«عباس فرجزاده طارانی» با نام متداول «شهرام فرجی»، (اینجا) متولد 1353، ساکن کرج، مالک یک شرکت پخش مواد غذایی بود. تنها فرزند شهید، «آوا»، (تصویر دوم) در زمان شهادت پدر 5 سال داشت. شهید فرجی، ظهر روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد. از این صحنه دردناک و همچنین لحظات جان سپردن ایشان، فیلمهای دلخراشی وجود دارد. (از اینجا ببینید)
خانواده شهید در ابتدا برای اینکه بتوانند پیکر او را تحویل بگیرند ناچار شدند اعلام کنند رهگذر بوده و در اعتراضات شرکت نداشته است. آخرین اس.ام.اسی که از شهرام مانده این است :
«روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنیـد
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بـیاید واعظ
پـیر میخانه بخواند غــزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنیـد
اندرون دل من یک قـلمه تـاک زنـید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفت».
بخشی از یک گفت و گو با نزدیکان شهید: «همسر و دختر شهرام در وضعیت مناسبی نیستند. حال همسرش خیلی بد است و گاهی از خودکشی حرف میزند؛ او هنوز نمیتواند باور کند. این فیلم او را از پا انداخته است. دخترش آوا هم خیلی بیقراری میکند. کسی را به اتاق پدرش راه نمیدهد. سرخاک پدرش مینشیند و خاکها را کنار میزند و میگوید: الان بابای من دستش زیر این خاک است؛ همه خاکها را کنار بزنم میتوانم دستش را بگیرم؟ آوا ماشین که میبیند میگوید بابام حواسش نبود ماشین زد بهش».
پینوشت:
گفت و گوی خانواده شهید با سایت «روزآنلاین»: «ما را با شهرام له کردند»
خانواده شهید در ابتدا برای اینکه بتوانند پیکر او را تحویل بگیرند ناچار شدند اعلام کنند رهگذر بوده و در اعتراضات شرکت نداشته است. آخرین اس.ام.اسی که از شهرام مانده این است :
«روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنیـد
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بـیاید واعظ
پـیر میخانه بخواند غــزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنیـد
اندرون دل من یک قـلمه تـاک زنـید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفت».
بخشی از یک گفت و گو با نزدیکان شهید: «همسر و دختر شهرام در وضعیت مناسبی نیستند. حال همسرش خیلی بد است و گاهی از خودکشی حرف میزند؛ او هنوز نمیتواند باور کند. این فیلم او را از پا انداخته است. دخترش آوا هم خیلی بیقراری میکند. کسی را به اتاق پدرش راه نمیدهد. سرخاک پدرش مینشیند و خاکها را کنار میزند و میگوید: الان بابای من دستش زیر این خاک است؛ همه خاکها را کنار بزنم میتوانم دستش را بگیرم؟ آوا ماشین که میبیند میگوید بابام حواسش نبود ماشین زد بهش».
پینوشت:
گفت و گوی خانواده شهید با سایت «روزآنلاین»: «ما را با شهرام له کردند»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر