از هر نظر که نگاه کنیم، «زندگی با چشمان بسته» فیلم بدی است. نه داستانی قابل ذکر، نه روایتی دل نشین و نه ضرباهنگی گیرا، تازهترین اثر «رسول صدر عاملی» هیچ حرفی برای گفتن ندارد. این فیلم تازه برای خالق «دختری با کفشهای کتانی» و «من، ترانه 15 سال دارم» نه تنها گامی به پیش محسوب نمیشود، بلکه از اساس مخاطب را به این تردید میاندازد که آیا آقای کارگردان یک بار هم به خود زحمت مقایسه بین آثارش را داده است؟ کدام دغدغه ناگفته در دو اثر پیشین باقی مانده بود که این یکی باید به تصویر میکشید؟
دستچین کردن مجموعهای از «سوپراستارها» و تصویربرداری از صحنههایی که بیشتر به درد پوسترهای تبلیغاتی میخورند از ویژگیهای سینمای زرد گیشه است. حتی توقیف دو ساله و سلاخی شدن به تیغ سانسور که در جای جای اثر مشهود است هم نمیتواند توجیه مناسبی برای داستان ضعیف و منطق سست فیلم به حساب آید. شاید احساس نابجایی نباشد اگر مخاطب گمان کند «صدرعاملی» در این فیلم به نمونهای از سینمای کیمیایی نزدیک شده که البته ذاتی این کارگردان نیست و نتیجه کار مصداق «از اینجا رانده و از آنجا مانده» است.
در یک کلام، «زندگی با چشمان بسته» ساخته کوری است که اگر در زمینه موضوعی که مطرح میکند اثرات نامطلوب اجتماعی نداشته باشد، هیچ دستاوردی هم به همراه نخواهد داشت و نتیجه کارش کسالت مخاطبی است که برای اتمام فیلم و باز شدن درهای سینما لحظه شماری میکند.
دستچین کردن مجموعهای از «سوپراستارها» و تصویربرداری از صحنههایی که بیشتر به درد پوسترهای تبلیغاتی میخورند از ویژگیهای سینمای زرد گیشه است. حتی توقیف دو ساله و سلاخی شدن به تیغ سانسور که در جای جای اثر مشهود است هم نمیتواند توجیه مناسبی برای داستان ضعیف و منطق سست فیلم به حساب آید. شاید احساس نابجایی نباشد اگر مخاطب گمان کند «صدرعاملی» در این فیلم به نمونهای از سینمای کیمیایی نزدیک شده که البته ذاتی این کارگردان نیست و نتیجه کار مصداق «از اینجا رانده و از آنجا مانده» است.
در یک کلام، «زندگی با چشمان بسته» ساخته کوری است که اگر در زمینه موضوعی که مطرح میکند اثرات نامطلوب اجتماعی نداشته باشد، هیچ دستاوردی هم به همراه نخواهد داشت و نتیجه کارش کسالت مخاطبی است که برای اتمام فیلم و باز شدن درهای سینما لحظه شماری میکند.
khoda begam chikaret kone arman... lahze shomari chie, man hazer budam daste raastamo ham bedam biam birun
پاسخحذف