«... مسئله فلسطین به هیچ وجه کشمکش میان دو مذهب و دو ملت نیست. همچنین این موضوع یک اختلاف مرزی میان کشورهای همسایه هم نیست، بلکه مربوط است به خواستههای گروهی از مردم که از زندگی در موطن خویش محروم گشته پراکنده و بیخانمان شده و اکثرا در تبعید و آوارگی به سر میبرند. همین و بس ... از شما خواهش میکنم به مردم ما در مبارزه برای کسب حق تعیین سرنوشت یاری رسانید ... از شما تقاضا میکنم به مردم ما کمک کنید از تبعیدگاه اجباری خود که به وسیله فشار اسلحه، ظلم و ستم و بیداد به آنها تحمیل شده به میهن خویش باز گردیم... در موطن ملی خود آزادانه و با عزت زندگی کرده و از مزایای زندگی به عنوان ملتی واحد بهرهمند شویم. تنها در آن زمان ممکن است خلاقیت فلسطینی به تمامی در خدمت بشریت قرار گیرد. تنها در این شرایط است که بیت المقدس نقش تاریخی خودش را به عنوان معبدی برای همه ادیان ایفا خواهد نمود. از شما تقاضا میکنم، یاری میطلبم که مردم ما را به استقرار حاکمیت ملی و مستقل همراهی کنید...»
این بخشی از سخنان تاریخی ابوعمار(یاسر عرفات) در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. (اینجا+ بخوانید) اکنون نزدیک به 40سال از آن زمان گذشته و رویای فلسطین آزاد و مستقل همچنان تحقق پیدا نکرده است. در روزهای پر جنب و جوشی که «بهار عرب» نام گرفته، بسیاری بیتاب شنیدن تحقق رویایی هستند که آخرین نسل از مبارزان آرمانخواه بیش از نیمقرن برایش جنگیدند. فلسطین تنها رویای یک ملت نیست. فلسطین آخرین برگ از دفتر تاریخی است که برگ به برگش با اسطورههای مقاومت و مبارزه همراه بود. از شرق تا غرب دور، از شمالیترین نقاط اروپا تا جنوبیترین کشورهای آفریقا، برای بیش از نیم قرن هیچ کجا جنبش مبارزی شکل نگرفت مگر آنکه همپیمان و همسنگر مبارزان فلسطینی باشند. اکنون دیگر از هیچ کدام از جنبشهای پیشین جز خاطرهای گنگ اثری بر جای نمانده است، اما داغ فلسطین همچنان پابرجاست.
ابومازن (محمود عباس) علیرغم پنجاه سال سابقه مبارزه، هیچ گاه نتوانست جانشینی تمام عیار برای رهبر تاریخی فلسطینیها باشد. در دوران ریاست او بر تشکیلات خودگردان اختلافات داخلی گروههای فلسطینی بار دیگر اوج گرفت و حتی کار را به جنگ داخلی کشاند. اما حالا اوست که آرزومندانه پیامرسان ملت فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل خواهد شد. هرچند کاخ سفید پیشاپیش آب پاکی را روی دست همه ریخته است، اما چریک پیر با پشتوانه دولتهای منطقه و البته افکار عمومی جهانیان به سازمان ملل خواهد رفت و شاخه زیتونی به دست خواهد گرفت تا شاید بار دیگر تکرار کند: «امروز من آمدهام با یک شاخه زیتون در یک دست و تفنگ رزمنده راه آزادی در دست دیگر، کاری نکنید که شاخه زیتون از دست من رها شود. نگذارید شاخه زیتون از دست من به زمین افتد. نگذارید شاخه زیتون در دست پر پر شود». (بخش انتهایی سخنان عرفات در سازمان ملل)
این بخشی از سخنان تاریخی ابوعمار(یاسر عرفات) در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. (اینجا+ بخوانید) اکنون نزدیک به 40سال از آن زمان گذشته و رویای فلسطین آزاد و مستقل همچنان تحقق پیدا نکرده است. در روزهای پر جنب و جوشی که «بهار عرب» نام گرفته، بسیاری بیتاب شنیدن تحقق رویایی هستند که آخرین نسل از مبارزان آرمانخواه بیش از نیمقرن برایش جنگیدند. فلسطین تنها رویای یک ملت نیست. فلسطین آخرین برگ از دفتر تاریخی است که برگ به برگش با اسطورههای مقاومت و مبارزه همراه بود. از شرق تا غرب دور، از شمالیترین نقاط اروپا تا جنوبیترین کشورهای آفریقا، برای بیش از نیم قرن هیچ کجا جنبش مبارزی شکل نگرفت مگر آنکه همپیمان و همسنگر مبارزان فلسطینی باشند. اکنون دیگر از هیچ کدام از جنبشهای پیشین جز خاطرهای گنگ اثری بر جای نمانده است، اما داغ فلسطین همچنان پابرجاست.
ابومازن (محمود عباس) علیرغم پنجاه سال سابقه مبارزه، هیچ گاه نتوانست جانشینی تمام عیار برای رهبر تاریخی فلسطینیها باشد. در دوران ریاست او بر تشکیلات خودگردان اختلافات داخلی گروههای فلسطینی بار دیگر اوج گرفت و حتی کار را به جنگ داخلی کشاند. اما حالا اوست که آرزومندانه پیامرسان ملت فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل خواهد شد. هرچند کاخ سفید پیشاپیش آب پاکی را روی دست همه ریخته است، اما چریک پیر با پشتوانه دولتهای منطقه و البته افکار عمومی جهانیان به سازمان ملل خواهد رفت و شاخه زیتونی به دست خواهد گرفت تا شاید بار دیگر تکرار کند: «امروز من آمدهام با یک شاخه زیتون در یک دست و تفنگ رزمنده راه آزادی در دست دیگر، کاری نکنید که شاخه زیتون از دست من رها شود. نگذارید شاخه زیتون از دست من به زمین افتد. نگذارید شاخه زیتون در دست پر پر شود». (بخش انتهایی سخنان عرفات در سازمان ملل)
مسئله برخلاف آنچه جمهوري اسلامي بر آن پافشاري ميكند، يك راه حل بيشتر ندارد. تشكيل دو كشور همجوار و مذاكره براي تعيين سهم. هرچه اين مذاكره بيشتر به تعويق بيفتد سهم كمتري به فلسطين ميرسد. تاريخ براي عبرت گرفتن است. عهدنامه تركمانچاي مثال بارزي است بر اينكه در دعوا، حق به حقدار نميرسد بلكه به آني ميرسد كه قدرتمندتر است! اگر اعراب هم به اسرائيل حمله نكرده بودند يا زمينهاي خود را به يهوديان نفروخته بودند اكنون نيمي از اسرائيل از آن فلسطينيها بود يا اگر ما پس از فتح خرمشهر كمي منطقيتر رفتار ميكرديم شايد اينهمه شهيد نميداديم و چه بسا غرامت هم دريافت ميكرديم. ولي افسوس كه ما تاريخ را براي عبرت گرفتن ورق نميزنيم!
پاسخحذفهمچنان برمحو اسرائيل پافشاري ميكنيم و ايده مسخره همه پرسي را مطرح ميكنيم كه هيچ كشوري حتي اعراب از آن حمايت نميكنند و بدين ترتيب زمان را براي اسرائيل ميخريم...