شهروند سبز - «در وضعیتهایی كه مردم احساس بیقدرتی و ترس میكنند، مهم است كه اولین اقدامات برای مردم كم خطر بوده و در آنها حس اعتماد به وجود آورد. این نوع اقدامات ‐ مثل پوشیدن لباس به طریقهای غیرعادی ‐ میتوانند مخالفتی عمومی را به نمایش بگذارند و فرصتی برای مردم فراهم كنند تا به صورتی معنیدار در اقدامات مخالفتجویانه شركت نمایند. در موارد دیگر موضوعی غیرسیاسی و نسبتا كوچك و سطحی (مانند تامین یك منبع آب مطمئن) میتواند در مركز توجه اقدامات گروهی قرار گیرد. استراتژیستها باید موضوعی را انتخاب كنند كه ارزش آن برای همه شناخته شده بوده و در نتیجه عدم پذیرش آن مشكل باشد. موفقیت در این رشته مبارزات كوچك علاوه بر اینكه مشكلی كوچك را حل میكند، مردم را نیز نسبت به دارا بودن قدرتی بالقوه متقاعد میسازد.
هدف بیشتر استراتژیهای یك رشته مبارزات در یك كشمكش درازمدت، نباید سرنگونی آنی و كامل دیكتاتوری باشد، بلكه به جای آن، این استراتژیها باید در پی كسب اهداف محدود باشند. همینطور تمام رشته مبارزات هم نیازی به مشاركت تمامی بخشهای جامعه ندارند. به هنگام تفكر درباره یك رشته عملیات بخصوص برای پیشبرد استراتژی بزرگ، استراتژیستهای مبارزهطلب نیاز دارند تا با دقت به تفاوتهای موجود در مراحل ابتدایی، میانی و پایانی یك مبارزه دراز مدت بیاندیشند ...
نخستین اقدام احتمالا باید نوعی اعتراض یا اقدام نمادین محدود یا موقتی باشد. اگر تعداد افرادی كه علاقمند به اقدام هستند كم است، آنگاه نخستین اقدام میتواند، برای مثال، شامل گذاشتن گل در محلی باشد كه اهمیتی نمادین دارد. از طرف دیگر، اگر تعداد كسانی كه خواهان شركت در اقدام هستند بسیار زیاد است، آنگاه پنج دقیقه توقف كامل و عدم انجام هرگونه حركتی یا چند دقیقه سكوت میتواند به كار گرفته شود. در وضعیتهای دیگر، اشخاص معدودی میتواند به اعتصاب غذا، شبزندهداری در محلی كه اهمیت نمادین دارد، تحریم كوتاه كلاسها، یا تحصن در محلی مهم دست بزنند. تحت یك حكومت دیكتاتوری، این اقدامات كه جنبه تهاجمیتری دارند احتمالا با سركوبی خشنی مواجه خواهند شد.
اقدامات نمادین خاص، مانند اشغال فیزیكی محوطه روبروی قصر دیكتاتور یا اشغال دفاتر مركزی پلیس سیاسی ممكن است دارای خطر زیادی باشد و به همین دلیل برای شروع رشته مبارزات توصیه نمیشوند».
گمان میکنم شما هم مثل من قبول داشته باشید که مردم اکثر شهرهای کوچک و متوسط ایران معترض به شرایط موجودند اما از عمل کردن میترسند. آنها مثل مردم تهران تجربه 25 و 28 و 31 خرداد، تجربه روز قدس و عاشورا را ندارند، طعم بیشمار بودن را تجربه نکردهاند و با شنیدن خبرهای بعضا اغراق شدهای که عمدا توسط حکومت پخش میشود از عکس العملهای حکومت به شدت میترسند. از یک طرف حق هم دارند چرا که در شهرهای کوچک امکان شناسایی و دستگیری بیشتر، خبر رسانی کمتر و عواقب شدیدتر خواهد بود. حتی در خود شهر تهران هم هرگز 25 خرداد تکرار نشد. حال چه باید بکنیم؟ بنشینیم و زبان به نفرین بگشاییم؟ من فکر میکنم کارهای بهتری برای انجام دادن داریم! سطح انتظاراتمان را پایین بیاوریم و برای همراه کردن اکثر مردم به سراغ اقدامات کم خطر و توام با موفقیت برویم. روزهای اول جنبش را به یاد بیاورید، پیشنهادات رنگارنگ فعالان جنبش از بادکنک های سبز بگیر تا پیادهرویهای پنجشنبهها تا استفاده دوباره از رنگ سبز در لباسها، هرکدام میتوانند تقویت کننده روحیهای باشند که این روزها از نان شب هم برای جنبش واجبتر است.
پینوشت:
مجموعه یادداشت «چه باید کرد»؟ را «شهروند سبز» بر پایه آموزههای کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» تهیه کرده است. (عبارات داخل گیومه نقل قولهای مستقیم از متن کتاب هستند) شما نیز میتوانید علاوه بر ارسال یادداشتهای پراکنده، ستون ثابت خود را در «مجمع دیوانگان» تعریف و راهاندازی کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر