شهروند سبز- «با قدرت گرفتن نیروهای دموكرات، استراتژیستها باید مبارزهطلبی و عدمهمكاری بلندپروازانهتری طراحی كنند تا با هدف ایجاد فلجسیاسی و در نهایت فروپاشی دیكتاتوری، منابع قدرت را از آن جدا نمایند. لازم است تا دقیقا برنامهریزی شود كه نیروهای دموكراتیك چگونه میتوانند حمایت مردم و گروههایی كه پیش از این در اختیار دیكتاتور قرار میگرفتند را تضعیف كنند. حمایت مردم با آشكارسازی بیرحمیهایی كه از سوی رژیم اعمال شده، تضعیف خواهد شد؟ با افشاء نتایج اقتصادی مصیبت بار سیاستهای اعمال شده از سوی دیكتاتور چطور؟ یا با درك این موضوع كه دیكتاتوری قابل خاتمه دادن است؟ حمایتهایی كه از دیكتاتور میشود باید تا آنجا تضعیف شود كه به حد اقدامات بیطرفانه برسد (نظارهگران) یا حتی ترجیحا به حمایت فعال از اقدامات طرفدار دموكراسی تبدیل شود.
در طول برنامهریزی و اجرای مبارزهطلبی سیاسی و عدم همكاری، پشتیبانان دیكتاتور از جمله گروههای داخلی، پلیس، ماموران اداری و خصوصا ارتش باید مورد توجه و مواظبت دقیق قرارگیرند. درجه وفاداری نیروهای نظامی، چه سربازان و چه افسران، نسبت به دیكتاتور باید با دقت تخمین زده شود و مشخص شود كه نیروهای دموكراتیك توان تاثیرگذاری بر آنها را دارند یا نه. شاید بسیاری از سربازان عادی به اجبار به سربازی آمده و ناراضی باشند. شاید هم بسیاری از سربازان و افسران به دلایل شخصی، خانوادگی یا سیاسی نسبت به حكومت بیگانه شده باشند. كدام عوامل ممكن است سربازان و افسران را در مقابل اقدامات دموكراتیك آسیبپذیر سازد؟»
شاید شما هم بعضی روزها با خودتان بگویید اگر 25 خرداد فلان کار را میکردیم الان در این وضع نبودیم یا هزار اما و اگر دیگر. البته من معتقدم در آن شرایط و با شوکی که وارد شده بود احتمالا کار دیگری نمیشد کرد. اما اگر امروز و فردا بتوانیم با طراحی استراتژیهای مناسب در یک سطح به موفقیت برسیم و بتوانیم قشر فعال و همراه را افزایش دهیم باید استراتژیهای آمادهای برای ارتقاء سطح مبارزه داشته باشیم نه اینکه گمان کنیم با ماندن در این سطح و پایداری میتوانیم به پیروزی برسیم. متاسفانه به مرور زمان کارگزاران دیکتاتور شیوه برخورد با روشهای به کار رفته ما را خواهند آموخت و دستاوردهای به دست آمده نیز اثرشان کمرنگ خواهد شد. ارتقای به موقع سطح مبارزه و به کار گرفتن روشهای نو کلید حفظ پیروزی هستند. در یادداشت های بعدی درباره نیروهای نظامی بیشتر سخن خواهیم گفت.
پینوشت:
مجموعه یادداشت «چه باید کرد»؟ را «شهروند سبز» بر پایه آموزههای کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» تهیه کرده است. (عبارات داخل گیومه نقل قولهای مستقیم از متن کتاب هستند) شما نیز میتوانید علاوه بر ارسال یادداشتهای پراکنده، ستون ثابت خود را در «مجمع دیوانگان» تعریف و راهاندازی کنید.
در طول برنامهریزی و اجرای مبارزهطلبی سیاسی و عدم همكاری، پشتیبانان دیكتاتور از جمله گروههای داخلی، پلیس، ماموران اداری و خصوصا ارتش باید مورد توجه و مواظبت دقیق قرارگیرند. درجه وفاداری نیروهای نظامی، چه سربازان و چه افسران، نسبت به دیكتاتور باید با دقت تخمین زده شود و مشخص شود كه نیروهای دموكراتیك توان تاثیرگذاری بر آنها را دارند یا نه. شاید بسیاری از سربازان عادی به اجبار به سربازی آمده و ناراضی باشند. شاید هم بسیاری از سربازان و افسران به دلایل شخصی، خانوادگی یا سیاسی نسبت به حكومت بیگانه شده باشند. كدام عوامل ممكن است سربازان و افسران را در مقابل اقدامات دموكراتیك آسیبپذیر سازد؟»
شاید شما هم بعضی روزها با خودتان بگویید اگر 25 خرداد فلان کار را میکردیم الان در این وضع نبودیم یا هزار اما و اگر دیگر. البته من معتقدم در آن شرایط و با شوکی که وارد شده بود احتمالا کار دیگری نمیشد کرد. اما اگر امروز و فردا بتوانیم با طراحی استراتژیهای مناسب در یک سطح به موفقیت برسیم و بتوانیم قشر فعال و همراه را افزایش دهیم باید استراتژیهای آمادهای برای ارتقاء سطح مبارزه داشته باشیم نه اینکه گمان کنیم با ماندن در این سطح و پایداری میتوانیم به پیروزی برسیم. متاسفانه به مرور زمان کارگزاران دیکتاتور شیوه برخورد با روشهای به کار رفته ما را خواهند آموخت و دستاوردهای به دست آمده نیز اثرشان کمرنگ خواهد شد. ارتقای به موقع سطح مبارزه و به کار گرفتن روشهای نو کلید حفظ پیروزی هستند. در یادداشت های بعدی درباره نیروهای نظامی بیشتر سخن خواهیم گفت.
