که هرکسی که آمادگی شنیدن داشته باشد از تظاهرات فردا آگاه است، به ویژه اینکه خود حاکمیت با واکنشهایش کمک بزرگی در راستای این اطلاعرسانی انجام داد. (تریبون نماز جمعه، بیانیههای سرداران سپاه، واکنش مسوولان وزارت کشور و خط و نشان کشیدنهای حسین شریعتمداری همه ناخواسته به کمک اطلاعرسانی جنبش آمدند)
در میان فعالان جنبش نیز آنچه من به چشم خود میبینم شور و هیجان خشمآلودی است که در آستانه هیچ راهپیمایی دیگری مشاهده نشده است. دقیقا نمیتوانم قضاوت کنم این روحیه جدید ناشی از تحولات مصر و تونس است و یا واکنشی است به برخوردهای تحریک کننده حاکمیت، اما تا حدود بسیاری میتوانم ادعا کنم که کمتر فعالی را دیدهام که امیدوار به یک حرکت مسالمتجویانه باشد. این روزها خیلی دشوار است که بتوان با کسی از لزوم حفظ آرامش و مضرات خشونت سخن گفت. گویا همه خستهاند و اسبشان را زین کردهاند تا تکلیف را یکسره کنند. من چنین جوی را دوست ندارم، اما دیگر نه علایق من و نه حتی درخواست رهبران جنبش هیچ کدام نمیتوانند جلوی این سیل عظیم را بگیرند.
شاید بتوان گمانهزنی کرد که اگر حاکمیت خیلی زود به درخواست سران جنبش پاسخ میداد و مجوز یک راهپیمایی مسالمتآمیز را صادر میکرد بخش عمدهای از این هیجان افراطی میتوانست فروکش کرده و یا کنترل شود. اما با برخورد نسنجیده حاکمیت و لجاجت خیرهسرانهاش برای تداوم سرکوب و اتهام زنی به مخالفان طیفهای میانهرو جنبش عملا خلع سلاح شدهاند و ای بسا از هرگونه حفظ آرامش چشم امید بریدهاند. باید اعتراف کرد که جنون قدرت و سرکوب حاکمیت، جنون خشم و انتقام مخالفان را دامن زده و این دور بیپایان در حال تشدید است.
در نهایت اینکه من گمان میکنم پایتخت فردا روز بسیار دشواری را پشت سر خواهد گذاشت. با کمی جسارت میتوانم ادعا کنم شهر در آشوب و درگیری فرو خواهد رفت و زبانههای آتش از هر سو شعله خواهند کشید، صدای گلوله و فریاد مدام به هوا بلند خواهد شد و سنگفرش خیابانها به خون خواهد نشست. خوی انسانی نایاب خواهد شد. خشم و جنون چیره میگردند و مام میهن در سوگ یکی از خونبارترین روزهای این سرزمین خواهد نشست.
در مورد نتایج اعتراضات فردا به گمانم هیچ کس نمیتواند پیشبینی قابل قبولی انجام دهد. اختیار از دست هر دو طرف خارج است. من به هیچ وجه به نتایج اعتراضات فردا خوشبین نیستم و تحت هیچ شرایطی نمیتوانم از قبل آن دستاوردی برای جنبش دموکراسیخواهی و آزادی طلبی مردم متصور شوم. با این حال باور دارم که نتیجه نهایی را نه دستگاه سرکوب حاکمیت مشخص خواهد کرد و نه معترضان سبز. سرنوشت بازی به عملکرد غیرقابل پیشبینی گروه سوم وابسته است. شهروندان معترض و خاموشی که در ظاهر به هیچ یک از دو گروه وابسته نیستند. پایتختنشینانی که به پایینترین طبقات جامعه تعلق دارند و کمرشان زیر بار فشارهای شدید اقتصادی، گرانی و فقر و بیکاری خم شده است و اگر وارد عرصه شوند مطالبات متفاوتی را در ذهن میپرورانند که حداقل آن متلاشی شدن هر ساختار حاکمی است.
فردا روز بدی است و پایتخت آبستن حوادثی تلخ ...
