نمی دانم چرا زمانی که تصمیم گرفتم در مورد لایحه حمایت از خانواده بنویسم، به نظرم رسید که توضیح بسیاری از واضحات غیر ضروری است و می توان حتی در فضای وبلاگستان هم با فرض اعتماد متقابل مطلب نوشت. هنوز هم نمی دانم توقع من زیادی بوده است یا این عارضه ای است که فضای وبلاگستان به ناروا دچارش شده و پیشبرد بحث هایش را به تعویق می اندازد. هرچه هست گمان می کنم پس از دو پستی* که در این زمینه نوشته ام اکنون ناچارم مقدماتی بدیهی را بازگو کنم تا شاید دست کم از این پس دیگر در روند این بحث سوء تفاهمی ایجاد نکنند.
- من با ترویج چند همسری مخالفم و هیچ گونه توجیه و سفسطه ای از قبیل فرامین شرعی، نیازهای جامعه و یا استدلال مضحک کمبود شوهر** در این نظر من تغییری ایجاد نخواهد کرد.
- من با ترویج چند همسری مخالفم و هیچ گونه توجیه و سفسطه ای از قبیل فرامین شرعی، نیازهای جامعه و یا استدلال مضحک کمبود شوهر** در این نظر من تغییری ایجاد نخواهد کرد.
- من با «صیغه»، دقیقا با همان معنای شرعی و رایجی که در جامعه ما دارد کاملا مخالفم و نه تنها بر خلاف تبلیغات دستگاه حاکم آن را باعث رفع مشکلات جوانان(!) و یا راهکاری برای کاهش فساد در جامعه نمی دانم، که اتفاقا چنین رسم نامیمونی را یک فساد و فحشای سازماندهی شده می دانم که حتی توجیهات شرعی نیز به هیچ وجه نمی تواند از نفس قبیح، ضد اخلاقی و ضد انسانی آن بکاهد.
- از نگاه من، قوانین حقوقی کشور در حال حاضر نیز به اندازه کافی حقوق زنان را تضییع می کند و از همین مجرا به بنیان خانواده ضربه می زند. بدون هیچ اصراری برای اصل قرار دادن نهادی به نام «خانواده»، باور دارم که اگر بخواهیم سلامت جامعه را بیش از این به خطر نیندازیم هرچه سریع تر باید به فکر بازنگری در قوانینی باشیم که ناظر به روابط میان زن و مرد است، چرا که تا دید حقوقی سالمی به این رابطه نداشته باشیم نمی توانیم تغییر خارق العاده ای در رفتارهای بیمارگونه اجتماعی را انتظار بکشیم.
- در نهایت اینکه نمی دانم از کجای نوشته من بر می آید که از لایحه حمایت از خانواده، به دلیل تسهیل ازدواج موقت و یا ازدواج مجدد حمایت می کنم. من هنوز در مورد این بحث ها مطلبی ننوشته ام، اما اگر فرصت شود و این بحث را ادامه دهم اتفاقا توضیح خواهم داد که این لایحه به هیچ وجه نتایج تشویقی برای ترویج ازدواج مجدد و یا موقت نخواهد داشت. دست کم گمان می کنم در پست پیشین هم این مسئله را توضیح دادم و اتفاقا تمام تلاشم این بود که بگویم مخالفین این لایحه اصلا نمی دانند با چه چیزی مخالفت می کنند. بلکه تنها و به صرف اینکه مجلس اصولگرا و دولت کودتا بانیان آن هستند، نتیجه گیری کرده اند که قرار است فرهنگ بدوی چند همسری بار دیگر ترویج شود. تمام تلاش این در این مجموعه یادداشت این است که حتی اگر در این بحث نیز به نتیجه ای نرسیدیم، دست کم تمرین کنیم تا از این پس در چنین مواردی به جای قضاوت کردن بر پای جوسازی های رسانه ای، به اصل ماجرا مراجعه کنیم و آن را خارج از هرگونه پیش داوری به قضاوت بگذاریم.
پی نوشت:
** مضحکه روزگار را ببینید که اتفاقا یکی از خانم های مدعی فعالیت در زمینه حقوق زنان یادداشتی برای رادیو زمانه می نویسد و پس از کلی ادعا در این زمینه که چقدر مخالف چند همسری است، دست آخر استدلال می کند که به دلیل کمبود شوهر(!) در برخی موارد ناگزیر از پذیرش این مسئله هستیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر