چهار روز از صدور بیانیه شماره 17 مهندس موسوی می گذرد؛ بعید می دانم در تمامی جنبش سبز کسی وجود داشته باشد که در حد یک وبلاگ هم که شده رسانه در اختیار داشته، اما در مورد این بیانیه هیچ اظهار نظری نکرده باشد. چهره هایی که خود را فعال و یا دست کم حامی جنبش می دانند در سراسر دنیا به موضع گیری در مورد بیانیه مهندس پرداخته اند؛ بسیاری از آن حمایت کرده، برخی نقدش کرده اند و عده ای نیز پیشنهاداتی به آن افزوده اند؛ اما از سوی دیگر، سنگر کودتا انگار در یک سکوت مرگ بار فرو رفته است. پس از واکنش تند افراطیون به نامه محسن رضایی دیگر میانه روهای اصولگرا ترجیح دادند احتیاط کنند و دست از موضع گیری صریح بردارند؛ رهبری نظام هم کاملا مستاصل شده و از هرگونه موضع گیری عاجز مانده است. هرجور که نگاهش می کنم بیانیه 17 یک پیروزی بزرگ برای جنبش بود که شرایط را کاملا تغییر داد. پس از راهپیمایی چهارشنبه حامیان کودتا، فشارها جهت افزایش سرکوب به بالاترین حد خود رسیده بود اما امروز حاکمیت عملا مواضع تهاجمی هفته گذشته خود را با یک انفعال عوض کرده و جنبش سبز نیز فرصت یافته است تا به نقد خود، گفت و گو و بازسازی دیدگاه ها و مواضع بپردازد.
پی نوشت: نامه فرخ نگهدار و مصاحبه عبدالله شهبازی از دلچسب ترین اظهار نظرهایی بودند که در مورد بیانیه 17 مهندس خوانده ام.
گرچه گويا رسم داري « بي پاسخ سلامي به ميهمان » ميزبان بماني اما ... دليل من به نوشتن چيزي وراي رسمهاي آنچنان و اينچنين ست پس :
پاسخحذف« مادام كه ممنوع نكني اظهار نظر را » پرسه خواهم زد حوالي خط خطي هاي تسلي بخش ت ... « اميد كه سبزينگي ام فزون گردد به يمن مجمع ت » !!! :)
.
.
نامه را نه اما ... مصاحبه اي از نامبرده ي ابتداي پي نوشتت ديده بودم كه سخــــت به دلم نشست و ... در چشمم قدبلندتر شد : همين آدمي كه نامه اش را دلچسب ديدي .
آبي دوم پي نوشت اما ... موجود نبود !
حاشيه نوشت : اظهار نظر را اگر خوش نداري ... « به اشاره اي ختمش خواهم كرد » . بي تعارف اينكه : اين چند خط را محض دل بينواي خودم مينويسم ... كه قريب شش ماه ست دستش به نوشتن نميرود در كنج دور خودش . ببخش جير و جار زمستاني اين گنجشك را ... با اين نويد كه : « كولي ست و ميرود » ... زود زود زود ! :)