این ملودی بسیار زیبا از (وانگ بوی ز) به این روزها هیجان بیشتری میدهد
پاسخحذفTHE WONG BOYS - Mega Star
youtube
+ دانلود mp3/
خامنهای برو گمشو
خامنهای برو گم شو / (از ثانیهیه نهم) / برو گم شوخامنهای برو گم شو
(از ثانیهیه نهم)
برو گم شو / برو گم شو
برو گم شو / برو گم شو
برو گم شو / برو گم شو
برو گم شو / برو گم شو
فکر کردی که رای ما رو خوردی یه آبم روش؟
درسی به تو میدیم نکنی هرگز فراموش
میندازیمت زندون، فقط 70 میلیون
تف میندازیم تو روت که بشی خفه توی اون
خفه تو اون، خفه تو اون
خامنهای، برو گمشو
خامنهای، برو گمشو
برو گم شو، ای آدمکش
برو گم شو، ای آدمکش
برو گم شو، ای آدمکش
برو گم شو، ای آدمکش
برو گم شو، ای آدمکش
برو گم شو، ای آدمکش
آره برو گم شو ای زورگوی آدمکش
ما چند بار گفتیم حرف گوش کن، حرف گوش کن، حرف؟
چند بار شنیدیم از دهنت حرف مزخرف؟
...
25 بهمن تو تاریخ ایران ثبت میشه...
پاسخحذف25 بهمن روزیه که فریاد ازادی خواهی یک ملت دیکتاتوری رو می لرزونه
25 بهمن...
همه با هم برای ازادی...
آرمان جان من سر سطح بسیار نازل خشونت و به ویژه خونریزی حاضر به شرطبندی هستم.
پاسخحذفدلتنگت هستم.
سامان جان
پاسخحذفخدا از دهانت بشوند.
ما هم مشتاق دیداریم رفیق:)
بوی خون میاید و این اصلا خوب نیست
پاسخحذفridi ba in matlabet!!
پاسخحذفکشیده شدم به این بلاگ...
پاسخحذفبا فرض های یکسان، نتیجه های متفاوت می گیرم. حس بدی نسبت به فردا ندارم. بوی خون می آد، اما نه بیشتر از قبل، بلکه کمتر... روزهای خونین سال قبل، از شب های قبلش کوچه ها قرق می شد، تهدید ها زیاد می شد... ترسناک بود. الان سکوته. یه سکوت سنگین. حالا این که این سکوت، یه جور آرامش قبل از طوفانه یا برعکس نشانه های بروز ترس... حسم می گه و امیدوارم که مورد دوم درست باشه...
پوووف. تلخ نوشتی و تلخیش رو، شب قبل از 25بهمن دوست ندارم...
امبدوارم فردا هیچ خونی بر زمین ریخته نشه
پاسخحذفامبدوارم فردا هیچ کس دستگیر نشه
امیدوارم....
دیگه طاقت از دست دادن دوست یا هموطنیو ندارم
موسوي بروگمشوعوضي
پاسخحذففتنه سبزوزيرپاهامون
له مي كنيم بچه پولداراي كثافت
من يه ايرانيم يه ايراني
پاسخحذفاصيل كه دوست نداره
نوكراسراييل وآمريكا
باشه چون اوناازپدران
ماحق توحش ميگرفتند يادتون كه نرفته آقاي موسوي!!
كاپيتولاسيون چي ؟
حالاكي ميگه زمان شاه عوضي بهتربود
من ازجانم ميگذرم ولي جلوي آمريكاواسراييل سرخم
نميكنم درودبررييس جمهورمقتدروشجاع كه توخودنيويورك تودهن آمريكازدوزخم
نامه ننگين خاتمي به
بوش روكمي التيام بخشيد.ولعنت براصلاح طلباني كه نان ونمك اسلاموخوردندوخدارامنكرشدند ولعنت خدابرهمه حاميان فتنه سبز مايه ذلت ايران مرگ برموسوي وكروبي-مرگ برآمريكا
هرچه خون دررگ ماست*هديه به رهبرماست
دمت گرم پسرايروني
پاسخحذف