هنوز هیچ کس از سرانجام قطعی پرونده کوهنوردان آمریکایی اطمینان ندارد. اخبار گستردهای منتشر شده است که احمدینژاد میخواهد در آستانه حضور در اجلاس سازمان ملل دو زندانی آمریکایی را که به «جاسوسی» متهم شدهاند با قرار وثیقه آزاد کند و به مصداق دو چشم روشنی تقدیم آمریکاییها کند.(اینجا+) طبیعی است که تصمیمگیری در مورد سرنوشت محکومان به قوه قضاییه مربوط است و وعدههای غیررسمی احمدینژاد تنها یک حرکت سیاسی برای تحت فشار قرار دادن قوه قضاییه است. تا بدینجای امر قوه قضاییه آزادی این دو زندانی را رد کرده است،(اینجا+) اما فارغ از نتیجه این جدال، یک چیز قطعی است: «احمدینژاد از آبرو و وجهه کل نظام برای بازسازی سیمای خودش هزینه میکند».
به گمان من کمتر کسی است که تصور کند دو کوهنورد آمریکایی تمامی مدت 8سال محکومیت خود را در زندانهای ایران سپری کنند. تا همین جای کار همه پذیرفتهایم که قوه قضاییه ما در نهایت میان شهروندان ایرانی و غیرایرانی تبعیضی قایل میشود که به قول «سعید شریعتی» بیشباهت به «کاپیتالاسیون» نیست. (اینجا+) با این حال حداقل انتظار منطقی از یک ساختار حکومتی این است که هزینه چنین تبعیضی را صرف دستاوردهایی سیاسی کند. برای مثال وقتی کنگره آمریکا تلاش میکند با خارج کردن نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروههای تروریستی به نوعی حکومت ایران را تحت فشار قرار دهد، عجیب نیست که حکومت ایران هم تلاش کند با برگ دو زندانی آمریکایی به مقابله با این حرکت برخیزد. مشکل از زمانی حاد میشود که یک نفر از داخل این حاکمیت تلاش کند تا همه دستاوردها را به سود شخص خودش مصادره به مطلوب کند، آن هم در شرایطی که هزینه این اقدام را کل ساختار میپردازد.
حال چه کوهنوردان آمریکایی آزاد شوند و چه نشوند، یک مسئله قطعی است. برگ برنده بازی حکومت ایران دیگر سوخته است. انتشار خبر وعده احمدینژاد سبب شد تا زمین بازی، از تقابل میان جمهوری اسلامی با دولت آمریکا خارج شود و به یک نزاع داخلی تقلیل یابد. احمدینژاد کاری کرد که اگر کوهنوردان آمریکایی آزاد شوند، در مجامع خبری مدال افتخار این آزادسازی صرفا به سینه شخص خودش آویخته شود. تصویر ارسال شده در صورت اجرای این سناریو اینگونه است: «حاکمیت ایران زندان مخوف و وحشتناکی است که آمریکاییها را به بند میکشد و تنها حسن نیت یک ابرمرد است که دو انسان را از داخل این زندان سیاه نجات میدهد». صورت دوم سناریو این است که قوه قضاییه به وعده خودسرانه دولت گردن نسپارد. در چنین شرایطی باز هم احمدینژاد تصویر «ابرمرد خیرخواه» خود را به آمریکا ارسال کرده است، هرچند حاکمیت ایران آنچنان تیره و وحشتناک است که از دست این «ابرمرد» هم کاری ساخته نیست. (عجیب نیست که مجله «تایم» تیتر بزند: «تمام امیدمان به احمدینژاد است+»)
برای این شیوه رفتاری رایج و آشنای احمدینژاد هیچ نامی جز «زورگیری» نمیتوان تصور کرد. رییس دولت کودتا رسما تمامی آبرو و سرمایه سیاسی-امنیتی نظام را خرج خودش میکند و چنین هزینهای را هم به زور از کیسه نظام بیرون میکشد. قطعا تا زمانی که چنین عنصر خودشیفتهای در دستگاه دیپلماتیک یک نظام تاثیرگزار باشد و تمام تلاش خود را معطوف به کسب دستاوردهای شخصی کند، تمامی سرمایه دیپلماتیک کشور یا از بین میرود یا به جیب این شخص واریز میشود. هزینهای که مراتب ویرانگرتر از اختلاسهای چند میلیارد دلاری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر