معرفی:
نویسنده: فریدون مجلسی
ناشر: نشر ثالث
نوبت چاپ: چاپ نخست، 1389
304 صفحه؛ 6500 تومان
تاریخ به روایت شاهان
من چندان علاقهای به رمانهای تاریخی ندارم؛ یعنی ترجیح میدهم تاریخ را به روایت تاریخ نگاران بخوانم. با این حال نمیتوان نادیده گرفت که «رمان تاریخی» همواره در کشور ما یکی از پرمخاطبترین دستههای ادبیات بوده است. این استقبال به حدی است که چهرهای چون «ذبیح الله منصوری» برای سالیان دراز توانست هرچه که میخواهد به اسم تاریخ و ادبیات به خورد مخاطب بدهد و بخش عمدهای از مخاطبان او هیچگاه در نیابند که خیالپردازیهای جناب منصوری تا چه حد با واقعیت تاریخی فاصله دارند. بیراه نیست اگر بگوییم رمان تاریخی بخش قابل توجهی از رسوب تاریخ در فرهنگ جامعه ما را رقم زده است، اما این بدان معنا نیست که هر رمانی با رنگ و بوی تاریخ لزوما مورد استقبال مخاطبین قرار گیرد.
به باور من «میترا و چاتورانگا» از آن دست رمانهای تاریخی است که نمیتواند در میان مخاطبان این بخش از ادبیات جایگاه ویژهای پیدا کنند. گمان میکنم اگر بخواهیم دلیل چنین ضعفی را ریشه یابی کنیم، باید به سراغ نگرش نویسنده آن برویم. یعنی جایی که در مییابیم نویسنده، بیش از آنکه خود را ادیبی رمان نویس بداند، محققی تاریخ نگار میپندارد. پس به نام کتاب یک عنوان جانبی «کارنامک خسروی» هم افزوده میشود و نویسنده در مقدمه اثر همانگونه که توضیح میدهد چه برنامههایی برای تحقیقات و انتشارات تاریخی خود دارد میافزاید: «نمیدانم میتوان این روایت را رمان نامید؟ یا صرفا داستانی تاریخی یا تاریخی داستانی است؟»
اما فارغ از اینکه «میترا و چاتورانگا» با هدف نگارش یک رمان تنظیم شده است یا تاریخ نگاری، به باور من یک ضعف اساسی دارد که در هر دو جنبه ادبی و تاریخی، ضربهای اساسی به کتاب میزند. نویسنده، برای روایت داستان خود زاویه نگاه را اول شخص، و راوی را شخص پادشاه انتخاب کرده است. بدین ترتیب از همان ابتدا دست خود را برای سیر و سفر در گوشه و کنار کشور و یا نگریستن به زندگی مردم و گشت و گذار در میان شهرهای ایران باستان میبندد. به قول معروف، تاریخ نگاری «فریدون مجلسی» در این کتاب، نوعی تاریخ نگاری درباری است که جهان را از زاویه نگاه شاهان میبیند و مردم را تنها از فراز بلندای کاخها نظاره میکند. پس داستان نه به حکایت دل نشین مردم، بلکه به تکرار فرامین و خودستاییهای ملوکانه شباهت مییابد.
در تاریخ به روایت «فریدون مجلسی» اثری از مردم وجود ندارد. مخاطب نمیتواند هیچ دریافت جدیدی (ولو خیالی و دروغین) از زندگی ایرانیان دوران باستان به دست آورد. به خوبی میدانیم که این ضعف گریبان کل تاریخ کشور ما را نیز گرفته است و از آنجا که تاریخ نگاران کهن، اساسا در دربارها زندگی میکردند، ما اطلاعات چندانی از زندگی شهروندان در تاریخ باستانی خود نداریم. معدود دانستههای ما از تاریخ باستان به کشورگشاییهای شاهانه و عظمت بناهای تاریخی محدود میشود. از زندگی رومره، جز حدس و گمانهای خیال پردازانه باستان شناسانی که با یافتن یک کوزه شکسته از دل خاک تفسیرهای بلند بالا ارایه میکنند چیزی در دست نداریم و کتاب حاضر نیز، حتی یک داستان خیالی جدید هم در این زمینه به ما نمیدهد.
اساسا «میترا و چاتورانگا» ، علی رغم ادعای راوی آن که «نمیخواهد به شرح ماجراهای کشورگشایی و جنگهای شاهانه بپردازد» دقیقا در همین موارد خلاصه میشود و از این جهت درون مایه آن تفاوت چندانی با کتابهای تاریخ آموزش و پرورش ندارد. جالب اینجاست که حتی در هنگام نقد رویدادهای باستانی، نویسنده از تعابیری استفاده میکند که میتوان آنها را تحلیلهای روز جهان نامید. پس انتقادش به حرکت «مزدک» یادآوری است از نقد مارکسیسم از زاویه معتقدین به بازار آزاد، آن هم در سطحیترین بیان ممکن.
بار دیگر باید اعتراف کنم که تجربه من از خواندن رمانهای تاریخی آنقدر کم است که در این زمینه چندان حرفی برای گفتن نداشته باشم. با این حال برای مخاطبی که به واقع علاقمند است در مورد تاریخ ایران باستان رمان بخواند، میتوانم رمان قابل توجه «آفرینش» اثر «گور ویدال» را پیشنهاد کنم که در سطح روایات تاریخی اعتبارش در حد دیگر رمانهای تاریخی است، اما دست کم تصویری از جهان باستان ارایه میکند که در جهان آکادمیک مشابهی ندارد و اگر به درد تاریخ دانان نمیخورد، دست کم عطش خوانندگان رمان تاریخی را به خوبی فرو مینشاند.
پینوشت:
بنابر توضیح کتاب، «چاتورانگا» همان «چترنگ» یا «شترنج» است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر