۱۰/۱۵/۱۳۸۸

شجاعت از نگاه یک انسان رشید

چقدر به نظرم عجیب می آید؛ انگار موسوی از همان زمان نگارش بیانیه 16 بیانیه شماره 17 خود را پیش بینی کرده بود؛ انگار می دانست به زودی راه کارهایی ارایه خواهد کرد که برخی او را به عقب نشینی و وادادگی متهم می سازند؛ انگار می خواست پیشاپیش پاسخی به همه این اتهامات داده باشد؛ یا شاید می خواست پیشاپیش درسی به همه ما بدهد که نوشت: «به عنوان مثالی دیگر انعطاف یک انسان رشید به معنای وادادگی نیست، بلکه بدان معناست که او برای رسیدن به مقصود خود پر از راه‌حل‌های گره‌گشاست».


شجاعت در نگاه موسوی تعریف متفاوتی دارد؛ تعریفی که خود می داند و به زیبایی اشاره می کند که توده جامعه ایرانی با آن آشنا است و آن را درک خواهد کرد؛ ؛ پس همین توده جامعه ایرانی را در بیانیه 16 مخاطب قرار می دهد که «به عنوان مثالی دیگر صفت شجاعت را در نظر آورید. شهامتی که یک انسان رشید (مثلا یک پدر در دفاع از دختر جوانش)* نشان می‌دهد همراه با هیاهو نیست، مانع از دوراندیشی و مستلزم قبول هزینه‌های بی‌دلیل نیست، اما هول‌انگیزتر و اثرگذارتر از زور بازوی دیگران است. آیا مشابه این کیفیت‌ را در شجاعتی که مردم ما به نمایش می‌گذارند مشاهده نمی‌کنید؟». (بیانیه 16 میرحسین موسوی) گاه از خلال این بیانیه ها به نظرم می رسد که توده جامعه ایرانی درکی از حقیقت دارد که روشنفکران از خلال سال ها مطالعه و جنگ و جدل هنوز به آن دست نیافته اند.


پی نوشت:
هرگاه می خواهم در مورد بیانیه های موسوی چیزی بنویسم آن عبارت معروف را به خاطر می آورم که «جنبش را به کیش شخصیت آلوده نکنید». آخر یکی نیست بگوید مهندس جان، ما نمی خواهیم جنبش را به کیش شخصیت آلوده کنیم؛ تقصیر از شما است که هرچه می گویی و می نویسی برایمان مدرسه ای می شود که باید سال ها از آن بیاموزیم!


* خودمانیم؛ این هم وطن آذری ما هم بدجور «ناموس پرست» است! مثال دفاع هم که می خواهد بزند نمی تواند «دفاع یک پدر از پسرش» را تصور کند؛ حتما باید از «دختر جوانش» دفاع کند؛ به دوستان فمنیست بر نخورد؛ اما من این رفتار را نیز به پای نزدیکی کم نظیر زبان و دیدگاه مهندس با توده جامعه می گذارم.

۲ نظر:

  1. ناشناس۱۵/۱۰/۸۸

    هم زمان مينوشتيم انگار !

    .
    .

    ميخواهم بنويسم اما ... واهمه دارم از بهانه اي كه ساختي براي سيلي كه دلش ميخواهد - واقعا به همين سادگي دلش ميخواهد - راه بيفتد ... واژه واژه واژه ... تـــــــا دريا !

    .
    .

    دستم به نوشتن ميرود ... « ســـركــش و مســـــت » اما ... چه حيف كه خانه ي توست ...


    سپاس از حرفي كه حرف دلم بود و « تو »‌ نوشتي ... با همان دلواپسيها و تقدير و تحسين و گمانه و گله اي كه در دل داشت و گوارايش كرد :)

    پاسخحذف
  2. ممنون.
    یک فکری به حال فیلترینگت بکن!!
    انتقال خیلی کار داره؟؟

    پاسخحذف