یک جوک قدیمی هست که میگوید «یک بنده خدایی در مسابقات دو میدانی دوپینگ میکند، بعد برای اینکه کسی مشکوک نشود آرام میدود و میبازد». حالا حکایت مسوولین ورزشی و تصمیمگیران سیاسی کشور ما هم همین شده است.
عادت کردهایم که ورزشکاران ما در مقابل ورزشکاران اسراییل حاضر نشوند. این تصمیم از سالهای پیش و با عنوان «به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس» گرفته شده است و ربطی هم به ورزشکاران ندارد. اصولا هیچ یک از این ورزشکاران اعزامی حتی اگر هم بخواهند قدرت تصمیمگیری در این مورد را ندارند. من اساسا چنین منطقی را قبول ندارم. به نظرم در زمینه ورزش بیمعناست که شما چنین محاسباتی را وارد کنید، آن هم زمانی که در میان تمامی کشورهای جهان تنها هستید و سی سال اصرارتان بر این بازی تبلیغاتی پر هزینه نظر کسی را جلب نکرده است. با این حال در چند سال اخیر، تصمیمات عجیب و غریبی گرفته میشود که حتی با منطق خود تصمیمگیران هم قابل توجیه نیست.
مسئله از آنجا شروع شد که نهادهای بینالمللی ورزشی نسبت به این شیوه رفتاری ایرانیان واکنش نشان دادن و برای آن مجازاتهایی در حد محرومیت از دورههای بعدی تعیین کردند. از آن به بعد مسوولین ورزشی ایران تصمیم گرفتند برای پرهیز از این مجازاتها راهکارهای ابتکاری به خرج دهند. مثلا در دوره اخیر مسابقات کشتی فرنگی «محسن حاجیپور» به صورت مصلحتی به حریف اهل مولداوی میبازد تا در دور بعد مجبور نشود از حاضر شدن در مقابل حریف اسراییلی خودداری کند. و یا زمانی که «قاسم رضایی» در برابر حریف اسراییلی روی تشک نرفت، مسوولین کاروان ایران دلیلش را «بیماری» اعلام کردند. (از اینجا بخوانید+)
هیچ کس نمیتواند ادعا کند تصمیم به حاضر نشدن در برابر حریفهای اسراییلی بجز یک حرکت تبلیغاتی و نمایشی کارکرد دیگری هم ممکن است داشته باشد. حالا وقتی خود مسوولین ایرانی تمام تلاششان را میکنند که یک وقت کسی به ذهنش نرسد که آنها به صورت عمدی مقابل اسراییل حاضر نشدهاند دیگر این حرکت چه دستاوردی میتواند داشته باشد؟ اول یک شوی نمایشی بازی میکنیم بعد اعلام میکنیم چنین تصمیمی نداشتهایم؟ با این شیوه بجز خودمان چه کسی را گول میزنیم؟
فرض كنيد در يك صف منتظر رسيدن اتوبوس هستيد. هرچه زمان انتظار براي رسيدن اتوبوس بيشتر شود، ترك صف دشوارتر است زيرا نشان دهنده اين است كه تصميم اوليه شما براي ايستادن در صف اشتباه بوده است. بسياري از رفتارهاي امروز ما ريشه در ايدئولوژيهاي سي سال قبل ما دارد. شعار مرگ بر امريكا (در حاليكه روسيه و چين از اين شعار به بهترين نحو براي دوشيدن ما بهره ميبرند!) شعار محو اسرائيل (كه باعث شده سهم فلسطين روز بروز كمتر و سهم اسرائيل روز بروز بيشتر شود) شعار انرژي هسته اي حق مسلم ماست(كه حتي خودما هم شك داريم اصرار ما استفاده صلح آميز از آن باشد در حاليكه بسياري كشورهاي پيشرفته تر از ما هم سراغ آن نرفته اند)
پاسخحذفهمه و همه تابوهايي هستند كه همچنان ما را در جامعه بين المللي منزوي و منزوي تر كرده اند و فايده اي به حال ما نداشته اند(البته حكومت بهره كافي را از اين شعارها برده و خواهد برد)
نكته جالب اينجاست كه اين شعارها بيشتر مصرف داخلي دارد. مسئولين ورزش ما هنگام قرعه كشي دعاميكنند به ورزشكاران اسرائيلي برخورد نكنند در حاليكه اگر به اين سياست اعتقاد داشتند از برخورد قرعه به ورزشكار اسرائيلي بايد خوشحال هم ميشدند و با صداي رسا فرياد ميزدند كه به چه دليل از مبارزه با ورزشكار اسرائيلي سر باز ميزنند نه اينكه يكبار كمردرد را بهانه كنند و بار ديگر رباط صليبي يا مسمويت را و دربدر دنبال گواهي پزشكي براي رفع محروميت باشند!
پاسخحذف