پینوشت:
مجموعه یادداشت «چه باید کرد»؟ را «شهروند سبز» بر پایه آموزههای کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» تهیه کرده است. (عبارات داخل گیومه نقل قولهای مستقیم از متن کتاب هستند) شما نیز میتوانید علاوه بر ارسال یادداشتهای پراکنده، ستون ثابت خود را در «مجمع دیوانگان» تعریف و راهاندازی کنید.
مدیریت بالاترین قول داده است که اگر چند مختلف در اینباره نوشته شود، فردا در صفحه اول بالاترین یک قسمت را به این لینک ها اختصاص دهد.
پاسخحذفلذا از تمام دوستان وبلاگ نویس می خواهم با نوشتن مطلبی به استقبال این روز مهم بروند و سهم خود را در آگاه سازی این روز مهم، ادا کنند
بسیار زشت است که جامعه ایرانی و فارسی زبان، از این روز مهم بی خبر بماند.
لطفا آدرس نوشته خود را برای من بفرستید، اگر خودتان آنرا در بالاترین لینک کرده اید که آدرس لینک را بدهید، اگر نه من از طرف شما ارسالش می کنم.
اگر حوصله نوشتن مطلب خاصی را ندارید، حداقل همین مطلب و نوشته مرا کپی کنید و در وبلاگ خود بگذارید.
برای توضیحات بیشتر این نوشته مرا بخوانید،
http://gomnamian.blogspot.com/2011/09/blog-post_12.html
چقدر از روز صلح می دانید؟ روز بیست و یکم سپتامبر، به همت یک جوان پرشور، توسط سازمان ملل به عنوان روز صلح در نظر گرفته شده است، برای دانستن اثرگذاری این روز، کافیست توجه کنیم که حتی طالبان نیز به آن وفادار مانده اند و و به دلیل صلحی یک روزه ای که برقرار شده است، یک و نیم میلیون کودک افغان، به یمن این روز از نعمت واکسن برخوردار شدند.
این وظیفه ما وبلاگنویسان است که این روز را پاس بداریم و توجه همه را به آن جلب کنیم.
روز صلح توسط مستند ساز بریتانیایی و جرمی گیلی در سپتامبر 1999 بنیان نهاده شده است. آرمان این بنیاد خیریه این بوده است که جنگ را در تمام دنیا برای یک روز در سال، متوقف کنند.
در هفتم سپتامبر 2001، تلاش های این گروه به ثمر نشست و سازمان ملل بیست و یکم سپتامبر هر سال را طبق قطعنامه ای روز صلح نامیده است.
همه ساله در این روز، هنرمندان و موسیقی دانان به برگزاری کنسرتی بزرگ اقدام می کنند. شرکت های بزرگی چون اسکایپ، کوکا کولا و پوما به جهت حمایت از این روز، اسپانسر تبلیغاتی این کمپین هستند.
جرمی گیلی ، از سال 1998 با تمام توان تلاش کرده است که با کمک سازمان های غیر دولتی و دانشجویان و نمایندگان دولت ها، به نشر این ایده بکوشد و اکنون این زحمات او به ثمر نشسته است.
در سال 2006 این تلاش ها چهره خود را خوب نشان داد، در میانه جنگ داخلی به مدد این روز صلح، کمک رسانان بین المللی موفق شدند که به قسمت جنوبی و جنگ زده سودان، غذا برسانند، در سال 2007، بیش از یکصد میلیون نفر در سرتاسر دنیا، در برگزاری این روز، همیاری نمودند. در افغانستان و در پی اینکه طالبان به این روز وفادار ماندند، نیروهای بین المللی موفق شدند که بیش از یک میلیون و چهارصد هزار کودک را واکسینه کنند.
شخصیت های بزرگی چون عالیجناب دالایی لاما و یا سیاستمدارانی چون کوفی عنان و یا دبیر کل اتحادیه عرب یا نخست وزیر اسراییل نیز جز حمایت کنندگان از این روز هستند.
موافقم
پاسخحذفادامه دهید
بيست هزار نفر براي تماشاي مراسم اعدام يك انسان (حتي گناهكار) ساعتها در صف مي ايستند، همه هر چند در ظاهردروغ و ريا و اختلاس را تقبيح ميكنند ولي در باطن امورات خود را از اين طريق ميگذرانند، به دريافت پول بدون انجام كار مفيد عادت كرده اند، كمك به يكديگر را فراموش كرده اند.
پاسخحذفگاهي بنظرم ميرسد همه اين حرفها در مورد مبارزه بيهوده است و اين مردم چنين حكومتي را ميپسندند! مبارزه اصلي كه ما محتاج آن هستيم مبارزه بر عليه بي اخلاقي است